ديپلماسي ايراني:این روزها «تمامی گزینه ها روی میز قرار دارد» به یک شعار تبدیل شده است. این کلید واژه ای است که نشان می دهد غرب همچنان گزینه نظامی را روی میز نگاه داشته تا در صورت لزوم از آن علیه ورود ایران به باشگاه هسته ای استفاده کند. این کلید واژه در آستانه مذاکرات هسته ای ایران و گروه ۱+۵، در قزاقستان نیز تکرار شد. البته من خودم هم نیز در موقعیت های مختلف از این کلید واژه استفاده کرده ام، اما هرچه بیشتر به معنای آن فکر می کنم، متوجه می شوم این شعار بیش از اینکه به مذاکرات کمک کند، روند آن را تضعیف می کند.
اگر ایران بخواهد به اسرائیل یا یکی از همسایگان عرب اش حمله کند، قوانین بین المللی در این زمینه روشن است. کشوری که مورد حمله قرار گرفته از حق واکنش متقابل برخوردار است. قوانین بین المللی زمینه قانونی لازم برای حمله به عراق در سال ۱۹۹۱ و ۲۰۰۳ و لیبی در سال ۲۰۱۱ را فراهم کرد. اما در مورد ایران شرایط دشوار تر خواهد بود، چرا که چین و روسیه به احتمال زیاد قطعنامه حمله به ایران را وتو خواهند کرد.
هرچند در شورای امنیت سازمان ملل تا کنون قطعنامه هایی علیه ایران به تصویب رسیده اما این قطعنامه ها به روشنی استفاده از گزینه نظامی علیه ایران را رد می کنند.
مذاکراتی که امروز (سه شنبه) در قزاقستان جریان دارد، یکی دیگر از تلاش های جامعه بین المللی برای حل مساله هسته ای ایران است که در ۱۰ سال گذشته همواره ادامه داشته است. این ابتکار عمل از سال ۲۰۰۳ آغاز شد. زمانی که دومینیک دو ویلپن و یوشکا فیشر به عنوان وزیران امور خارجه فرانسه و آلمان روی کار بودند. من تا کنون ۵ بار به عنوان وزیر امور خارجه بریتانیا به تهران سفر کرده ام. ایرانیان مذاکره کنندگان سرسختی هستند و با توجه به سیستم دولتی ایران ، توافق با جمهوری اسلامی بسیار دشوار است (زمانی که من به کمال خرازی، وزیر امور خارجه سابق ایران در مورد روند مذاکرات گلایه کردم، او پاسخ داد از من انتقاد نکنید چرا که مذاکره در چارچوب دولت ایران پیش می رود.)
حل بن بست کنونی به همکاری هر دو طرف نیاز دارد. از طرف غرب، باید شناخت بیشتری از فیزیک ایران وجود داشته باشد. ایرانیان بر هویت ملی و مورد احترام واقع شدن تاکید دارند. برای مثال ایرانیان دید خوبی نسبت به انگلیس ندارند و از دهه ها پیش این جمله در بین ایرانیان عبارتی آشنا بوده که در همه چیز، دست انگلیس در کار است. به همین دلیل باید به تصور و درک ایرانیان از غرب نیز توجه کرد.
پس از حادثه تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۱، در آمریکا، محمد خاتمی، رئیس جمهور وقت ایران به آمریکا پیشنهاد داد تا دو طرف در خصوص مبارزه با القاعده و طالبان همکاری کنند. اما پاداش این همکاری اضافه شدن نام ایران به فهرست محور شرارتی بود که در آن نام عراق و کره شمالی نیز وجود داشت. به این ترتیب جورج بوش در ژانویه ۲۰۰۲، فضای مثبتی را که تحت تاثیر پیشنهاد خاتمی ایجاد شده بود، از بین برد.
ایران در حال حاضر به دنبال دو موضوع است، نخست، حقوق کامل طبق پیمان منع اشاعه هسته ای و دوم، پایان دادن به ایزوله بین المللی جمهوری اسلامی.
عادی سازی روابط با ایران نیز مشوقی قابل ملاحظه برای جمهوری اسلامی به شمار می رود که می تواند از سوی جامعه بین المللی ارایه شود. در این بین اولویت انگلیس نیز باید بازگشایی سفارت خود در ایران باشد.
من هیچگاه ایران مجهز به سلاح هسته ای را باور نداشته ام. بهترین قضاوت من این است که ایران می خواهد این تکنولوژی را در اختیار داشته باشد اما به آن جامه عمل نپوشاند. از سوی دیگر ایده به راه افتادن چرخه هسته ای در صورت مجهز شدن ایران به سلاح نیز چندان منطقی نیست ، چرا که ترکیه، مصر، عربستان سعودی و دیگران در صورتی که در جهت هسته ای شدن گام برداند بیش از آنچه که نفع می برند، متضرر خواهند شد.
به این ترتیب حتی مجهز شدن ایران به سلاح هسته ای نیز ارزش وارد شدن به جنگی دیگر را ندارد.
در بحث اقدام نظامی علیه ایران؛ هیچ مقامی به اندازه بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، سخن پراکنی نمی کند. اما ضعیف ظاهر شدن وی در انتخابات ماه ژانویه موجب شد تا نتانیاهو تا حدود زیادی از کوبیدن بر طبل جنگ با ایران صرفنظر کند. از سوی دیگر مقامات نظامی و امنیتی اسرائیل نیز بارها در مورد پیامدهای اقدام نظامی علیه ایران هشدار داده اند. آنها می گویند حمله اسرائیل به تاسیسات هسته ای ایران به طور حتم انگیزه تهران برای ساخت سلاح هسته ای را تقویت می کند. از سوی دیگر جنگ می تواند ائتلاف ایجاد شده برای تحریم ایران را نیز در آستانه فروپاشی قرار دهد.
با توجه به واقعیتی که در مورد کره شمالی و مجهز شدن این کشور به سلاح هسته ای وجود دارد، جامعه جهانی باید تهدید به اقدام نظامی در صورت هسته ای شدن ایران را کنار بگذارد. این یک واقعیت است که جنگ یک گزینه نیست.