کسی نمیداند تعداد طرفداران فوتبال چهقدر است اما بدون شک « فوتبال پرطرفدارترین ورزش جهان است.» میگویند یک ناپلی وقتی پول داشته باشد، اول چیزی میخرد تا بخورد و بعد میرود فوتبال ببیند و اگر پولی باقی ماند، به فکر سرپناه برای خودش میافتد. برزیلیهای میگویند حتا کوچک ترین دهکدههایشان هم یک کلیسا و یک زمین فوتبال دارد. البته تمامشان یک کلیسا ندارد اما قطعا زمین فوتبال دارد.
وقتی یک بازی برای میلیاردها نفر اهمیت پیدا میکند، دیگر نباید تنها یک بازی تلقی شود. فوتبال فقط هیچوقت فوتبال نیست. این ورزش جنگ به وجود میآورد، انقلاب میکند و مورد توجه سیاستمداران، مافیا و دیکتاتورهاست. این ورزش میتواند از فقیر تا غنی را در یک ساعت خاص پای جعبه جادو بنشاند و زمینه ساز شادی و غم میان مردم جهان شود. این ورزش میتواند صدراعظم آلمان را به ورزشگاه بکشاند و بعد از زدن گل توسط تیم کشورش، او را به هوا بفرستد، همانطور که این ورزش میتواند رئیس جمهور ایران را با لباس تیم ملی پای تلویزیون بنشاند تا با آن حالت به تماشای بازیکنان ایران بپردازد.
این تنها فوتبال است که میتواند این چنین نقش فرا ورزشی در جهان داشته باشد. جام جهانی پایان یافته است اما تب آن، هنوز در میان مردم وجود دارد و جهانیان هنوز به تحلیل و روایت جام جهانی برزیل میپردازند. جام جهانی که سرانجام با قهرمانی آلمانها به پایان رسید.
حالا بعد از گذشت دو هفته از پایان مسابقات جام جهانی، بهترین فرصت است که بازگشتی به این جام داشته باشیم و در مطلبی به تشبیه سیاستمداران ایرانی با تیمهای حاضر در این جام بپردازیم تا مشخص شود فوتبال امروز یعنی زندگی و چیزی فراتر از باورهای مردمان.
تداوم؛ هاشمی رفسنجانی و آلمان
قهرمانی آلمانها در جام جهانی، مهر تاییدی بود بر قدرت این تیم اروپای غربی. تیمی که در دورههای اخیر جام جهانی در مرحله نیم نهایی و فینال حضور داشته است. این تیم تبدیل به با ثبات ترین تیم جهان شده است. دیگر دیدن آلمان برای کسی در مرحله نهایی جام جهانی تعجب برانگیز نیست و برعکس اگر ژرمنها در مراحل پایانی نباشند بسیاری باید انگشت تعجب را بر دهان بگذارند. در سیاست ایران نیز، آیتالله هاشمی رفسنجانی همچون ویژگی دارد. حضور در بالاترین عرصههای حکومت از پیروزی انقلاب تا به امروز، نشان از ثبات این سیاستمدار دارد.
تمام نسلهای انقلاب هاشمی را در بالاترین سطح دیدهاند و نبود او در این سطح میتواند برای ایرانیان و البته جهانیان تعجب برانگیز باشد. قطعا تیم فوتبال آلمان و آیتالله هاشمی رفسنجانی از لحاظ تداوم در عملکرد و فعالیت در جهان و ایران عملکرد بی نظیر و تکرار ناپذیری دارند.
درخشش؛ حسن روحانی و آرژانتین
اگر از اهالی فوتبال سوال میکردی چه تیمی به فینال جام جهانی میرسد؟ کمتر کسی پاسخ میداد که آرژانتین! اما سفید پوستان آمریکای جنوبی، توانستند راهی که سالها برای آنان ناممکن بود را ممکن کنند و به فینال جام جهانی برسند. پیروزی در تمام مسابقات و تنها شکست در دیدار پایانی از آرژانتینیها تیم موفقی در جام ساخت. درست است که مسی ستاره بی چون و چرای این تیم بود اما این تیم آرژانیتن بود که توانست دومی مهمترین رقابت ورزشی جهان را به خود اختصاص دهد.
اگر قبل از انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ از اهالی سیاست سوال میکردیم که چه کسی رئیس جمهور ایران خواهد شد؟ کمتر کسی پاسخ میداد، حسن روحانی! اما « شیخ دیپلمات» با درخشش در انتخابات به ویژه برنامههای تلوزیونی توانست تمام رقبای انتخاباتی خود را کنار بزند و بر کرسی ریاست قوه مجریه تکیه بزند. روحانی پس از حضور در مجلس، دولت و مجمع تشخیص اینبار به ریاست قوه مجریه رسید تا شگفتی دیگری در سپهر سیاست ایران شکل بگیرد. قطعا روحانی و آرژانتین راه موفقیت را با کورسویی از پیروزی طی کردند.
اتفاق؛ محمود احمدی نژاد و یونان
یونان در عین ناباوری در حضور تمام رقبای برجسته خود در اروپا، تاج قهرمانی جام ۲۰۰۴ را بر سرگذاشت. فوتبال یونان، همه جهان را انگشت به دهان گذاشت تا همه از یک قدرت تازه در فوتبال دنیا صحبت کنند. اما فوتبال یونان یک اتفاق بود و بعد از آن قهرمانی دیگر تیم فلاسفه غرب، نتوانست افتخاری دیگری برای خود کسب کند و تنها و تنها به حضور در جام ملتهای اروپا و جام جهانی اکتفا کند تا مکتب فوتبال یونان، تبدیل به یک خاطره در ذهن مردم جهان شود.
مردم ایران نیز در سال ۸۴ با یک پدیده ویژه به نام محمود احمدی نژاد روبرو شدند. کسی که توانسته بود تمام رقبای سرشناس خود در انتخابات ریاست جمهوری را کنار بگذارد و به کرسی ریاست قوه مجریه تکیه بزند. دوران ریاست جمهوری او، باعث شده بود بسیاری تصور کنند که احمدی نژاد میتواند یک مکتب در سیاست ایران ایجاد کند. اما هرچه بیشتر به پایان دوران ریاست جمهوری او نزدیک شدیم، احمدی نژاد نشان داد در ساختن یک مکتب ناکام مانده است و طرفداران او دیگر نمیتوانند رئیس جمهور مانند او مشاهده کنند. به نظر میرسد یونان و احمدی نژاد در فوتبال و سیاست به پایان خود رسیده باشند و نام افتخارات آنان تنها در تاریخ قابل مشاهده باشد.
تحقیر؛ سعید جلیلی و برزیل
خود را آماده قهرمانی کرده بودند اما داستان به گونهای دیگر برایشان رقم خورد. آنها تصور میکردند با میزبانی در جام جهانی میتواند به جام آن نیز برسند. فوتبال نازیبا و بدون استراتژی و متکی به یک فرد از برزیل، یک تیم معمولی ساخت که آلمان به راحتی با زدن ۷ گل زمینه ساز تحقیر آنان شوند. برزیلیها در این جام فقط سرود ملی خود را با افتخار میخواندند و در زمین زمینه ساز تحقیر کشورشان شدند. شاید برزیلیهای هیچگاه این جام جهانی را فراموش نکنند.
طرفداران سعید جلیلی نیز فکر میکردند، دکتر دیپلماتشان، رئیس جمهور آینده ایران است. آنها اعتقاد داشت مردم ایران، علاقه مند به سیاستهای هستهای او هستند اما نتایج انتخابات چیز دیگری بود و مردم نه تنها به سعید جلیلی رای ندادند بلکه رقیب فکری او را نیز برای رئیس جمهوری انتخاب کردند. بسیاری این شکست را برای جبهه پایداری و سعید جلیلی، یک تحقیر بزرگ میدانستند. سعید جلیلی نیز در شعار، ملی گرایی را به خوبی فریاد میزد اما در زمین سیاست، تصمیمات او زمینه ساز تحریمهای فراوان برای کشور شد.
بازنده بزرگ؛ محمدباقر قالیباف و اسپانیا
آمده بوند بازهم جام را بالای سرخودببرند. تمام ابزار تاکتیکی خود را هم داشتند. قبل از جام نیز همه از آنها به عنوان یکی از دو بخت اصلی جام نام میبردند. نام اسپانیا برای تمام جهان ترسناک بود. آغاز مسابقات برای اسپانیا حکایت دیگری داشت و آنها با دو باخت تحقیر آمیز در دو بازی ابتدایی خود با جام جهانی خداحافظی کردند تا لقب، بازنده بزرگ را به خود اختصاص دهند.
قالیبافیها نیز تصور میکردند برنده قطعی انتخابات ریاست جمهوری هستند. شهردار تهران نیز با تمام امکانات وارد کارزار شده بود اما بازهم انتخابات برای سردار، دکتر قالیباف خوش یمن نبود و او رقابت را به حسن روحانی واگذار کرد. نظرسنجیها تا یک هفته قبل از پیروزی او خبر میدادند اما بعد از مناظرهها بازی برای قالیباف عوض شود و او از صدر به پایین آمد تا بعد از ۲۲ خرداد، لقب بازنده بزرگ را به خود اختصاص داد. قطعا حذف اسپانیا برای طرفداران شهردار تهران یادآور باخت بزرگشان در انتخابات ریاست جمهوری بود.
همیشه حاضر؛محسن رضایی و انگلستان
لیگ قوی و برنامه ریزی فوقالعاده هم نتوانست از انگلیسیها یک تیم درجه یک در سطج جام جهانی بسازد. آنها مانند دورههای قبل جام جهانی، در این جام شرکت کردند و بعد حذف شدند. حذف از جام جهانی برای مردم جزیره یک عادت شده است و فرقی هم نمیکند مربی آنها اریکسون باشد یا هاچسون.
محسن رضایی نیز همچون انگلیسها همیشه یک نامزد همیشه حاضر و با برنامه در انتخاباتهای ریاست جمهوری است. اما این بابرنامگی هیچگاه نتوانسته است نظر مثبت مردم را به این فرمانده سابق سپاه جلب کند. رضایی همیشه بازنده انتخابات ریاست جمهوری بوده است و برای هواداران او نیز این شکستها عادی شده است.
پدیده؛ سید محمدغرضی و الجزایر، کاستاریکا
بسیاری الجزایر و کاستاریکا را ضعیف ترین تیمهای جام جهانی میدانستند و اعتقاد داشتند این دو تیم از ضعیف ترین تیمهای این جام خواهند بود. اما جام جهانی به گونهای دیگر رقم خورد و این دو تیم تبدیل به ستارههای این جام شدند و نام خود را به عنوان پدیده جام جهانی برزیل معرفی کردند.
انتخابات ریاست جمهوری ایران نیز یک پدیده داشت و آنهم سید محمد غرضی بود. کسی که حتی خبرنگاران نیز وقتی او ثبت نام کرد نام او را به خاطر نیاوردند اما در جریان انتخابات ریاست جمهوری با شیوه کلام منحصر به فرد خود تبدیل به یکی از محبوب ترین افراد نیز ایرانیان شد.
غرضی فراموش شده توانست از خود یک چهره فعال در عرصه سیاسی بسازد و نام خود را به عنوان پدیده سیاست ایران جاودانه کند.
منبع:نامه نیوز