فوتبال هوادارن سفت و سخت خودش را دارد. شده که اتوبوسی با مسافران هیجانزده، همراه پرچم و بوق از کنارمان رد شدهباشد و تازه به یادبیاوریم که امروز در استادیوم بازی هست. شروع جام جهانی اما انرژی و نشاط خاص خود را به جامعه تزریق کرد، انگار فقط برزیل نیست که میزبان بازیهای جام جهانی شده، هر خانه خود را برای دیدن بازیها آماده میکند. زمانی برای کنار هم بودن خانواده و زمانی برای استراحت خیابانها فراهم میشود. بعد ار سوت پایان فوتبال اما خیابانها ساکت نیستند.
۲۸ خرداد سال پیش قوچاننژاد با گلی که وارد دروازه کره جنوبی کرد، شادی تمام ایرانیها را برانگیخت و ایران راهی جام جهانی برزیل شد. با شروع جام جهانی کمتر کسی نسبت به بازیهایی که ایران داشت، بیتفاوت بود. شادی و هیجانی که جامعه را فرا گرفته بود، به نتیجه بازی بیتوجه بود. حتی گلی که از مسی خوردیم اوقاتمان را تلخ نکرد، به خیابان ریختیم. خیابان محل جشن شادیهایمان بود. محل دیدار دوستان و جایی که انگار همه یکدیگر را میشناسند. از شادی در میان جمعیت نمیترسیدیم و به یکدیگر اعتماد داشتیم. فوتبال بود که ما را اینچنین نزدیک کرده بود که میتوانست یکی بودن را یادآوری کند. اتفاقی که این روزها در بازی های والیبال هم شاهد هستیم، همین شب گذشته بود که شهروندان تهرانی پس پیروزی ایران مقابل لهستان، به وجد آمده و با حضور در نقاط مختلف تهران به شادمانی پرداختند.
هیجانات مثبت ناشی شده از تماشای مسابقات ورزشی؛ زمینهساز گفتگویی با خانم دکتر دانایی، استاد دانشگاه شد. در ادامه مشروح گفتگوی نامه نیوز، با این استاد دانشگاه را مطالعه فرمایید؛
خانم دکتر دانایی! ایران را به عنوان دومین کشور غمگین جهان معرفی کرده اند، با این وجود در مواردی شاهدیم که مردم برای ابراز شادی و بروز هیجاناتشان بعد از مسابقات ورزشی مثل فوتبال یا والیبال به خیابان ها می آیند و شادی می کنند؟ تحلیل شما از این نوع رفتار مردم کشورمان چیست؟
اگر بخواهیم هیجانات مثبت در وقایع اجتماعی را تعریف کنیم اول باید واقعه اجتماعی را تعریف کرد. یک واقعه اجتماعی، واقعیتی جامع و فراگیر است که با توجه به ماهیت پویای خود در پیوند ساختارها و فرهنگ کلی جامعه شکل میگیرد. این واقعیت اجتماعی مربوط به فرهنگ هر جامعه و نحوه بروز آن میباشد. رفتارهای اجتماعی بر مبنای فرهنگ هر جامعه شکل میگیرد که میتواند شامل هیجانات مثبت یا منفی باشد. مانند بازی فوتبال که چند شب پیش داشتیم و مردم بعد از آن هیجانات مثبت خود را بروز دادند. شاید در خیلی از کشورها، مردم بعد از مسابقات فوتبال به خیابان نریزند و مثل ایران شادی نکنند. یکی از دلایل این است که فرهنگ و قوانین اجتماعی ما اجازه اینچنین شادیهایی را به مردم نمیدهد. به همین دلیل مردم منتظرند تا ایران امتیازی کسب کند و یا موقعیتی ایجاد شود تا شادی خود را تخلیه کنند. یکی از حالتهای مثبتی که میتواند در مردم ایران و مردم هر کشوری در رابطه با شادیهای جمعی وجودداشتهباشد، این است که راهی برای تخلیه هیجان داشتهباشند. میتوانند هیجان و انرژی که در روانشان تجمع پیدا کرده را به شکل شادی بخش با سرور و نشاط اجتماعی تخیله کنند. در این حالت است که شادیها میتوانند غم و افسردگی را از جامعه دور کنند.
چه راهکارهایی وجود دارد که این نشاط و هیجانی که می گویید در جهت مثبت خود تخلیه و بروز داده شود؟
هر کدام از خرده فرهنگها میتوانند به یک شکل، شادی خود را نشان دهند. خرده فرهنگهای جوانان و نوجوانان را داریم که با بلند کردن صدای موسیقی، به دست گرفتن پرچم یا کشیدن پرچم روی صورتشان و پایکوبی به اشکال مختلف، نشاط خود را در جامعه نشان میدهد. نباید سختگیریهای بی مورد برای شادی جوانان داشتهباشیم چون موجب خواهدشد هیجانات مثبت در وجود جوانان بماند. این مساله در جامعه بین خود نوجوان و جوانان و جامعه تعارض به وجود میآورد و خود دلیلی است که نباید از شادیهای مثبت جلوگیری کرد.
مثلا در بازی ایران و آرژانتین با اینکه ایران باخت اما باز هم مردم به خیابان ها آمدند، در واقع به نظر می رسید نفس پیروزی تیم فوتبال برای آنها چندان اهمیت ندارد، این موضوع تنها برایشان بهانه ای برای به خیابان آمدن و شادی کردن بود؟
چون مردم در حالت عادی راهی برای نشان دادن شادی و نشاط خود در ایران ندارند، زمانی که حالتی بهوجود میآید که باعث احساس امنیت در مردم میشود ( زمانی که حس میکنند کسی با آنها کاری ندارد) به راحتی شادی خود را بروز میدهند. مردم ما منتظر موقعیتی برای شادی هستند. چون ایران از تیم ملی قوی آرژانتین فقط یک گل خورده بود موقعیتی خوشایند ایجاد شدهبود. دلیل اصلی روانی این مساله این است که مردم در فرهنگ ما شادی و نشاط خیلی کم دارند.
نکته جالب این است که عده زیادی از مردمی که بعد از مسابقات فوتبال به خیابان می آیند و شادی می کنند اصلا فوتبالی نیستند.
فرهنگ جامعه مردم ایران به شکلی است که پیوندهای اجتماعی همراه پیوندهای مردمی وجود دارد. مثل کشورهای دیگر نیست که مردم نسبت به یکدیگر سرد با روابط اجتماعی، فردی باشند. مردم دوست دارند که ارتباطات خود را با یکدیگر حفط کنند با وجود اینکه در چند سال اخیر ارتباطات کم شدهاست. معمولاً عاملی باعث میشود مردم راحتتر ارتباط برقرار کنند، مثل تصادفی که در جامعه ایرانی رخ میدهد، افراد اطراف ماشین جمع میشوند. برای همین حادثه در کشورهای دیگر افراد کمتری همدردی خواهندکرد. چون پیوندهای اجتماعی بین مردم زیاد است. در جامعه ایران عرق ملی بین مردم زیاد بوده و دوست دارند در هر اتفاق، هیجانات خود را بروز دهند. چه بهتر که این هیجانات مربوط به مواردی باشد که منجر به شادی و سرور خواهدشد. خود من از بعد جامعه شناختی دقت کردم، خیلی از مردم فوتبالی نبودند و حتی کسانی بودند که اصلاً به فوتبال علاقهای نداشتند. ولی فوتبال را موقعیتی برای ابراز شادی و نشاط میدانستند. راهی که بتوانند هیجاناتی که در وجودشان مانده و تخلیه نشده را در محیط امنی با جیغ و فریاد خارج کنند.
از نوع رفتار را از بعد روانشناسی چطور تحلیل می کنید؟
انسان نیازمند شادی و سرور است، یعنی هیجانات مثبت با انسان زاده میشوند. همانگونه که هیجانات منفی مثل استرس و خشم، کینه و دشمنی با انسان زاده شدهاند. اگر بخواهیم درباره هیجانات مثبت از بعد روانشناختی صحبت کنیم، بدین صورت است که در مغز انسان هیجانات مثبت از طریق فعالیتهایی که در هیپوتالاموس و کورتکس مغز وجود دارد، ایجاد میشود و توسط انتقال دهندههای عصبی مانند سروتونین و دوپامین قویتر میگردند. دلیل هیجانات مغزی افزایش فعالیتهای هیپوتالاموس و کورتکس برای ایجاد لذت در افراد است، به خصوص در رفتارهای جمعی که به سمت مثبت هدایت میشود این فعالیت چند برابر خواهدشد. برای همین از شادی در جمع لذت بیشتری میبریم. مسلماً همه انسانها در معاشرتها و رفتارهای جمعی مثبت و پیوندهای اجتماعی خیلی بیشتر احساس لذت و نشاط و سرور می کنند. این برای تمامی انسانها صادق است. اگر بخواهیم سلامت روانی یک جامعه را تضمین کنیم باید اجازه شادی و نشاط را به آن جامعه بدهیم. چون در ایران نسبت به فرهنگهای دیگر جوانها محدودتر هستند از هر فرصتی حتی باخت در برابر تیم آرژانتین استفاده میکنند.
نقش دولت را در این موضوع چگونه ارزیابی می کنید؟
برای هیجان مردم باید سوپاپ اطمینان بگذاریم تا آرام تخلیه شود. در غیر این صورت در اولین فرصت منفجر خواهدشد. چون در هر صورت هرچه هیجانات در وجود یک فرد باقی بماند در جاهای دیگر خود را به صورت منفی نشان خواهد داد. من فکر میکنم بهتر است در حالت عادی جامعه ما به سمت شادی و نشاط برود. با غنیتر کردن فرهنگسراها و پارکها، جوانان بتوانند به صورت مثبت و مشروعی شادی کنند. که در این صورت میتوانیم از حالت افسردگی خارج شویم. تهیه سریالها و فیلمهایی که برای مردم جذابیت داشته باشد میتواند حال مردم را بهتر کند. افراد نباید برای بروز رفتارهای خود منتظر فرصت بمانند. حالتی که ممکن است در جامعه بینظمی ایجاد کند.
شادیهای دسته جمعی مانند همین به خیابان آمدن ها، چه تاثیری بر روی جامعه میتواند داشته باشد؟
من با هیجانات جمعی موافق هستم. مثل برنامههایی که در پارکهای عمومی برگزار میشود. میتواند به صورت نمایشنامه خوانی باشد که مردم بتوانند به صورت رایگان از آن استفاده کنند. شادی، در باز آفرینی شادی میتواند تاثیر زیادی داشتهباشد. کافی است یک روز کنار خیابان بایستیم و رفتار مردم را نگاه کنیم، خواهیم دید یکی زیر لب غرغر میکنند، اگر به رانندهها توجه کنیم میبینیم که اکثراً عصبی هستند. اگر بخواهیم به فرهنگ کلی جامعه ایران نگاه کنیم میبینیم که اکثر مردم یا استرس دارند یا دچار عصبانیتهایی هستند که ممکن است خیلی بی مورد ایجاد شدهباشد. این عاملی است که این افراد هیجانات مثبت خود را تخلیه نمیکنند و شادی و نشاط در ایران کم و کمتر میشود.
منع این نوع از شادیها و نشاطها چه تاثیری بر روی افراد و در بعد کلان تر جامعه خواهد داشت؟
منع شادی، نشاط، هیجانات جمعی و ایجاد محدودیت برای مردم، باعث میشود مردم نتوانند هیجانات مثبت خود را تخلیه کنند. از نگاه روانشناختی هر وقت نتوانیم هیجان خود را تخلیه بکنیم، هوش عاطفی بسیار ضعیفی خواهیمداشت که مسلماً در جای دیگر به صورت آشوب و بینظمی خود را نشان خواهدداد.
منبع: نامه نیوز