سخنان رئيس جمهور مصر در نشست سران عدم تعهد، با همه فراز و نشيبهايي که داشت بيانگر نوع تفکرات وي است، او هر چه که باشد از جرياني بنام اخوان المسلمون به قدرت رسيده و جزئي از جريان جهاني آن است.
به گزارش «ايرانآباد»، محمد مرسي در سخنان خود به مسايل مهمي اشاره کرد که شايد مهمترين آن بحث سوريه بود، مرسي شک و ترديد حامي جريان اخوان المسلمون در سوريه است که خود را شاخهاي از اين جريان در دنياي عرب ميداند و به دليل همين وابستگيها نميتواند در مساله سوريه بيطرف باشد.
مرسي پيش از اين در نشست سران سازمان همکاري اسلامي در مکه از طرحي مصري براي پايان بحران سوريه خبر داده بود.
مرسي در جايگاه يک کشوري که به گفته خودش در همين نشست، کشوري انقلابي با تمام معنا، ابعاد و مقياس است، نتوانست روح انقلابيگري، انساني و بيطرفي خود را به نمايش بگذارد و سياست دوگانگي را در پيش گرفت.
او در حالي که به شدت از نظام سوريه به دليل آنچه که سرکوب حرکت مردمي ميخواند، انتقاد شديد کرد و خواستار برکناري اين نظام سرکوبگر شد، يادش رفت که خود اولين سفر خارجياش را به يکي از همين کشورهاي سرکوبگر انجام داده، سخني از انتفاضه مردم بحرين نزد و مردم يمن را هم کنار گذاشت.
اين سوال مطرح است که آيا به باور رئيس جمهور انقلابي! مصر مردم بحرين که نه حرکت خونيني نداشته اند و نه اعتراضي مسلحانه بايد اينگونه سرکوب شوند و چون حاميان مالي مصر در اين کشور سرگرم سرکوب هستند و بيشتر معترضان شيعه، آيا بايد از کنار آن به سادگي گذشت؟
در يمن چه؟ آيا آقاي مرسي نديد که چگونه اعتراض مردم اين کشور سرکوب شد و انقلاب آنها توسط سعودي، قطر، آمريکا و ديگر متحدان صالح دزديده شد و با تغيير ويترين نظام چه بلايي سر اين کشور درآورند؟ آيا صرفاً با يک کلمه از بحرين و يمن گفتن همه به او آفرين خواهند گفت؟
مرسي در اين نشست حتي از برخي از اصوليترين ايدئولوژيهايي که پيش از انتخاب به عنوان رئيس جمهور مصر به آن اعتقاد داشت و حتي در مصاحبه با خبرگزاري رويترز نيز نتوانست از آن عدول کند، برگشت و به جاي رژيم صهيونيستي از واژه اسرائيل استفاده کرد که نشان داد که روح اخواني از چه جنسي ميتواند باشد.
رئيس جمهور مصر در حالي از طرحي براي پايان بحران سوريه خبر ميدهد که نه طرحي دارد، نه ايدهاي و نه نظر و ديدگاهي. تعريف او از سه سال رياست مصر بر جنبش عدم تعهد به همان اندازه مصداقيت دارد که حرفهايش در مورد سوريه. درخواست او براي سرنگوني رژيم، او را در موقعيتي قرار نميدهد که بتواند براي سوريه و پايان ناآراميهاي آن طرح بنويسد.
در حقيقت رئيس جمهور جديد مصر با يکي به ميخ زدن و يکي به نعل، تلاش کرد تا در جايگاه يک رئيس جمهور سخناني را ايراد کند، اما اين سخنان نميتواند مصر را وارد عرصه ديپلماسي فعال منطقهاي کند.
بر اساس مفاد اساسنامه جنبش عدم تعهد هيچ يک از اعضا حق ندارد در خلال نشست سران در امور داخلي عضوي ديگر انتقاد کند و رئيس جمهور مصر با زيرپا گذاشتن اساسنامه و سخن گفتن بر اساس نيات شخصي و جرياني خود عليه يکي از کشورهاي عضو، عملاً اولين کسي بود که به جنبش و اهداف آن پشت پا زد و آنگونه که وليد المعلم گفته دليل ترک سالن نشست از سوي هيئت سوري نيز همين مساله بوده است.
متاسفانه در تهران هم بسياري براي مرسي و جريان اخواني که وي از آن برخواسته بيش از اندازه فضا باز کرده و او را تحويل گرفتهاند. مرسي و اعوان و انصار و تفکر او، تا زماني که خارج از قدرت باشند به درد خورده و قابل اعتماد هستند و همچنانکه بارها در ايرانآباد نوشتهايم، از مرسي و اخوان المسلمون مصر اگر بيش از يک رجب طيب اردوغان بيرون بيايد، واقعا هنر است.
بدون شک بايد از امروز به بعد مصر را هم به عنوان يکي از تامينکنندگان سلاح و مهمات – علاوه بر تامين نيروهاي تکفيري – براي شورشيان سوريه برشمرد، چرا که مرسي مخالف دخالت خارجي است و اين يعني بايد نظام سوريه از درون نابود شود و اين نابودي نيز جز با مسلح کردن بيش از پيش شورشيان در سوريه راه به جايي نخواهد برد.
در حقيقت طرح مرسي براي سوريه مرده به دنيا آمد و پاک کردن صورت مساله در سوريه نميتواند مشکلي را حل کند، چرا که در حال حاضر صورت مساله حاميان قوي، جدي و محکم و قدرتمندي دارد که نخواهند گذاشت ايدههاي امثال آقاي مرسي، اردوغان، شيخ حمد و عبدالله سعودي در سوريه به بار بنشيند.