یکی از آثار بحرانهای اقتصادی در زندگی افراد از دست رفتن امنیت شغلی آنها بود. روزانه با خبرهای متعددی در خصوص عدم پرداخت حقوق به کارگران و کارمندان مواجه میشویم. اخباری که ممکن است بعد از چند سال عادی به نظر آید. خبر ورشکستگی کارخانه یا تعدیل نیروی یک شرکت، اما واقعیت این اتفاقات، بیش از یک آمار و خبر معمولی است. این تغییرات به معنی صدمه بزرگی بر بدنه خانواده و زندگی کودکان آن خانواده خواهدبود.
کارگران برای برون رفت از وضعیت بحرانی بارها تلاش کردند. از اعتراض مقابل مجلس تا متوقف کردن بخش تولید، بعضی از این اعتراضها به بهتر شدن شرایط کمک کرد و بعضی موجب از دست دادن شغل افراد شد. از طرفی کارفرمایان همیشه در خصوص بهتر شدن اوضاع وعده میدهند، وعده هایی که بسیاری از آنها در حد حرف باقی می ماند و به عمل نمی رسد.
اگر بخواهیم به اخباری در خصوص پرداخت حقوق ماهانه کارگران که طی روزهای گذشته منتشر شده نگاه کنیم برای نمونه حدود هزار کارگر کارخانه نورد پروفیل ساوه طی ۴ ماه گذشته دستمزدی دریافت نکردهاند. این در حالی است که ایلنا گزارش داد، تاخیر در پرداخت حقوق و سهم بیمه کارگر به سازمان تامین اجتماعی به روالی عادی در این کارخانه بدل شده، بطوری که کارفرمای این واحد تولید کننده پروفیلهای فولادی از تیر ماه حقوق و بیمه هزار کارگر شاغل در کارخانه را نپرداختهاست. از طرفی مدیر مالی کاشی گیلانا در سی و هفتمین روز از آغاز اعتراض صنفی کارگران حداقل ۲۰ کارگر قراردادی را به دستور سهامداران اصلی اخراج کرد. وضعیت کارگران معترض نورد و لوله صفا نیز بهتر از کاشی گیلانا نیست. در حالی که اعتراضات صنفی کارگران نورد و لوله صفا وارد هفتمین روز خود شدهاست، کارگران معترض خبر دادند در پی تشدید اعتراضات صنفی کارگران اعتصابی این کارخانه که از ابتدای تیرماه امسال حقوق نگرفتهاند، از ورود کارگران به کارخانه ممانعت شدهاست.
با این حال خبرها به همین محدود نمیشود. گویی بیشترین بار بحران اقتصادی بر دوش کارگران است. شرایط کاری برای کارگران منطقه پارس جنوبی هر روز سختتر میشود. خبرها نشان دهنده آن است که طبق دستورالعمل ابلاغی برای پرداخت پاداش بهرهوری کارکنان شاغل در صنایع نفت، گاز و پتروشیمی ، هیچ سهمی برای کارگرانی که بصورت پیمانکاری در پروژههای در دست احداث منطقه پارس جنوبی مشغول کار هستند، درنظر گرفته نشدهاست.
اخبار در خصوص وضعیت سخت کاری و زندگی کارگران پایانی ندارد. زندگی مردم تبدیل به مسابقهای برای زنده ماندن شدهاست که دیگر جایی برای تفریح و استراحت ندارد. زن و مرد خانواده برای تامین مخارج کار میکنند ولی باز هم از بسیاری از خواسته های خود فاکتور میگیرند. حتی با سختتر شدن شرایط کودکان از تحصیل بازمانده و مجبور به کار میشوند.
عدم پرداخت حقوق کارگران عامل ازهمپاشیدگی خانوده است
محمود سالها به عنوان مهندس ناظر در ساختمانها کار کرد و حال در سن ۷۰ سالگی بازنشسته شدهاست. او سالها پیش وقتی دید کارفما حقوق کارگران را در ماه اسفند نمیدهد و همه کارگران از نزدیک شدن عید نوروز واهمه دارند، ماشین خود را فروخت و حقوق کارگران را با عیدی پرداخت کرد. " اگر در پرداخت حقوق کارگران تاخیری به وجود آید، چون این افراد معمولاً پس اندازی ندارند، با این اتفاق تمام زندگی آنها به هم میریزد. مجبور میشوند قرض کنند یا شروع به فروش لوازم خانگی خود کنند. اگر هر دو این موارد میسر نباشد، باید منتظر عواقب بدتری بود. تحمل این شرایط برای خانواده نیز خیلی سخت خواهدبود. "
فرهاد پنج سال است که در یکی از کارخانههای تولید لوازم خودرو کار میکند. میگوید:" چهار سال پیش به من سه ماه حقوق ندادند. در آن زمان وضعیت اقتصادی کشور خیلی خراب بود و همه کارگران برای گذران زندگی خود مجبور بودند مساعده بگیرند. وقتی حقوق را دیر پرداخت میکنند، دیگر رغبتی برای کار در انسان باقی نمیماند. دیر دادن حقوق در کارگران باعث تنش در زندگی خصوصی آنها میشود چون هزینههای زندگی همیشه در جای خود هستند فقط درآمدی برای امرار معاش نیست. با وجود اینکه برای حفظ موقعیت شغلی باید با همان کیفیت کار کنیم، تحمل شرایط بسیار سخت میشود."
رعنا خانمی ۵۲ ساله است که شوهرش در طول زندگی مشترک یعنی از سالهای جوانی، بارها بیکار شدهاست. " وقتی شوهرم بیکار میشد یا ماهها بدون حقوق کار میکرد، مجبور بودم صرفه جویی کنم. بارها مجبور به فروش طلاهای خود شدم. انسان وقتی جوان است این کار را زیبا و عاملی برای کمک به حفظ بنیان خانواده میپندارد. هرچه سنم بالاتر رفت و دیدم شرایط تغییر نمیکند، فهمیدم با بخشیدن طلا به مرد در اصل او را برای انجام کار تنبل کردم. باید از همان روز اول که با مشکلات پرداختی در حقوق مواجه شدیم دنبال راه بهتری برای حل این مساله میگشتیم."
فرهاد با وجود سن کمی که دارد هر روز ۱۰ ساعت کار می کند. او از پانزده سالگی در یک از تولیدیهای لوستر کار میکند."وقتی حقوق افراد را دیر میدهند، احساس میکنم دیگر انرژی برای کارکردن ندارم. اکثر کارگران شغل دوم دارند و با خراب شدن اوضاع اقتصادی صاحب شرکت اکثر نیروی خود را برای کار دیگر نگه میدارند. با دیر دادن حقوقها از دو طرف تحت فشار قرار میگیریم. یکی چون کار کردیم و زحمت کشیدیم ولی حقوقی دریافت نکردیم و دیگری از طرف خانواده که دایم خرجها را یادآوری میکنند و همیشه فکر میکنند کوتاهی از جانب من است."
سپهر مکانیک ماشینهای هیدرولیک است، شغلی که برایش از پدر به ارث رسید. بیش از ۶۰ درصد هزینه تعمیر قطعات در حوزه کاری او مربوط به اجناسی است که از آنها استفاده میکند. او امروز به دلیل اینکه به فروشنده قطعات چک داده و از فردی که باید هزینه تعمییر را دریافت میکرد، مبلغی نگرفته، نمیتواند به محل کارش برود. میگوید:" ندادن اجرتها هم کیفیت کار ما را پایین میآورد و هم باعث میشود دیگر نتوانیم کار جدیدی را شروع کنیم. من باید پول خرید قطعات، تراشکاری، پرس کاری و ... قبل از اینکه از مشتری هزینه تعمیر را دریافت کنم، بپردازم. در این صورت اگر مشتری در موعد مقرر پرداخت نکند، نمیتوان کار جدیدی را شروع کنم."
حمید بارها در همکاری با یکی از سازمانهای دولتی در قبال پروژهای که تحویل داده، نتوانست مبلغی دریافت کند." من مجرد هستم و ممکن است اینطور به نظر آید که خرج زندگی بر دوش من نیست. ولی پدر و مادرم پیر هستند و با حقوق بازنشستگی پدرم نمیتوانیم حتی هزینه ماهانه آب و برق و گاز را بپردازیم. باید هر ماه من هم درهزینههای خانه کمک کنم. ممکن است بر اثر تکرار، این داستان که همیشه حقوقهای کارگران را با تاخیر پرداخت میکنند، عادی به نظر آید؛ ولی در اصل این اتفاق هیچگاه عادی نمیشود چون هر ماه با مشکلات جدیدی روبه رو هستیم. در مقابل سازمانهای دولتی اگر کار به شکایت بکشد، به احتمال زیاد کسی که ضرر میکند من هستم و این باعث میشود نتوانم کاری انجام دهم. به نظر من همین مسائل باعث بسیاری از درگیریهای خانوادگی و طلاق میشود. "
منبع:نامه نیوز