گویا خبرهای آتشسوزی در عرصههای جنگلی و مرتعی کشور مشابه تصادفات رانندگی شده است گو اینکه هرروز و هرهفته و هرماه و هرسال باید این آتشسوزیها اتفاق بیفتد. تلخ آن است که شدت آنها نه کاهش دارد و نه سازمانهای مسوول در برخورد با آن برنامهای مشخص دارند.
شاید از آموزه اخلاقی زرتشت که «گفتار نیک، پندار نیک و کردار نیک» را به مردمان پارس تجویز میکرد، فقط برافروختن شعله آتش، آنهم نه در آتشکده که در جایجای ایرانزمین باقی مانده است. آتشسوزیهای سریالی در عرصههای جنگلی بهخصوص در گلستان و جنگلهای بلوط غرب نه اتفاقی است و نه منشأ طبیعی و اقلیمی دارد. همه این آتشسوزیها عمدی است. بخش کوچکی از آنها از روی سهلانگاری مسافران رخ میدهد و بخش مهمی هم توسط بخشی از جامعه که کینههای خود را به هرچه که دارند بر سر طبیعت بیپناه خالی میکنند که خود جزیی از آن هستند.
اینکه باید رفتار این گروه از مردم مورد بررسی دقیق جامعه شناختی قرار گیرد، تردیدی نیست. اما آنچه ما را بهشدت نگران میکند، بیتوجهی حداقل بخش عمدهای از تصمیمسازان کلان کشوری است که گویا برنامهای برای حل این معضل بزرگ ندارند. شاهد این بیتوجهی هم نبود یک ناوگان مجهز اطفایحریق در کشور است که مانند آتشنشانی هلیکوپترهای خود را بلافاصله به منطقه برسانند. باید بلافاصله ماموران اطلاعاتی و ضابطان قضایی در منطقه حاضر شوند. کسانی که با سلاح گرم به مناطق ممنوعه میروند و بسیاری از آنها دهها پرونده قضایی دارند، افراد ناشناختهای نیستند. با اندک کنکاشی میتوان آنها را به دست قانون سپرد. چرا تا به حال شنیده نشده است که افرادی به جرم آتشزدن جنگل به مجازات رسیدهاند؟ اگر کسی خانه شما را آتش بزند و باعث خسارت مالی و جانی شود با انواع بندهای قانونی با او برخورد میشود. کسانی که انفال را آتش میزنند و با عمل خود حداقل خسارتی که وارد میکنند صدهانفر از نیروهای دولتی را درگیر خاموشکردن آن میکنند و هزاران اصلهدرخت و درختچه را خاکستر میکنند و جان مردمان شریف ما را به خطر میاندازند، جرمشان از کسی که در خیابان جیببری میکند، زورگیری میکند، موادمخدر میفروشد، نهتنها کمتر نیست که به مراتب شدیدتر است. اینها مصداق تروریستهایی هستند که یا برای دهنکجی به مسوولان دولتی، یا برای لجبازی با بخشی از ماموران دولتی، یا برای شکار یک حیوان، یا برای چرا در عرصههای ممنوعه، یا برای تصاحب زمین و برای هر مقصود دیگری که دست به چنین جنایاتی میزنند با خشنترین روش به مردم، کشور و نظام لطمه وارد میکنند. خواست ما از دولت تدبیر و امید آن است:
۱- سازمان محیطزیست و سازمان جنگلها و مراتع و وزارت کشور کمیته تخصصی بحران تشکیل دهند و با بهکارگیری وسیع امکانات رسانهای در کشور مساله آتشسوزی در منابع طبیعی را بهعنوان مشکل مهم در سطح جامعه مطرح کنند.
در این راستا با تشکیل جلسات تخصصی، میزگرد و همایش کارساز (نه تشریفاتی) و ریشهیابی علل این آتشسوزیها، دولت را در آمادهباش کامل قرار دهند. میتوان ستاد ویژهای – مشابه ستاد احیای دریاچه ارومیه- تشکیل داد تا از همه پتانسیلهای تخصصی و اجرایی کشور در برنامهریزی و چاره این بحران بهره برد.
۲- ناوگان مجهز اطفایحریق منابع طبیعی – مانند آتشنشانی- درست کرد تا قبل از آنکه آتش خسارات سنگین وارد کند، بلافاصله با کمک ناوگان آموزشدیده هوایی و زمینی خاموش شود.
۳- لایحهای جامع و بازدارنده درخصوص تشدید مجازات عاملان آتشسوزی در منابع طبیعی بهطور اخص و سایر عاملان تخریب منابع طبیعی و محیطزیست بهطور اعم به مجلس شورای اسلامی پیشنهاد شود تا هزینه این اعمال که دستکمی از عملیات تروریستی نیست، برای خاطیان سنگین گردد.
۴- از قوهقضاییه خواسته شود دادگاه تخصصی جرایم محیطزیستی تشکیل دهد و چنین پروندههایی را با استفاده از ظرفیتهای قانونی موجود به دست قضاتی بسپارد که به ارزش و جایگاه منابع طبیعی آشنایی دارند و اجازه نمیدهند که چنین متخلفانی از خلأهای قانونی احتمالی و تبانیهای محلی بگریزند.
۵- با اعلام جوایز ارزشمند به کسانی که عاملان آتشسوزی را به دستگاههای قضایی و انتظامی معرفی کنند، راه فرار یا تبانی این افراد را بهراحتی ببندند.
۶- بودجه قابلتوجهی برای فرهنگسازی مردم و مسافران، مدارس، مهدهایکودک در نظر گرفته شود. پیشنهاد میشود سازمان پیشاهنگی حفظ محیط زیست در کشور به وجود بیاید تا همه مردم و بهخصوص دانشآموزان و دانشجویان و هر فرد عادی بتواند با عضویت در این سازمان نقش آموزشی در اصلاح فرهنگ محیطزیستی ایفا کند.
در خاتمه باید تاکید کرد کشور ما وارد یک دوران سخت طبیعی و اقلیمی شده است. این شرایط بحرانی فقط با برنامهریزی درست قابل مدیریت است. امید داریم دولت تدبیر، امید به زندگی پایدار اسلامی پیشنهاد شود تا هزینه این اعمال که دستکمی از عملیات تروریستی نیست، برای خاطیان سنگین گردد.
۴- از قوهقضاییه خواسته شود دادگاه تخصصی جرایم محیطزیستی تشکیل دهد و چنین پروندههایی را با استفاده از ظرفیتهای قانونی موجود به دست قضاتی بسپارد که به ارزش و جایگاه منابع طبیعی آشنایی دارند و اجازه نمیدهند که چنین متخلفانی از خلأهای قانونی احتمالی و تبانیهای محلی بگریزند.
۵- با اعلام جوایز ارزشمند به کسانی که عاملان آتشسوزی را به دستگاههای قضایی و انتظامی معرفی کنند، راه فرار یا تبانی این افراد را بهراحتی ببندند.
۶- بودجه قابلتوجهی برای فرهنگسازی مردم و مسافران، مدارس، مهدهایکودک در نظر گرفته شود. پیشنهاد میشود سازمان پیشاهنگی حفظ محیط زیست در کشور به وجود بیاید تا همه مردم و بهخصوص دانشآموزان و دانشجویان و هر فرد عادی بتواند با عضویت در این سازمان نقش آموزشی در اصلاح فرهنگ محیطزیستی ایفا کند.
در خاتمه باید تاکید کرد کشور ما وارد یک دوران سخت طبیعی و اقلیمی شده است. این شرایط بحرانی فقط با برنامهریزی درست قابل مدیریت است. امید داریم دولت تدبیر، امید به زندگی پایدار و شاداب را از فرزندان ما نگیرد.
منبع: شرق