روحانی با سه شعار اصلی پای به نهاد ریاست جمهوری گذاشت. بهبود اوضاع اقتصادی کشور، حل پرونده هستهای و تغییر در وضعیت آزادیهای مدنی و اجتماعی که در هشت سال گذشته دچار محدودیتهایی بیشماری شده بود.
براساس همین سه شعار اصلی و البته سه درخواست مهم مردم از رئیس جمهور تازه ایران، روحانی دولت خود را اولویت بندی کرد و در ابتدا مذاکرات هستهای و بهبود معیشت مردم در دستور کار روحانی قرار گرفت.
رئیس جمهور سعی کرد از کارآمد ترین نیروهای خود در حوزه اقتصاد و دیپلماسی استفاده کند و با اتکا به این نیروها به شعارهای خود رنگ واقعیت بپوشاند. ظریف، زنگنه و طیب نیا، به عنوان سه نیروی اصلی روحانی در این زمین، تمام تلاش خود را به کار بردند تا مردم تفاوت دولت روحانی با دو دولت گذشته یعنی دولتهای نهم و دهم درک کنند. رفتار این ژنرالهای دولت تا حدودی نیز توانسته است نظر مثبت مردم را به خود جلب کند. دراین میان به ویژه وزیر امور خارجه به واسطه عملکرد و چهره کاریزماتیک و خندانش تبدیل به یکی از محبوب ترین سیاستمداران ایران شده است.
در این میان برخی از رای دهندگان به حسن روحانی به ویژه کسانی که با برچسب اصلاح طلبی در عرصه جامعه حاضر میشوند اعتقاد دارند که روحانی هرچقدر در دو زمینه بالا موفق بوده است در زمینه اجتماعی و سیاست داخلی توفیق چندانی نداشته است. این گروه همچنان معتقد هستند دولت در این زمینه نتوانسته است تفاوت چندانی نسبت به دولت گذشته ایجاد کند.
حسین مرعشی از اعضای برجسته حزب کارگزاران با انتقاد از شیوه حسن روحانی در سیاست داخلی میگوید: «ما سياستهاي كلي آقاي روحاني را تاييد ميكنيم اما در عرصه سياست داخلي همه سياستهاي دولت را تاييد نميكنيم. ما منتقد وزارت كشور بوده و هستيم. تاكيد ميكنم كه ما حامي آقاي روحاني هستيم اما در عرصه سياست داخلي كاملا زاويه انتقادي داريم.»
محمدرضا تاجیک از تئورسینهای جریان اصلاحات نیز از شیوههای روحانی در سیاست داخلی گلایه مند است. این فعال سیاسی اصلاحطلب معتقد است که دولت «اعتدال» در حال تبدیلشدن به دولت «اختلاط» است و باید سریعتر خود را جمعوجور و گرایشهای متفاوت و گاه متضاد درونی خود را تعدیل کند و تا دیر نشده کلید تدبیر خود را بهکار گیرد.
رسول منتجب نیا، قائم مقام دبیرکل حزب اعتماد ملی نیز بعد از استیضاح وزیر علوم دولت یازدهم لب به گلایه گشود و گفت:« بارها عرض کردهام آقای دکتر روحانی یا باید محکم پای مواضع خود بایستد و نه فقط حرف بزند. آقای روحانی میتواند کوتاه بیاید، خود را سرگرم سیاست خارجی کند و سیاست داخلی را رها کند و تنها حرف بزند، اما مقدمات و ابزارهای عمل را فراهم نکند که در این صورت قطعا موفق نخواهد بود.»
این سخنان به خوبی نشان میدهد که برخی از رای دهندگان روحانی از رفتار وی در سیاست داخلی دل خوشی ندارند و اعتقاد دارند دولت روحانی از اعتدال به دولت احتیاط و محافظه کاری تغییر نام داده است و روحانی سعی میکند تمام مسائل را با خنده حل کند. در این میان اما این گروه به وضعیت دولت در عرصه سیاست داخلی توجه نمیکنند و انتظار دارند که دولت روحانی همچون دولت خاتمی در همان روزهای آغازین تغییرات اساسی را در زمینه آزادیهای مدنی آغاز کند.
این گروه باید بداند که دولت روحانی و دولت خاتمی تفاوتهای بزرگی دارند که در زیر به چند مورد آن اشاره میکنم.
خاتمی دولتی را از هاشمی رفسنجانی تحویل گرفت که اقتصادی مشخص و برنامه ریزی شده داشت. در عرصه سیاست خارجی گفتمان همزیستی مسالمت آمیز با کشورهای همسایه و دوستی با کشورهای غربی را نهادینه کرده بود. همین دو معنا باعث میشد تا خاتمی با فراغ بال به سراغ اصلی ترین شعارهای خود یعنی جامعه مدنی برود. اما روحانی دولتی متفاوت را تحویل گرفت. دولتی که اقتصادی نابسامان، سیاست خارجی منزوی، مشکلات اجتماعی و فرهنگی را برای دولت بعدی به ارث گذاشته بود. همین تفاوت باعث میشود که روحانی بیش از آنکه به فکر مسائل دیگر باشد به فکر حل مشکلات اقتصادی و سیاست خارجی کشور است.
روحانی امروز مخالفینی دارد که هیچ یک از روسای جمهور قبل از او با چنین دلواپسانی روبرو نبودند. مخالفینی که برای زمین زدن دولت و ناکارآمد نشان دادن آن دست به هر کاری میزنند. درحالی که خاتمی با مخالفان نجیبی همچون ناطق نوری، عسگراولادی و ... روبرو بود. به معنای بهتر خاتمی مخالفینی داشت که سالها در انقلاب فعالیت کرده بود و با شناسنامه مشخص ساز مخالفت خود را با خاتمی کوک میکردند. اگر روزهای ریاست جمهوری خاتمی را مرور کنیم میبینیم همان کف پوشهایی که به خاطر مخالفت با دولت خاتمی به خیابان میآمدند امروز تبدیل به سیاستمدارانی شدند که در مجلس و دیگرنهادها برای روحانی مشکل تراشی میکنند.
با این جنس مخالفان، روحانی نمیتواند هر روز پنجه در پنجه آنها بیندازد و به خاطر مسائلی که به نظر روحانی دغدغه اصلی مردم نیست، روند موفق دولت در سیاست خارجی و اقتصاد را به خطر بیندازد. اتفاقا مخالفان نیز سخت به دنبال کشاندن روحانی به همین وادی هستند. رفتار این افراد در جریان استیضاح فرجی دانا و عدم رای اعتماد به نیلی احمدآبادی به خوبی بیانگر همین معناست. مخالفان دولت نشان دادهاند که نسبت به مسائل فرهنگی و اجتماعی حساسیتهای ویژهای دارند و قطعا اجازه نخواهند داد روحانی به راحتی منویات خود در این مورد را اجرایی کند. از آغاز دولت روحانی نیز، بارها شاهد راهپیمایی اعتراضی برخی از افراد در مورد وضعیت حجاب بودهایم. سوال نمایندگان مجلس شورای اسلامی از وزیر کشور و ارشاد در مورد مسائل فرهنگی و حجاب در کشور نمونه بارز این حساسیتهاست. نمایندگان میخواهند روحانی را وارد بازی سیاسی کنند و متاسفانه اصلاح طلبان نیز با سخنان خود این پازل را تکمیل میکنند.
قطعا رئیس جمهور روحانی تا آغاز مجلس دهم و کسب اکثریت مجلس، تغییری در زمین بازی خود ایجاد نخواهد کرد. روحانی به واسطه تجربه سیسالهاش در فضای سیاسی ایران به ویژه در مجلس، میداند برای رسیدن به اهدافی پرهزینه همچون جامعه مدنی و آزادیهای اجتماعی احتیاج به بالهای همراه دارد و به تنهایی نمیتواند وارد این میدان شود. روحانی در کنار یک مجلس همراه، میتواند تغییری در سیاست داخلی کشور ایجاد کند در غیر اینصورت باید با وضعیت موجود سوخت و ساخت.