داستان فوتبال ایران این روزها داستان " کی بود ، کی بود ؛ منم نبودم " شده .به گزارش پایگاه خبری فریادگر، هر کسی درصدد توجیه خود است . من خوبم و بقیه بدند . شاید برشی کوچک از وضعیت کل جامعه . همه می خواهند دنیا را از زاویه مورد علاقه خود نگاه کنند غافل از اینکه دیگران هم حقی دارند . به اتفاقت چند روز اخیر توجه کنید .
کارشناس تلویزیونی
به بازی سایپا و راه آهن ؛ جایی که یک داور برای دومین بار متوالی برای یک تیم سوت زد و دست آخر هم در برنامه ۹۰ حسین عسگری که مسئول چیدن داوران است ، نپذیرفت که کارش اشتباه بوده و غیر حرفه ای .در این بازی صحنه ای اتفاق افتاد مشابه آنچه یک هفته قبل در دربی روی داده بود . همان صحنه که جواد نکونام پیراهن محسن بنگر را کشیده بود و پاره کرده بود و پرسپولیسی ها معتقد بودند داور باید برای شان پنالتی می گرفته . مجتبی تقوی ، مربی سایپا که به زعمش تیمش از داوری ضرر دیده بود ، به داخل زمن رفته بود و تا مرز کتک زدن داور هم پیش رفت اما در مقابل دوربین تلویزیون این چنین گفت : " من به داور چیزی نگفم و فقط به خدا واگذارش کردم اما او گفت جد و آبادته ! " او تمام آنچه محسن قهرمانی به او گفته را بازگو می کند اما تمام آنچه خودش گفته را بیان نمی کند . در حالی که این مربی که کارشناس تلویزیونی هم هست و در این سال ها با شایعه همراهی با جادوگر دست و پنجه نرم کرده با این پرسش گزارش گر مواجه می شود که چرا در ابتدای هر نیمه چند قلپ آب در دهانتان نگاه می دارید و بعد به سمت زمن پرتابش می کنید ، می گوید : " داشتم قلقله می کردم !"
ماهی گیر
از سوی دیگر مربی حریف که همه می دانیم دستی بر آتش تولید محصولات ورزشی دارد و از یک تیم باشگاهی نه چندان متمول گرفته تا تیم ملی ، هر جا که باشد همه باید از تولیدات کارخانه او استفاده کنند ، در این میان یک ماهی درشت از آب گل آلود می گیرد . او وقتی با این پرسش مواجه می شود که مگر مشابه این صحنه در دربی اتفاق نیافتاد و همه گفتند پنالتی بود می گوید : " ببخشید کی گفته اون صحنه پنالتی بود ؟ پیراهن بازیکن پاره شده ؟ شاید جنس پارچه اش خوب نبوده. " چه وقتی برای مطرح کردن این بحث بهتر از حالا که انتقادها از توپ این برند هم به اوج رسیده و مهر تائیدی است بر بی کیفیت بودن محصولات رقیب .
مترجم
اما بحران ترجمه هم انگار این روزها دست از آبروریزی بر نمی دارد . در تبریز کنفرانس مطبوعاتی قبل و بعد از بازی سرمربی پرتغالی تراکتورسازی محلی بود برای گردگیری . ابتدا خود تونی اولیویه را و بعد مترجمش . چشم تان روز بد نبیند ، وقتی مرد پرتغالی از دست یکی از خبرنگاران عصبانی شد از جا بلند شد و تند و تند شروع به پرخاش کرد ما که نمی فهمیدیم که چه می گوید اما از صدای بیپ هایی که تلویزیون روی کلماتش می گذاشت می شد حدس زد خطاب بد و بیراه های او چه بندگن خدایی هستند . البته آقای مترجم هم چند تایی از قابل ذکر هایش را ترجمه کرد : " شما از مامانت اجازه گرفتی اومدی اینجا ! نیشتو ببند ! برو دیگه وقت خوابته ؛ جیش ، بوس ، لالا ! " این ادبیاتی است که بابتش کلی پول داده ایم و وارد کشورمان کرده ایم . روز بعد هم وقی یکی از خبرنگاران به ترجمه ناصحیح صحبت هایش برای مربی خارجی انتقاد می کند با عبارت های درشت از سوی مترجم مواجه می شود که او هم خود را برای توهین کردن محق می داند .
قاضی
از سوی دیگر در جریان تست گیری کمیته داوران در شمال ، یک داور آذربایجانی با حسین عسگری درگیر می شود اما عسگری هم تنها بخشی از واقعیت را می گوید : " او به من حمله کرد و متاسفانه این گونه افراد قداست جامعه داوری را از بین می برند ." اما نمی گوید که پس از اعتراض داور آذربایجانی عسگری و ۴ نفر از همراهانش از خجالت او در می آیند و بینی او را می شکنند . چه کسی بهتر از عسگری می داند که قاضی باید عدالت داشته باشد ؟