فضای مجازی تنها عرصه خودنمایی سلبریتی ها یا انگشت نما شدن معدودی از عوام نیست بلکه گاه تصاویر، اخبار و شایعاتی از چهره های سیاسی نیز در این فضا می پراکند؛ انتشاری که در بسیاری مواقع برای سیاسیون خوشایند نیست.
به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری، فضای مجازی طی روزهای گذشته باز هم با حجم وسیع و یکباره ای از اخبار و اطلاعات و تصاویر به شکل ملغمه ای از راست و ناراست و واقعی و جعلی درباره زندگی خصوصی سیاسی ها و وابستگان آنان مواجه شد.
یکی از پربازخوردترین تصاویر چند روز پیش در اینستاگرام منتسب به شهردار اسبق پایتخت منتشر شد که وی را به دور از جنجال های دوره مدیریت در حال رانندگی به اتفاق همسرش نشان می داد و نمایی از یک فارغ البالی شهروندی را برای یک مدیر شناخته شده القا می کرد. این تصویر هر چند جعلی خوانده و از بسیاری از تارنماها حذف شد اما در فضای مجازی انتشاری وسیع یافت.
هر چند دلیل پربازتاب شدن این تصویر در قاب خودِ تصویر و حال و هوای آن تعریف می شد اما عکس دیگری هم بود که به خاطر مقطع زمانی خاص آن بیش از حد معمول دست به دست شد؛ تصویری که گفته می شود «زهرا تخشید»، نوه آیتالله «محمد یزدی» دبیر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در فضای مجازی از دانشگاهش با «چراغ های همیشه روشنش» در نیویورک منتشر ساخته است.
آنچه مشخص است اینکه نامه پرحاشیه و پرواکنش آیت الله یزدی به آیت الله شبیری زنجانی درباره دیدار این مرجع تقلید عالی مقام با رهبر و چهره های شاخص جریان اصلاحات اصلی ترین عاملی بود که به حساسیت ها درباره این پُست اینستاگرامی دامن زد. خاصه این ماجرا با شروع دور دوم تحریم های آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران همراه شده و نگاه های انتقادی به حضور فرزندان مسوولان در دانشگاه های خارج از کشور به ویژه در آمریکا را تشدید کرده است.
چند روز پیشتر و به مناسبت تسخیر سفارت آمریکا در تهران و مراسم روز استکبارستیزی، شرح و تصاویری از فرزندان مسوولان و سیاسیون امروز در آمریکا منتشر شد که در زمره دانشجویان شاخص خط امام در رویداد اشغال لانه جاسوسی قرار داشتند.
بیشتر این شرح ها با یادآوری مشقات و مصائب تحریم، بر رویکردهایی دوگانه در قبال آمریکا انگشت نهاده و از آن انتقاد کردند.
گرایش به واکاوی و روی دایره ریختن اطلاعات شخصی چهره های سیاسی حتی موجب انتشار تصاویری و کلیپ هایی اساسا بی پایه شده که عنصر اصلی آن جوانی کاملا مرفه و با شمائل امروزی در کشورهای غربی است و منتسب به یکی از چهره های شاخص کشور معرفی می شود.
البته در ایجاد این گرایش نمی توان از تاثیر کلیپ های انتشار یافته از فرزندان برخی سفرای سابق یا لاحق ایران در خارج از کشور گذشت؛ فیلم های متعددی که از سوی این فرزندان به اصطلاح ناخلف به منظور نمایاندن سبک زندگی شیک و دست نیافتنی برای قاطبه مخاطبان فضای مجازی پخش شد.
در این فضا مفهوم آقازادگی عنصری پرفشار بر آستانه تحمل اجتماعی است و به نظر می رسد با اثرات نامطلوب تحریم ها بر ملت این جو آقازاده ستیزی گسترش یافته و در فضای مجازی تقویت شود؛ وضعیتی که می تواند به رسوبی سخت بر بستر نارضایتی های مدنی مبدل شود.
تاثیر فضای مجازی و به ویژه تمایلات آقازاده ستیزانه محدود به کاربران عام دنیای مجازی نیست. چند هفته پیش بود که فضای دانشگاهی کشور با طرح انتقاداتی جدی در زمینه رسوخ آقازاده ها به مراکز آموزش عالی مواجه شد.
اعتراض به ورود برخی از دانشجویان دانشگاه های غیرمعتبر خارجی به فرایند تحصیل دندانپزشکی در دانشگاه شهید بهشتی با انگاره آقازاده بودن این دانشجویان انتقالی درآمیخت. این در حالی بود که تکذیب های صورت گرفته در این زمینه نتوانست از حجم این انتقادات بکاهد.
به این ترتیب، می توان شاهد نوعی رزونانس یا تشدید متقابل فضای مجازی و واقعی در زمینه آقازاده ستیزی بود به گونه ای که رخدادهای فضای حقیقی حتی به جست وجو، انعکاس یا تولید تصاویری از جدابافتگی فرزندان مسوولان منتهی شده و در سوی مقابل، محتوا و فراورده های مجازی نیز در اشکال مختلف بر نارضایتی ها دامن می زند.
نگاهی کلی تر به این ماجرا نشان می دهد که تواتر مفهوم آقازادگی در این دو عرصه موازی اما در هم پیچیده، متاثر از سبک زندگی تنها درصدی از فرزندان مسوولان و ژن های خوبی است که بروزی آشکارتر از دیگران یافته اند. این بروز آشکار در فضای یکه تازی رسانه های نو و کُمیت لنگ رسانه های سنتی و رسمی منجر به تعمیمی انتقاد برانگیز در سطح جامعه شده و جلوه ای از یک نارضایتی و ناخرسندی عمومی را به صحنه می آورد.