محمدباقر قالیباف همیشه دارای دو چهره متفاوت انتخاباتی بوده است؛ مثلا یکبار با کت و شلوار سفید و عینک دودی در انتخابات شرکت کرد و زمانی دیگر با پیراهن روی شلوار و چفیه؛ یکبار از دیگران می خواست که به نفعش کنار بروند و بار دیگر خودش به نفع دیگری کنار کشید؛ یکبار سعی کرد حرفهای مهندس موسوی را تکرار کند و بار دیگر شبیه احمدی نژاد حمله کرد ... تنها فصل مشترک تمام این موارد این بود که برادر محمدباقر قالیباف جزو جناح بازنده انتخابات بود!
با این پیشینه دوگانه، حالا با نزدیک شدن انتخابات مجلس شورای اسلامی، او چهره دوگانه جدیدی از خودش بروز داده است؛ او که معروفترین کارش، گازانبری عمل کردن در قبال اعتراضات دانشجویی بوده است، حالا با صدور پیامی جوانان را دعوت کرده که وارد صحنه انتخابات شوند! قالیباف نوشته است:«انتخابات پیش رو یک فرصت است و پیشرفت کشور در گرو تشکیل یک مجلس نو. اگر شما جوانان همت کنید می توان به ظهور مجلسی نسبتا جوان و با تجربه امید داشت .قبلا گفته بودم که قرار نیست محور شما باشم اما می توانم صدای شما شوم و پیگیر مطالباتتان اما اگر شما به میدان نیایید، و خود را عرضه نکنید، این در، بر همان پاشنه خواهد چرخید و مجلس آینده تفاوت معناداری با گذشته نخواهد داشت.»
این پیام، خلاصه و مختصر و مفید است اما لازم است برای جوانان کمی تا قسمتی شرح و تفسیر شود تا آنها متوجه معانی پنهان در لایه های چند گانه پیام سردار شوند:
«انتخابات پیش رو یک فرصت است و پیشرفت کشور در گرو تشکیل یک مجلس نو»: می دانید که دو دهه است من دلم می خواهد رئیس جمهور شوم. حالا به ریاست مجلس هم قانع شده ام ولی تا این علی لاریجانی هست، حداد عادل هم نمی تواند رئیس مجلس شود، چه برسد به من ! ولی حضور شما جوانان خوب است و می تواند وضعیت را عوض کند ...
«اگر شما جوانان همت کنید می توان به ظهور مجلسی نسبتا جوان و با تجربه امید داشت»: اگر بشود لاریجانی را لوله کرد، آنوقت می توان به ریاست مجلس هم حمله گاز انبری کرد و به طرف جایگاه هیات رئیسه پیش رفت و از آنجا اوج گرفت به طرف ریاست جمهوری ...
«قبلا گفته بودم که قرار نیست محور شما باشم اما می توانم صدای شما شوم و پیگیر مطالباتتان»: ولی ریسک این کار برای من زیاد است و شما باید جلو بروید و من هم پشت سر شما سنگر به سنگر جلو می آیم. باید از اصلاح طلبان، اصولگرایان، مستقلان، پایدارچی ها و همه و همه رد شوید تا من بیایم و بشوم رئیس ...
«مطالباتتان اما اگر شما به میدان نیایید، و خود را عرضه نکنید، این در، بر همان پاشنه خواهد چرخید و مجلس آینده تفاوت معناداری با گذشته نخواهد داشت»: اگر نیامدید و نرفتید مجلس و باز هم من تنها ماندم، معلوم است که رئیس نمی شوم و بعد هم رئیس جمهور نمی شود و هیچ تغییر معناداری در وضعیت من حاصل نمی شود. آخه تا کی بی معنا باقی بمانم؟ کی رئیس جمهور می شوم؟ معنای این همه فکر و خیال و خواب و رویای 20 ساله من چی میشه پس؟ یک کاری کنید دیگه؛ حمله گاز انبری، لوله ای، چیزی ... اگه این کارو نکنید مو مورم طرقبه دیگه با همتان قهرم!