از روز اول با عبارت "
ما کرونا را شکست می دهیم" موافق نبودم. نه از این جهت که ما نمی توانیم بر این معضل، فائق آییم بلکه از این جهت که اولا مفهوم "شکست"، مفهومی نسبی است. ثانیا مفهومی در ادبیات جنگ است که با توجه به گسترگی ابتلا و مرگ و میر ناشی از آن و تاثیرات منفی که این پدیده (ترومای کرونا) بر زندگی و معیشت مردم آورده و می آورد، مفهومی مثل "شکست" برای این منظور مناسب نیست. ممکن است سوال شود چه مفهومی مناسب تر است که می توان گفت طرح گزاره ها و مفاهیم باید تابع مسئولیت و توان افراد جامعه باشد. شاید استفاده از مفاهیمی چون کنترل، مهار، پیشگیری، درمان، بهداشت، قرنطینه، مدیریت و غیره مناسب تر باشد. شهروندان عادی مطمئنا باید پیشگیری و الزامات آن را رعایت کنند مثل رعایت بهداشت و قرنطینه کردن؛ پزشک و پرستار باید درمانگری کنند؛ کادر مرتبط با بیمارستان باید تجهیزات را تهیه کنند و مدیران مسئول نیز باید استلزامات این امر را تدارک ببینند.
اخیرا شبکه افق صدا و سیما، برنامه ای پخش کرده که فایل مهمان برنامه در شبکه های اجتماعی در حال گسترش است که ادعا می کند ویروس کرونا یک "سلاح بیولوژیکی" است و آمریکا با طراحی موسساتی که به آزمایش ژن ایرانی و چینی می پردازند این ویروس دست ساز را علیه چین و ایران ساخته است. قاعدتا چنین ادعایی ابعاد متفاوتی دارد که می توان به برخی از این ابعاد پرداخت: نفس ادعا به شرط ارائه مستندات وافی و کافی، مشکلی ندارد و البته صحت و سقم آنها نیز باید توسط صاحب نظران مربوطه مورد بررسی قرار گیرد. در اینکه حکومت و دولت های آمریکا با نظام جمهوری اسلامی ایران مشکل دارند تردیدی نیست و تحریم هایی هم علیه ایرانیان وضع کرده اند که تبعات منفی آن ها کل جامعه ایران را در برگرفته است. اما اولا سوال این است با فرض وجود "سلاح بیولوژیکی" مگر می توان به راحتی آن راعلیه شهروندان و غیر نظامیان بکار برد؟ آیا این اقدام مصداق جنایت جنگی نیست؟
سوال دیگر اینکه آیا تمدن بشری آنقدر به اضمحلال وسراشیبی سقوط رسیده است که علیه دو ملت چین و ایران حمله بیولوژیکی صورت گیرد و صدای وجدان عمومی جهانی در نیاید؟! سوال دیگر اینکه این ایتالیایی های بخت برگشته چون ژن هاشان شبیه ایرانی هاست چرا باید به درد ما گرفتار شوند و کسی از عامل که آمریکا باشد شاکی نباشد؟ این در حالی است که ویروس کرونا، امروزه از حالت فراگیری(epidemic) به حالت عالم گیری(pandemic) رسیده و حتی آمریکا و کانادا و اروپا را هم درنوردیده است به گونه ای که آمریکا مرزهایش را به روی اروپایی ها بسته است و تن به تبعات منفی این اقدام از قبیل سقوط بازار سهام نیز داده است.
به نظر می آید بحث "سلاح بیولوژیکی" می تواند فرضیه ای قابل بررسی باشد اما در حال حاضر، مدیریت این معضل که پرداختن به دو وظیفه "پیشگیری" و "درمان" کرونا است باید در اولویت اصلی قرار داشته باشد. هرچند در بحث "پیشگیری" و "درمان"، دولت و رئیس جمهور، تمام قد وارد میدان مدیریت نشدند و احاله امر صرفا به یک وزارتخانه شد که مطمئنا از توان آن خارج بود. این عدم ورود کامل، محل بحث و سوال است در جای خود لازم است بررسی شود.
در حال حاضر چون ترس روانی و فشار واقعی و عینی مربوط به ابتلا و مرگ و بروز تبعات ناشی از عوارض کرونا در جامعه ایرانی وجود دارد، باید زنجیره شیوع هر چه سریع تر گسسته شود و بحث "پیشگیری"، بیشتر جدی گرفته شود تا در صورت شناسایی مبتلایان، "درمان"لازم هم صورت گیرد.
ورود نیروهای مسلح حتما می تواند در این وضعیت فعلی ایران، کمک خوبی باشد ولی نکته ای که باید در عرصه حکمرانی به دقت مورد توجه قرار گیرد این است که نباید جای "فرمانده" و "فرمانبر" عوض شود. هر چند این مفاهیم فرمانده و فرمانبر در دوران جدید سازوبرگ متفاوت تری از گذشته پیدا کردند. بحث حکمرانی با مشارکت اجزا و سازمان های متفاوت، مستلزم تقسیم کار و رعایت حدود همدیگر و کمک کردن به پیشبرد کارها و اهداف است و نه اظهار فضل کردن و مدیریت جزیره ای و هر کسی از طرفی کشیدن و مصادره اقدامات صورت گرفته به نفع خود است.