در صفحه اول روزنامه كيهان امروز (15مهرماه ) گزارشي با عنوان"گزارش میدانی کیهان از اولویتهای اصلی بانوان؛ مطالبات واقعی زنان را در هیاهوی استادیوم پنهان نکنید"آمده بود كه در آن کارنامه معاونت امور زنان در 6 سال گذشته در مواردي همچون طراحی لایحه تأمین امنیت زنان در برابر خشونت، پیگیری طرحی برای ورود زنان به ورزشگاه، ارائه طرح اصلاح قانون خروج زنان از كشور، گسترش کمی سازمانهای مردمنهاد فعال در حوزه زنان، طرح شعار سهمیهبندی جنسیتی و واگذاری مسئولیتها به زنان بر اساس نه نیاز و نگاه داخلی و بومی، بلکه بر اساس دیکتههای غربی و...را طرحهای جذاب خبری بدون سرانجام یا براساس مدلهای مطلوب نهادها و اسناد غربی همچون سند 2030 دانسته بود. ادامه اين گزارش گفت و گوي خبرنگار کیهان با تعدادی از بانوان در سطح شهر بود كه در آن به مطالبات و دغدغه هاي ديگري از زنان پرداخته بودند كه بسيار هم ارزشمند و قابل پيگيري است. متاسفانه تهيه كننده اين گزارش مطالبات مطرح شده توسط بانواني كه با آنها گفت و گو كرده بود را در برابر برخي مطالبات ديگر زنان قرار داده بود و با قياس خود و با نگاهي غير كارشناسانه به آنان وزن اهم في الاهم داده بود. شايد براي عده اي از جمله انديشه هاي كيهان خوان، حق و حقوقي همچون رفتن به استاديوم آزادي، خروج از كشور، دوچرخه سواري ، طلاق ، پرداخت حقوقي يكسان و... از مطالبات مهم و درد آشناي زنان نباشد اما آنچه در كف جامعه و از صداي زنان به گوش مي رسد، همين واقعيت هاي كارنامه 6 ساله معاونت امور زنان و خانواده رياست جمهوري است كه در حوزه زنان اقداماتي نه چندان كافي اما درخور قدرداني داشته است. ناخرسندانه زنان در اين كشور بايد براي خواسته هايي تن به دادخواهي دهند كه از نگاه كيهان نويسان و ديگر دولواپسان برگرفته از اسناد غربي و سند2030 است. بي گمان اين طيف براي يك بار هم كه شده سندهاي غربي و 2030 را نخوانده اند كه چنين برداشتي دارند وگرنه آنان كه تا حدودي سواد مطالعه اسناد غربي و شرقي را دارند مي دانند كه تماشاي مسابقات ملي در استاديوم هاي ورزشي، دوچرخه سواري، منع خشونت، شادي و نشاط اجتماعي، واگذاري مسئوليت ها به زنان و... در آن نيامده است، چرا كه زنان در آن جوامع علاوه بر دستيابي به بسياري از حقوق مشروع و طبيعي، به حداقلياتي از مطالبات خود دست يافته اند و نوك پيكان جنبش ها و خواسته هاي خود را به سمت محوريت در توسعه جوامع نشانه رفته اند. بر كسي پوشيده نيست كه چالش هاي حوزه زنان در ايران گستردگي فراواني دارد كه درآن بايد به حمايت از بدسرپرستان و سرپرستان خانوار، ازدواج سهل و پايدار، تهيه جهيزيه، بیمه زنان خانهدار، امنيت رواني در دوران بازنشستگي و مرخصي زايمان اشاره كرد، اما واقعيت اين است دختران اين سرزمين كه امروز در مدارس در حال تحصيل و مهارتآموزي براي فرداي زندگي و ساختن كشور هستند نياز به برنامه ها و اقداماتي دارند كه مسير ارتقاي سطح دانش، تجربه و نشاط و شادابي آنان را براي قبول مسئوليت هاي بعدي فراهم كند. بايد به كيهان نويسان و كيهان خوانان يادآوري كرد كه اي كاش در گزارش هاي ميداني خود بطور تصادفي به مواردي از زنان برمي خوردند كه با وجود صلاحيت ها و شايستگي ها و به دليل نگاه مردسالارانه از تصدي جايگاه ها ي كلان مديريتي بازمانده اند، به دليل خشونت هاي جنسي و جسمي و رواني دچار آزار و اذيت شده اند، به دليل حق خروج از كشور از ادامه تحصيل و پيشرفت بازمانده اند، به دليل عدم وجود قوانين مربوط به سن منطقي و عقلانيِ ازدواج تن به ازدواج در سنين كودكي داده اند و امروز در نوجواني پژمرده ي سختي هاي زندگي شده اند و با آنان هم گفت و گو مي كردند. شايد براي شما مطالبات واقعي چيزهاي ديگري باشد اما براي من و اكثر زنان اين مرز و بوم به استاديوم آزادي رفتن براي تماشاي مسابقات فوتبال ملي و بين المللي، حق خروج از كشور، حق طلاق، ادامه تحصيل تا ناكجاآباد دنيا، امنيت عبور و مرور در سطح شهر در هر ساعتي از شبانه روز، ازدواج در سن منطقي، برخورداري از امنيت شغلي و حضور شايسته در مناصب مديريتي، كسب علم و مهارت در عرصه هاي مختلف برابر با حق مردان، آموزش خود مراقبتي به دختران، افزايش سطح آگاهي دختران و زنان و در يك كلام برخورداري از حقوق يكسان خلقت از مطالبات مهم است. در كنار اين خواسته ها بايد اميدوار باشيم روزي برسد كه در كشور ما مطالبات زنان محكوم به دسته بندي هاي جناحي و طيف هاي فكري و اعتقادي نشود و همگان (اعم از مسئول ، غير مسئول ، روزنامه نگار ، فعال مدني و...) براي دختران و زنان كه چه در كلان شهرها گذران زندگي مي كنند و چه در روستاهاي دورافتاده و مناطق عشايري بستر زندگي خردمندانه و مطلوب را فراهم كنند.
زهرا علي اكبري