حافظ را به غزلیات او میشناسند، ولی مثنوی مشهور و زیبای «الا ای آهوی وحشی کجایی؟» نیز از حافظ است و دو بیت آن وصف حال جامعه امروز ماست:
چنان بیرحم زد تیغ جدایی
که گویی خود نبودست آشنایی
نکرد آن همدم دیرین مدارا
مسلمانان، مسلمانان، خدا را
قضیه از این قرار است که این روزها اصولگرایان غیردولتی چنان تیغ جدایی از دولت و گذشته میزنند که گویی هیچ نقشی در شکلگیری این جریان نداشتهاند؛ جالبتر اینکه برخی از آنان یاد دوره آقای هاشمی افتادهاند و در نقد آن نیز سخنرانی میکنند؛ درحالیکه در همان زمان منتقدان آقای هاشمی را به دشمنی با پیامبر (ص) متهم میکردند، ولی امروز مدعی شدهاند که: دولت سازندگی در اقتصاد، سیاست خارجی و داخلی با آرمانهای امام فاصله داشت؛ هاشمیرفسنجانی تحمل نقد را نداشت؛ قانونگریزیهای فراونی داشت؛ مجلس را دور میزد؛ دلار در آن دولت از ۷۵۰تومان به هزارتومان رسید؛ و بهدنبال عدالت و توجه به قشر ضعیف نبود (اظهارات یکی از مسئولان حزب موتلفه اسلامی در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم). یکی نیست از ایشان بپرسد اگر اینها درست است (که البته در مواردی بطلان آن روشن است؛ مثل قیمت دلار) پس چرا در آن زمان متوجه نشدید؟ و اگر متوجه بودید چرا بیان نکردید؟ و نیز چرا منتقدان آقای هاشمی را دشمن پیامبر مینامیدید؟ هریک از حالتها را بپذیرید مسئولیت سنگینی را متوجه شما میکند؛ ولی این یادداشت در مقام پرداختن به مواضع این افراد نسبت به آقای هاشمی نیست، بلکه مسئله دولت کنونی و نحوه مواجهه این اصولگرایان که معلوم نیست این صفت را به چه مناسبتی با خود یدک کردهاند، با این دولت اهمیت بیشتری دارد.
کسانی که جریان دولت را انحرافی مینامند به این سوال ساده پاسخ نمیدهند که با فرض پذیرش این نکته که رییس دولت از جریان غالب اصولگرا زاویه پیدا کرده و این زاویه بهحدی است که باید به صفت ویرانگری به نام انحرافی شناخته شود، در این صورت پاسخ باید داد که آیا نطفه این انحراف در همان زمان روزروی کارآمدن در میان این جمع بسته شده است و قابلدیدن بود یا آنکه بعد چنین نطفهای بسته شد و اگر بعد چنین شد از کی؟ اگر این نطفه از ابتدا بسته شده بود، چرا آن را ندیدید؟ آیا غیرمعقول است کسی فکر کند شما وجود این نطفه را در نامزد بعدی خودتان هم نمیتوانید ببینید؟ و اگر در آن زمان دیده بودید چرا سکوت کردید؟ آیا اکنون هم ممکن است بنابه مصلحت در برابر انحرافهای دیگر دوستانتان سکوت کنید؟ اگر این نطفه بعدا بسته شد، چه تضمینی است که در نامزدهای فعلی شما هم چنین نطفهای در آینده بسته نشود و شما نیز همچنان سکوت کنید؟
مسئله این است که شما نمیتوانید از زیر بار مسئولیت خود در بروز این وضع شانه خالی کنید، قرار نیست که کسی محاکمه یا محکوم شود، ولی باید معلوم شود که اشتباه در کجا بوده است تا سازوکاری را اندیشیده شود که پس از اینچنین اشتباهات مهلکی رخ ندهد، ولی اگر قرار باشد که بدون پرداختن به سیاستهای پیشین و نتایج زیانبار آنها دوباره بر همان مسیر حرکت کنید، بهطور طبیعی نتیجهای غیر از آنچه بهوجود آمده است بهدست نخواهد آمد. مسئله بسیار مهمتر این است که اگر رییس دولت خودش و بدون حمایت اصولگرایان آمده است، پس این همه خوشحالی اصولگرایان از رویکارآمدن آن دولت چه بود؟ و چرا رأی به آن را نشانهای از رویآوردن مردم به خودشان دانستند؟ ولی اگر خودتان را در شکلگیری این دولت دارای نقش میدانید، چرا در تداوم آن و ممانعت از انحرافش از خود سلب مسئولیت میکنید؟ تمامی اتهاماتی که از سوی اصولگرایان علیه دولت فعلی زده میشود، هیچیک موضوع جدیدی نیست و از روز اول هم با شدت و ضعف در دولت وجود داشت، ولی بهظاهر آنزمان بهمصلحت نبود که دیده شود و امروز مجبور شدهاند ببینند! جالب اینکه در این روزها پیدرپی مشغول ردیفکردن نقاط ضعفوقوت این دولت هستند؛ در حالی که بسیاری از نقاط قوتی که برای آن برمیشمارند ریشه اصلی نقاط ضعف آن است و درنتیجه میتوان گفت اصولگرایان دوباره درصددند دولتی با همین ویژگیها را در مصدر امور قرار دهند.
اصولگرایان غیردولتی تا وقتی که خود را مشغول ۲۰ و ۳۰سال پیش میکنند و درحال شخمزدن عرصه سیاست آن زمان هستند که چیزی را علیه کسی استخراج و منتشر کنند، قادر نخواهند بود اتفاقات روزمره و اخیر را بهطور منصفانه و مسئولانه تجزیه و تحلیل و سهم مسئولیت خود را در آن پیدا کنند تا حداقل پس از این، کشور را به چنین سرنوشتی دچار نکنند؛ ضمن اینکه نباید فراموش کنند افراد بسیاری بهواسطه اظهار انتقادات بسیار سادهتر از آنچه امروز اصولگرایان غالب علیه دولت ابراز میکنند، با مشکلات بسیاری مواجه شدهاند و برخی هنوز هم هزینههای آن را میپردازند، در حالی که رفقای دیروز دولت، امروز شمشیری را از رو بستهاند که انجام چنین کاری در گذشته موجب مجازاتهای سنگینی بود؛ روشن است که این راه جواب نخواهد داد.