ناتوی عربی سنی مجموعهای از کشورهای دوست واشنگتن است که بسیاری از کشورهای عربی در آن جای ندارند؛ این ائتلاف از موضوع فلسطین عبور کرده و در حقیقت اعلام جنگ فرقهای در منطقه است.
به گزارش ایلنا به نقل از رأی الیوم، عبدالباری عطوان، تحلیلگر برجسته جهان عرب در سرمقاله این روزنامه نوشت: در تحلیل تشکیل به اصطلاح ناتوی عربی- سنی ابتدا پیشفرضهای ذهنی مطرح میشود از جمله اینکه این پیمان از گفتوگوی منامه شروع شده و زمینههای عملی انضمام اسرائیل به این پیمان آماده شده است. حل بحران قطر در پشت صحنه شتاب گرفته و ایران هدف اصلی ناتوی جدید است، منظومه منطقهای عربی-اسرائیل جایگزین اتحادیه عرب میشود و شورای همکاری کشورهای خلیجفارس در آتش شعلهوری افروخته میشود.
حضور پررنگ «جیمز ماتیس» وزیر دفاع آمریکا در جلسههای کنفرانس «گفتوگوی منامه» که در پایتخت بحرین طی سه روز گذشته و با حضور تعداد زیادی از وزاری خارجه کشورهای شورای همکاری خلیج فارس غیر از قطر برگزار شد، از روی تصادف و اتفاق نبوده است، چرا که بارزترین و اصلیترین هدف این کنفرانس هموار کردن زمینههای سیاسی و فکری به اصطلاح «ائتلاف استراتژیک خاورمیانه یا همان «ناتوی عربی» است که اوایل سال جدید میلادی با نشست سران ۶ کشور شورای همکاری خلیج (فارس) و مصر و اردن به ریاست «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری آمریکا در واشنگتن به صورت عملی آغاز به کار خواهد کرد.
کنفرانس گفتوگوی منامه در حقیقت در راستای تکمیل دیدار نظامی رؤسای کشورهای خلیجفارس در کنار مصر و اردن است که ماه گذشته میلادی در کویت برگزار شد و ژنرال «جوزف وتل» فرمانده منطقه مرکزی ارتش آمریکا در آن شرکت کرد. محور اصلی این کنفرانس زمینهسازی لازم برای این ائتلاف «عربی سنی» بود که وظیفه و مأموریت اصلی آن مقابله نظامی، سیاسی و اقتصادی با ایران است.
«عادل الجبیر» وزیر امور خارجه عربستان سعودی که پس از غیبت دوماهه دوباره به صحنه بازگشته است، با نطقی مانند نطقهای پیشین خود در این کنفرانس سخنرانی کرده و بر خروج «بشار اسد» رئیسجمهوری سوریه از این کشور به صورت مسالمتآمیز یا با جنگ تأکید کرد. وی با تکرار حرفهای پیشین خود گفت که دو چشمانداز وجود دارد: عربستانی روشن و ایرانی تاریک. او با متهم کردن ایران به تلاش برای رواج فرقهگرائی در سراسر منطقه، از تصمیم خود برای شکست این کشورسخن گفت و افزود: «تاریخ وعده پیروزی نور بر تاریکی را داده است.... اما حال باید پرسید که ما چگونه میتوانیم آنها را شکست دهیم».
کنفرانس گفتوگوی منامه از دو نقطه تحول اصلی که میتواند قطب ائتلاف جدید در منطقه باشد، پرده برداشت:
نخست: وجود تماسهای خلیجی محرمانه با نظارت آمریکا برای بررسی راهکارهای حل بحران قطر، به نظر میرسد که پیشرفت قابل توجهی در این زمینه حاصل شده است، زیرا عادل الجبیر با لحن گرمی از دولت قطر یاد و تأکید کرد که این کشور در ائتلاف استراتژیک جدید برای مقابله با ایران مشارکت خواهد داشت. وی همچنین با اشاره به حصول توافقهای امنیتی در ریاض بر مشارکت مقامهای قطری در آن نیز تأکید کرد. «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی نیز دو روز قبل در کنفرانس آینده سرمایهگذاری اقتصاد قطر را «امیدوار کننده و به عنوان یکی از زیربناهای قوی اقتصاد در منطقه خاورمیانه توصیف کرد. به عبارت دیگر قطر آن چنان که در ابتدای بحران روابط با کشورهای عربی پیشبینی میشد، دیگر یک کشور شرقی آرام و غایب از نظر نیست.
نکته دوم: اسرائیل شریک مهم ناتوی عربی- سنی است و در حقیقت شتاب در روند عادیسازی روابط از طریق اعزام دو گروه ورزشی اسرائیل به دوحه و أبوظبی و دیدار نتانیاهو از مسقط، مقدمهسازی برای این شراکت صهیونیستی است. باید گفت که مشارکت اسرائیل در نشست واشنگتن که آغاز به کار ناتوی جدید در آغاز ماه ژانویه است، دور از ذهن نیست.
«یوسف بن علوی» وزیر امور خارجه عمان در کنفرانس گفتوگوی منامه با قدرت تأکید کرد که وجود اسرائیل در خاورمیانه امری مسلم و قطعی است و ما و تمام جهان این حقیقت را درک میکنیم، شاید اکنون زمان آن رسیده است که با اسرائیل نیز مانند کشورهای دیگر رفتار شود و همان تعهدها و الزامات نیز در مورد آن رعایت شود.
ما با «خالد بن احمد آل خلیفه» وزیر امور خارجه بحرین هم عقیده نیستیم که ائتلاف عربی سنی در تحکیم و تقویت امنیت و ثبات در منطقه و کمک به کشورهای آن برای مقابله با چالشهای پیش رو سهمی داشته باشد. ما معتقدیم ناتوی عربی سنی مجموعهای از کشورهای دوست واشنگتن است که بسیاری از کشورهای عربی در آن جای ندارند. این ائتلاف از موضوع فلسطین عبور کرده و ارتباط سیاسی، دینی و اخلاقی با آن را از هم گسسته است، بنابراین چنین ائتلافی در حقیقت اعلام جنگ فرقهای در منطقه و اجرای عملی طرح اسرائیل برای نابودی ایران است چنانچه در سوریه و عراق و لیبی و یمن اتفاق نیز افتاده است.
ناتوی عربی- سنی همان نقشی را ایفا میکند که کشورهای حوزه خلیج (فارس) و برخی دیگر از کشورهای عربی در جنگ عراق و سوریه و لیبی و یمن بازی کردند و آن ارائه یک سرپوش عربی اسلامی برای جنگ آمریکا و اسرائیل علیه ایران در منطقه است. یک تفاوت اساسی در اینجا وجود دارد و آن اینکه آمریکا در جنگهای پیشین خود وعدهها و تعهداتی را برای حل موضوع فلسطین و تشکیل دولت مستقل ارائه میداد اما در جنگ جدید علیه ایران این موضوع کاملا تفاوت داشته و از بین بردن موضوع فلسطین از طریق معامله قرن جایگزین حل آن خواهد شد.
ما از سفر دیروز «بنیامین نتانیاهو» به مسقط و سفر فردا و فرداهای دیگر به بحرین و أبوظبی و منامه و دوحه و ریاض غافلگیر نمیشویم، چرا که شاهد تولد یک منظومه منطقهای جدید به عنوان جایگزین منظومههای فعلی و در رأس آنها اتحادیه عرب هستیم. رژیم صهیونیستی در این ائتلاف ستون اصلی بوده و از مهره دشمن به مهره دوستی متحد تبدیل میشود که از همپیمانان جدید خود دفاع میکند.
چهار ماه آینده احتمالا سرآغاز گسست ارتباطی منطقه خلیج(فارس) با موضوع فلسطین، دفاع عربی مشترک و تمام ادبیات وحدت عربی و سرنوشت مشترک باشد. روی سخن ما در اینجا دولتهاست نه ملتها... باید مننتظر بنشینیم که چه پیش خواهد آمد.