شب چله یک بار دیگر میآید تا امیدها و آرزوهای انسانی در دل ها زنده شود. ایرانیان در تاریخ دیرینه سال خود همواره با برگزاری جشنهای بیشمار٬ باهم بودن و شاد زیستن را آزموده٬ امیدوارانه چشم به آیندهای روشن داشتهاند. بی گمان جشن شب چله نیز تلاشی برای رسیدن به آغازی بهتر و آرمانیتر بوده است. زیرا به باور نیاکانمان از پس روزهای سرد و تاریک٬ روشنایی و سپیدی فرا میرسد.
چرایی و پیدایی جشن شب چله را باید در باورهای مهری جستجو کرد آن هنگام که پیش از برآمدن زرتشت از آمیختگی اندیشههای ناب ایرانی درباره چگونگی آفرینش جهان٬ باروری زمین و ارجگذاری روشنایی٬ آیینی پدید آمد که آن را مهرپرستی نامیدند. مهر نماد پیمان دوستی٬ مهربانی٬ فروغ و روشنایی است. با پدیداری دین زرتشت٬ مهر در جرگهی ایزدان آیین مزدیسنی درآمد چنانکه مهریشت اوستا در ستایش اوست.
ایرانیان باستان به دانش اختر شناسی آگاه بوده٬ به درستی سال ٬ماه و جابجایی موسم های چهارگانه را می شناختند و در آغاز هر موسمی٬ جشنی را قرار دادند٬ چنانکه نوروز در بهار٬ تیرگان در تابستان٬ مهرگان در پاییز و جشن شب چله را در آغاز زمستان برگزار مینمودند. آنان دریافتند نخستین شب زمستان در یکم دی٬ بلندترین شب سال نیز است٬ مردم باور داشتند خورشید ازاین پس٬ دوباره زاده میشود زیرا آرام ٬آرام در آسمان بیشتر پدیدار شده ٬روشنایی افزونتر میشود٬ ازاینرو در چنین شبی خرد و کلان همراه با شادی و پایکوبی تا بامدادان به نیایش خداوند پرداخته٬ روشنایی را ارج می گذاردند. زیرا خورشید از یک سو نقشی بسزا در زندگی کشاورزی و شبانی مردم آن روزگار داشت و از سوی دیگر بر پایه باورهای مهری٬ نماد روشنایی در چشم زمینیان به شمار میآمد چون از یکم دی تا دهم بهمن سرما بیشتر و سخت تر می شد آن را چله بزرگ و از دهم بهمن تا بیست اسفند چله کوچک می گفتند. از اینرو آیین بلندترین شب سال را جشن شب چله نام نهادند.
با کوچ ترسایان سریانی به ایران هنگام پادشاهی اشکانیان واژه «یلدا» به معنای تولد که همانا زایش خورشید است در کنار نام شب چله ماندگار شد. در برهان قاطع درباره واژه یلدا چنین آمده:«یلدا شب اول زمستان و شب اخر پاییز است و آن درازترین شب هاست». ایرانیان دراین شب خوانچهیی را آماده کرده٬ بدان «میزد» می گفتند که واژه میزبان از ان گرفته شده است.
در این خوانچه که با رنگ سرخ آراسته شده بود٬ آجیل لرک به همراه میوه های سرخ رنگ به نماد سرخی خورشید٬ مانند انار٬ لبو٬ هندوانه٬ سیب و انگور قرمز قرار می دادند. همچنین آتشدانی به نماد پایداری روشنایی ٬درخت سرو نماد ایستادگی و بلندی خورشید میگذاشتند و در نوک آن ستارهیی درخشان قرار میگرفت که یادآور پرتوافشانی خورشید بود٬ دو رشته سیمین و زرین نیز نشانگر کهکشانهای دور و نزدیک خورشید از آن آویزان بود.
از آنجا که خورشید درنگاه ایرانیان نماد کهنسالی٬ دیرنیگی وزندگی بخشی است٬ در جشن شب چله این کارکرد در قامت پدر بزرگ و مادر بزرگ ها دیده شده که آنان را مایه یکپارچگی وهمبستگی خانواده میدانستندکه با داستانگویی فرزندان را گرد هم میآوردند.
در این شب هیزم شکنی نیز با پوششی سرخ رنگ برای روشن نگهداشتن آتشدان شب چله به هر خانه هیزمی پیشکش می داد. فال چهل سرود یا چهل سرو٬ فال حافظ و شاهنامه خوانی بخش های دیگری از ایین شب چله بوده است. در روزگار تیرداد اشکانی٬ جشن شب چله و مهرپرستی به باختر زمین رفته٬ هواداران بسیار یافت به گونهیی که رومیان پس ازآمدن آیین ترسایی نیز همچنان بر باوری مهری پافشاری کرده ٬بدان وفادار بودند.
در سده ی چهارم میلادی اگر چه به زور فرمان کنستانتین مردم روم مسیحیت را پذیرفتند اما در دین تازه نیز همچنان آیین های مهری را به جای می آوردند چنانکه برخی خاستگاه دین ترسایی را آیین مهر وعیسی را مهر دانسته و بیش از ده زمینه همانندی میان آنها را برشمردهاند که میتوان مهم ترین آنها را یکی بودن جشن شب چله با زادشب عیسی مسیح در بیست وپنجم دسامبر برابر با یکم دی ماه دانست که در سده چهارم میلادی با اشتباه در کبیسه سال در بیست و پنجم دسامبر جای گرفت. بدین گونه جشن کریسمس الگو برداری از چله ایرانی است. چنانکه ابوریحان بیرونی در «اثارالباقیه» می گوید:«شب چله در مذهب رومیان عید یلداست و آن میلاد مسیح است». سنایی غزنوی نیز چکامه سرای سده پنجم چنین آورده است:
بصاحب دولتی پیوند اگرنامی همی جویی
که از یک چاکری عیسی چنان معروف شد یلدا.
به باور پژوهندگان تاریخ٬ عروسکهایی که در شب نوئل با نام «سه مغ» در کنار درخت کاج میگذارند یادآور داستانی زیبا از کتاب انجیل متی است که سه تن از مغان به فرمان شاه اشکانی به دیدار مسیح کودک شتافتند٬ زایش او را شادباش گفتند.
راز پیدایی و ماندگاری جشن شب چله باید در آموزه های اخلاقی و انسانی آن جستجوکرد. هزاران سال است که همه خانوادههای ایرانی از پیر و جوان و زن و مرد از شامگاهان تابامدادان دور هم نشسته٬ شاد بودن و امید به زندگی را ممارست کرده و آمدن روشنایی را به نماد چیرگی خوبی بر بدی جشن می گیرند.
آنان همچنین سپاسگزاری و نیایش آفریدگار را همراه با بزرگداشت سالخوردگان به فرزندان خویش میآموزند. ازاینرو این جشن در هزارتوی تاریخ ایران٬ همچنان از شمال هند و پاکستان گرفته تا عراق و از قفقاز و فرارود گرفته تا کرانههای دریای پارس برگزار میشود که این نشان از جاودانگی اندیشه ایرانشهری و گستردگی ایران بزرگ فرهنگی دارد.
شب چله و همه جشن های ایرانی بخشی از فرهنگ ماهستند٬فرهنگ شناسه ملی ما بوده وهمواره مهمترین جایگاه را در همبستگی ملی داشته است. برای ماندگاری ایران و یکپارچگی ملی ٬جشن های ایرانی را با شکوه برگزار کنیم.