فیاض زاهد در شرق نوشت:
بازی سیاست در ایران دچار پیچیدگیهای فراوانی شده است. به درستی نمیتوان دست حریفان را خواند. ما نیازمند تغییر فاز هستیم. تغییری که در آن بتوانیم به درک و بازخوانی قواعد جدیدی در عرصه سیاست در ایران امروز دست یابیم. قدرتسازان توان ارایه بازیهای پیچیده و جدید را دارند. لزوما در هر مرحله از الگوها و مدلهای قدیمی بهره نمیبرند. اگر بپذیریم که کنشگران سیاسی به درجات بالاتری از ادراک و طراحی دست یافتهاند، رقبا نیز از این قاعده تبعیت میکنند. مهمترین عامل بازندگی در یک رقابت استراتژیک، فهم نادرست موقعیت خویش و جایگاه حریف است. از این سوراخ، کم گزیده نشدهایم. بازی انتخابات در روزهای اخیر به گونهای پیش میرود که ما را گاهی دچار خلسه میکند. این جادهای نیست که رانندهاش فرصت چرتی حتی کوتاه نیز داشته باشد. به طرفهالعینی کنترل ماشین رقابت را از دست میدهد. اما این نگرانی وجود دارد که عناصر اصلی بازیگر در اردوگاه اصلاحطلبان به این دقت به صحنه ننگرند. عده زیادی که هنوز در شوک هستند، تعدادی هم که کناره گرفتهاند. مابقی هم در دو اردوگاه صفبندی کردهاند. صحنه را طوری برایشان آرایش میدهند که اینگونه تصور کنند که هر دو گزینه یعنی عارف و روحانی رای دارند و چهبسا رقابت در دور دوم را برای این دو بزرگوار باید قایل شد! تاریخ اصلاحطلبی به ما نشان داده که کم از این خوشخیالیها در سابقه خویش نداریم. در سال ۸۴ هم میگفتیم که در بدترین حالت یا شیخ و هاشمی یا معین و هاشمی به دور دوم راه خواهند یافت. طرفه آنکه برای خالینبودن عریضه چند نفر زاپاس هم به صحنه آمده بودند! اما دوستان بزرگوار! اگر میخواهیم حداقل شانسی در این آوردگاه سخت و نامعلوم داشته باشیم، باید تدبیری اندیشید و یکی از این دو بزرگوار به نفع دیگری کنار رود و رقابت دوگانه را به کمپین انتخاباتی اصلاحطلبان و یک تیم بدل کنیم؛ تیمی که یکی برای ریاست و دیگری برای معاون اولی فعالیت کند. این اصلا کار بدی نیست. یک رفتار سیاسی مدنی شناختهشده است. در آمریکا هم رقابت نزدیک درونحزبی میان اوباما و کلینتون را که یادتان هست؟
وقتی معلوم شد شانس اوباما بیشتر است هیلاری به نفع او کنار رفت و به کمپین انتخاباتی او پیوست. او چهارسال وزیر خارجه دولت اوباما بود و اینک کاندیدای اصلی حزب دموکرات برای چهارسال آینده ریاستجمهوری است. از سویی یکی از مهمترین اصول سیاستورزی نشاندادن فداکاری و فضیلت است. برخی خودمحوریها یا ترجیحخواهیها میتواند هزینههای گزافی برای ملت ما داشته باشد. در این میان نقش خاتمی و هاشمی کلیدی و تعیینکننده است. با این همه تا دیر نشده باید برای جمعبندی نهایی کاندیدای اصلاحطلبان یا متمایل به اصلاحطلبی گامی اساسی برداشت. در غیر اینصورت باید مجددا خود را برای سالها دغدغه آماده کنیم.