; ?>; ?> محمد نوري: اين علامت سوال بزرگ عمر من است - مردم سالاری آنلاين
۰
سه شنبه ۸ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۴۰
روايت کاپيتان پرسپوليس از ماجراي آب‎هاي آلوده

محمد نوري: اين علامت سوال بزرگ عمر من است

درآستانه بازي سپاهان و پرسپوليس در ورزشگاه فولادشهر، موضوع رازآلود بطري هاي آب معدني پرسپوليس، همچنان يک راز سربه مهر باقي مانده است.
محمد نوري: اين علامت سوال بزرگ عمر من است
محمد نوری کاپیتان پرسپولیس در گفت‌وگویی مفصل در این باره صحبت کرد. او این هفته آماده بازی در ورزشگاهی است که عقیده دارد خاطرات خوبی از آنجا در ذهنش مانده. البته به جز آن بازی خاص.

حرف های ما با نوری از شادی گل عجیبش در بازی مقابل ذوب‌آهن در جام حذفی ۲ فصل پیش آغاز شد. نوری به خبرنگار "ورزش سه" می‌‌گوید: آن دفعه که از فنس رفتم بالا بار اولم نبود. قبلا یک بار دیگر هم در همین ورزشگاه این کار را کرده بودم. جلوی سپاهان که ۱-۱ شدیم و گل پرسپولیس را زدم. کلا از فولادشهر خاطرات خوشی دارم و یکی از ورزشگاه‌های محبوب من است. سپاهان که بودم دو بار در این ورزشگاه قهرمان جام حذفی شدیم.

و البته یک خاطره خیلی تلخ هم از این ورزشگاه داری. ماجرای آب‌های معدنی و... رقصی چنان میانه‌ی میدان!!

یکی از علامت سوال‌های بزرگی که برای من حل نشده مربوط به همان بازی است. نمی‌فهمم چرا مسائل آن بازی اصلا پیگیری نشد! اگر با آن وضعی که ما داشتیم بلایی سرمان می‌امد چه کسی جوابگو بود؟ اگر من همان‌طور که عقب عقب می‌امدم خورده بودم به آن بخش آسفالت کنار زمین کشته می‌شدم! ولی همه چیز به فراموشی سپرده شد و آب از آب تکان نخورد.

با محمد رویانیان که حرف می‌زدیم، می‌ گفت این یک راز بزرگ در فوتبال ایران است که اگر بخواهد بازش کند به نفع هیچ کس نیست. البته خود او دیروز ترجیح داد حرفش را عوض کند تا مبادا اتفاقی برایش بیافتد.

بخدا من هنوز هم نفهمیدم آن روز چه اتفاقی افتاد! من فقط یادم هست بین دو نیمه مثل همیشه دو تا ایزواستار خوردم و رفتم داخل زمین. وقتی رفتم به محسن بنگر گفتم تمام سکوها را دارم قرمز می‌بینم! من از کل ۴۵دقیقه آن نیمه فقط دو سه دقیقه را یادم مانده. انگار حافظه کوتاه‌مدتم کلا از دست رفته. یک صحنه یادم هست دویدم دنبال خلعتبری که توپش را بگیرم ولی مچ هر دو پایم روی زمین قفل شد. وقتی داشتم می‌خوردم زمین قاعدتا باید دستم را جلوتر از بدنم به زمین می‌رساندم اما عصب به عضله فرمان نداد! با صورت افتادم و گوشه چشمم زخمی شد. خلعتبری آمد گفت «چته؟» گفتم «تو چته؟!» از امید ابراهیمی پرسیدم نتیجه چند چنده؟! آقامهدی که تعویض شد رفت روی نیمکت خوابش برد! اما من با همان حال ۹۰دقیقه بازی کردم!

یعنی بعدها هم هیچ چیزی دستگیرتان نشد؟

اصلا ماجرا پیچیده‌تر از این حرف‌ها بود. آب‌ها را بردند آزمایشگاه، ولی بعدا دکتر تیم گفت دزد به ماشینم زده و جواب آزمایش‌ها را برده! حالا دیگر راست و دروغش را آقای چشمه‌سری می‌دانند. من نمی‌دانم.

گیریم که جواب آزمایش را برده باشند، اصل آزمایش که هست در آزمایشگاه!

نمی‌دانم والا. به ما این‌طور گفتند ما هم ترسیدیم پیگیری کنیم. تا چند هفته می‌ترسیدیم بلایی سرمان بیاید. یکی می‌گفت آب بوده یکی دیگر می‌گفت جادوگری. نمی‌دانم.

اساساً شما به نیروهای ماورایی در فوتبال اعتقاد دارید یا نه؟ این چیزهایی که می‌گویند هست یا نه؟

بله. حتما هست. من شخصا به این چیزها اعتقاد ندارم اما این‌که یکسری از مربیان و بازیکن‌ها این کارها را انجام می‌دهند واقعیت دارد. بعضی‌ها آب می‌ریزند، یا یک چیزهایی در زمین چال می‌کنند، یا مثلا معتقدند بازیکنی که به عنوان نفر سوم وارد زمین شده و پیروز شده‌ایم همیشه باید نفر سوم وارد شود و... از این‌جور کارها! مربی داشتیم به خاطر عقاید خرافاتی‌اش با مربی حریف دست نمی‌داد!
کد مطلب: 41834
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *