فتح سنگر به سنگر، اصطلاحی بود که بعد از خرداد ۷۶ وارد ادبیات سیاسی ایران شد. جناح چپ ایران که توانسته بودند سید محمد خاتمی را با اتکا به رای مردم راهی قوه مجریه کنند، تصمیم گرفتند دیگر نهادهای جمهوری اسلامی را که سالها در اختیار محافظه کاران یا همان راست گرایان بود را در اختیار بگیرند و یک جریان اصلاح طلب را در کشور حاکم کنند.
آنها موفق شدند بعد از در اختیار گرفتن قوه مجریه، مجلس و شوراهای شهر را نیز در اختیار بگیرند و به اصطلاح خود عملیات فتح سنگر به سنگر را به سرانجام برسانند. اما این فتحالفتوحهای اصلاح طلبان در مجلس و شورای شهر، چهارسال بیشتر طول نکشید و اصول گرایان توانستند تمام نهادهایی را که به رقیب واگذار کرده بودند یکی بعد از دیگری پس بگیرند.
بعد از این رفتوآمد به ویژه بعد از حوادث سال ۸۸ اصلاحطلبان دچار یک رخوت اساسی شدند. بسیاری از نیروهای برجسته این گروه که از تئورسینهای اصلاحات بودند به علت حاشیههای خرداد ۸۸ از صحنه سیاسی کشور کناره گذاشته شدند. همین کنار رفتن نیروهای اصلی اصلاحات باعث شد تا اصلاحطلبان درجه دو و یا اصول گرایانی که خود را نزدیک به جریان اصلاحات میدانستند، با تابلو اصلاح طلبی وارد عرصه سیاسی کشور شوند.
خرداد ۹۲ و فضای ایجاد شده در کشور کمک بزرگی به این نسل جدید اصلاحطلبان کرد تا بتوانند به واسطه شوری که در جامعه ایجاد شده بود به شورای شهر تهران راه پیدا کنند و بسیاری از کرسیهای این نهاد مدنی و اجتماعی را به خود اختصاص دهند.
بعد از پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری و حضور اکثریت اصلاح طلبان در شورای شهر بازهم جریان چپ ایران به این فکر افتادند که میتوانند استراتژی « فتح سنگر به سنگر» را عملیاتی کنند. طراحی این عملیات اما با یک اشکال بزرگ روبرو بود و آنهم مهرههای اصلاحطلبان برای این بازی بود. رفتار اصلاحطلبان جدید در شورای شهر در قبال شهردار شدن قالیباف و بعد از آن واگذاری کرسی ریاست شورای شهر به چمران بعد از گذشت یک سال از عمر پارلمان تهران، نشان داد که جریان چپ نمیتواند به نسل جدید اصلاحطلبان اعتماد کنند.
رفتار احمد دنیامالی و الهه راستگو که به واسطه حضور در لیست اصلاحطلبان توانسته بودند به خیابان بهشت راه پیدا کنند در قبال شهردار شدن محسن هاشمی و ریاست مسجد جامعی به خوبی بیانگر این معناست که اصلاحطلبان جدید، به خاطر منافع خودشان حاضر هستند با اصولگرایان وارد معامله شوند.
تشکل جدید ندا « نسل دوم اصلاحطلبان» که چندی است وارد عرصه سیاست ایران با محوریت صادق خرازی شده است، به این رفتار معامله گرایانه لباس تئوریک میپوشاند و آن را به عنوان مانیفست خود معرفی میکند. یکی از اعضای این تشکل در گفتوگو با هفته نامه صدا با اشاره به تفاوت خود با نسل اول اصلاح طلبان گفت:« نسل اول ما آرمانی به سیاست نگاه میکند اما ما عملگرا هستیم. این تفاوت عمده ما با آنهاست. ضمن آن که ما به عنوان نسل دوم اصلاحطلبان، با نسل دوم اصول گرایان و تشکلهای دیگر نقاط اشتراک بسیاری داریم و ما با اصول گرایان دعوا و اختلاف نداریم.»
این سخنان به خوبی نشان میدهد که اصلاحطلبان تازه ایران، برخلاف اسلاف خود فکر میکنند و حاضرند برای رسیدن به منافع سیاسی خود با اصول گرایان دست به وحدت بزنند. این معنا یعنی اینکه اصلاحطلبان نمیتوانند به واسطه نسل تازه خود به فتح سنگر به سنگر نهادهای سیاسی ایران فکر کنند.
نسل قدیم اصلاحطلبان اما هیچگاه برای رسیدن به اهداف خود حاضر به ائتلاف با اصولگرایان نبودند. این معنا را میشود به خوبی در رفتار اصلاحطلبان سنتی ایران مشاهده کرد. مهدی کروبی از نیروهای باسابقه چپ سنتی، وقتی در جلسه جامعه روحانیت مبارز تهران شنید که محمود دعایی و روحالله حجازی از لیست انتخاباتی این گروه کنار گذاشته شدهاند، سازجدایی خود را از مجمع روحانیون مبارز کوک کرد و به سمت تشکیل نهادی تازه به نام مجمع روحانیون رفت. تا نشان دهد حاضر به معامله با رقبای خود نیستند.
آنها حتی برای اینکه با رقبای خود که آن زمان جامعه روحانیت مبارز بود، ائتلاف نکنند حاضر شدند یک دهه کامل را از صحنه سیاسی ایران خارج شوند اما زیر همراهی سیاسی با رقیب نروند. اما رفتار اصلاح طلبان امروز بسیار متفاوت تر از پدران خود است و آنها حاضرند با رقیب خود پای یک میز بنشینند و حتی به ریاست آنان نیز تن بدهند.
این رفتار نسل دوم اصلاحطلبان به مذاق نسل اولیها خوش نیامد و چپها شمشیر انتقاد خود را برای این نسل از رو کشیدند و حتی اعلام کردند که این گروهها هیچ ارتباطی با جریان اصلاحطلبی ندارد و اگر نبود توصیههای سید محمد خاتمی در مورد رفتار با این جوانان به ویژه اعضای شورای شهر، بدون شک حکم ارتداد این افراد توسط پیران اصلاح طلب صادر میشد.
آنچه مشخص است جریان اصلاحات در حال تجربه فضای جدیدی است، فضایی که میتواند سرمنشا گفتمان جدید در ادبیات سیاسی ایران باشد. شاید نسلهای جدید اصلاح طلبی و اصول گرایایی که خود را نسل دوم میخوانند به دنبال بازتعریف روابط سیاسی خود با گروههای رقیب هستند.
کنار رفتن احمد مسجد جامعی از ریاست شورای شهر پیام روشنی از نسل تازه اصلاحطلبان به پیران این جریان بود. نسل اولیهایی که در اندیشه فتح سنگر به سنگر به ویژه مجلس دهم بودند باید برای استراتژی قدیمی خود مهرههای جدیدی پیدا کنند تا با اتکا به آنها بتوانند این سیاست خود را عملیاتی کنند. مسئلهای که در این میان بیش از هرچیز مشخص است این معناست که دوران تازه در فضای سیاسی ایران در حال شکل گیری است. و سیاسیون ایرانی باید خود را آماده هر اتفاقی کنند حتی مشاهده رسیدن یک فرد به ریاست یک نهاد مهم کشور با رای مخالفان خود.
منبع:نامه نیوز