دانشگاهها در سالهای اخیر لطمه دیده است و نباید به خاطر ملاحظهکاری، برنامههای تحول علمی که پیشنیاز آن، فضای باز در دانشگاههاست، متوقف شود. استادانی را میشناسم که حتی در دوره اخیر به دلیل محدودیتهایی که همین روسای دانشگاههای باقی مانده برای آنان ایجاد کردهاند، کشور را ترک کردند. کشور از نظر منابع طبیعی و منابع انسانی نیازمند بازگشت به کارهای زیربنایی است. این مسیر، نیاز امروز وزارت علوم است.
هدف از دانشگاه بهطورکلی، تحقیق و تولید علم است؛ بهگونهای که این تولید به سود جامعه بوده و ارتباط تنگاتنگ با حل مسایل مردم داشته باشد. هر کسی کار علمی را تجربه کرده باشد میداند تولید علم توسط یک محقق، امری انگیزشی به شمار رفته و سلبی نیست.
استاد و دانشجو به سبب نوع بافت فکری و اجتماعی، در غیر چنین فضایی با افت علمی مواجه میشوند. در این محیط، دانشگاه به یک مدرسه تبدیل میشود که همه به دنبال انجام تکالیف معمول هستند. دانشگاه در ظاهر امر مشغول فعالیت است اما اثری از پیشرفت و توسعه در جامعه به چشم نمیخورد. برای ایجاد فضای مطلوب، صرفنظر از عوامل مادی، مانند امکانات فیزیکی و تجهیزات تحقیقاتی بهروز، فراهمشدن فضای نقادی علمی در هر حوزهای اعم از علوم سیاسی، فلسفه، اقتصاد، علوم اجتماعی و حوزه فنی، زیرساخت و امری ملزوم به شمار میرود. اما ماجرا از آنجا نگرانکننده میشود که نهتنها چنین فضایی برای استاد و دانشجو ایجاد نشود بلکه با ورود دانشجویان غیرصلاحیتدار به دورههای دکترا، آن هم به شکل بورسیه، برخی به دنبال تغییر فضای هیاتهای علمی برآیند و بیش از امروز، دانشگاه را از اصل خود تهی کنند. سرپرست قبلی وزارت علوم – دکتر توفیقی- و وزیر برکنارشده یعنی دکتر فرجیدانا، اگرچه برای تغییر فضای دانشگاهها تلاش کردند اما به باور نگارنده، برخی فشارهای سیاسی و ملاحظات، سبب شد اکثر روسای دانشگاهها که در مسیر برنامههای دولت جدید قرار نداشتند همچنان بر سر کار بمانند و امروز، وزیر هم رفته است. مسیر بازگشت به واقعیت محیطهای دانشگاهی، باید در زمان کوتاهی طی شود.
منبع: شرق