به گزارش مردم سالاری آنلاین، علیاصغر پورمحمدی و محمدرضا جعفریجلوه با حضور در محل خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، گفتوگویی را با خبرنگاران داشتند و از تجربیات فعلی خود در ساترا گفتند. محمدصادق افراسیابی ـ معاون کاربران و تنظیمگری اجتماعی ساترا ـ نیز در این نشست این دو مدیر را همراهی میکرد.
علیاصغر پورمحمدی ـ رییس شورای انتشار و عضو شورای تولید ساترا ـ درباره وجود سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی با بیان این موضوع که همواره تبلیغات سوء علیه ساترا رقم خورده در حالی که هیچ زمانی ساترا کارش بگیر و ببند نبوده است، به آسیبشناسی نظارتی و خلاء قانونی در این زمینه پرداخت.
محمدرضا جعفری جلوه ـ عضو شورای تولید و انتشار ساترا ـ هم تاکید کرد که نقش مدیریت فرهنگی در عرصهای چون ساترا، صرفاً نظارت و ممیزی به ویژه ممیزی اثر هنری نیست؛ هنر ساترا باید هنر همآفرینی باشد، دستگیری کند نه مچگیری؛ هرچند مواجههای که امروزه با ساترا میشود، ذهنیتسازیهای کاذب است.
بیان این جملات تاکیدی است بر اینکه «همآفرینی فرهنگی»، «دستگیری و نه مچگیری»، «گفتوگو و تعامل» از ویژگیهای مدیرانی است که زمانی در سازمان صداوسیما برنامههایی بهیادماندنی را خلق کردند.
ماهیت راهاندازی ساترا از نگاه علیاصغر پورمحمدی
علیاصغر پورمحمدی در ابتدای این نشست درباره ماهیت راهاندازی ساترا یادآور شد: چند سال پیش طبق قانون، این وظیفه بر گردن صداوسیما افتاد که بر پلتفرمها نظارت کند. از همان ابتدا هم بحثهایی بین وزارت ارشاد و صداوسیما ـ برخی علنی و برخی غیرعلنی ـ شکل گرفت و کش و قوسهایی هم به وجود آمد. خوشبختانه حالا این روند قانونی است و اجرایی. هر چند هنوز ابزار قانونی برای اینکه چه کنیم که پلتفرمها بهتر فعالیت کنند را نداریم اما مهمترین نکتهای که وجود دارد و مهمترین کاری که ساترا توانسته است در این چند سال انجام دهد، بحث همفکری، هماندیشی و حمایت از سکوها بوده است.
دنبال آتو گرفتن از کسی نیستیم
رییس شورای انتشار و عضو شورای تولید ساترا در ادامه با اشاره به تجارب مدیریت افرادی چون محمدرضا جعفریجلوه در تلویزیون، شاخصترین ویژگی چنین مدیرانی را گفتوگو کردن عنوان کرد و یادآور شد: آقای جعفری جلوه از قدیم اهل گفتوگو بودند. آقایان مهندس مهاجرانی، دکتر کرمی و دکتر خیامی و بقیه دوستانی که حضور دارند، همچون آقای شیخ اکبری و دوستان دیگر شاخصترین خصوصیت این عزیزان گفتوگو با برنامهسازان، نویسندگان و تهیهکنندگان بوده است. ساعتها طول کشیده است که سریالی خوب از آب دربیاید. اگر امروز بعضی از کارهای شاخص فرهنگی در آنتن تلویزیون وجود دارد، حاصل آن گفتوگوهاست. گفتوگوهای عمیق با سازندگان که تبدیل به کار ارزشمند شده است. الان هم وظیفه جلسات شورای ساترا همین است؛ اینکه چه کنیم که کارها بهتر شوند. دنبال آتو گرفتن از کسی نیستیم بلکه به دنبال آن هستیم کارها اثرگذار باشند و دیده شوند. بعضیها با هر قیمتی دنبال جذب مخاطباند. ما باید مخاطبگرا باشیم و اساس رسانه یعنی اهمیت به ارزشمندترین سرمایه که مخاطب است. اینکه چگونه مخاطب را جذب کنیم، مهم است. برخی آثار را خانوادهها نمیتوانند ببینند و این ضعف تلقی میشود. اینکه فردی با همسرش یا با مادرش نمیتواند به سینما برود، ضعف سینمای ماست.
ضعف قانونی و نظاتی داریم
معاون اسبق سیما سپس به آسیبشناسی پلتفرمها پرداخت و تصریح کرد: پلتفرمی که نه شرط سنی دارد و نه قفلی دارد که چه زمانی بچهها تماشا کنند و کی تماشا نکنند، یک هرج و مرج در تقسیم سنی مخاطب وجود دارد که از آسیبهای مهم پلتفرمها محسوب می شود و جای کار دارد. حداقل فایده ساترا در این سالها کمک به رشد سکوها بوده است. مردم کوچه و بازار چه در سطح عامه مردم، چه در سطح فرهیختگان همیشه از ما گله دارند که خیلی از برنامه هایی که پخش میشود، برای جامعه مفید نیست. خب ما به اندازه توان خودمان توانستیم نظارت کنیم، بیشتر از این دیگر ابزار نداریم. ابزارمان ضعیف است و از لحاظ نظارت عملی، ضعف قانونی داریم که انشاءالله آن هم حل شود.
زمانی پیش از اینکه به اثر هنری فکر شود، به هنرمند فکر میشد
در ادامه محمدرضا جعفریجلوه ـ عضو شورای تولید و انتشار ساترا و از مدیران باسابقه سازمان صداوسیما و سینما ـ درباره تجارب گذشته مدیریتی خود و بهکارگیری آن در ساترا اظهار کرد: مهمترین ماحصل و رمز و راز برگرفته از تجارب گذشته در جمع ما که به هر حال از چند رسانه رادیو، تلویزیون و سینما آمدهایم و حالا در نمایش خانگی همکار و تلاشگر هستیم، فهمی است که از مدیریت فرهنگی در عرصه هنر وجود داشته و این فهم رفته رفته تکمیل و ارتقاء پیدا کرده و صیقل خورده است. اینکه مدیریت فرهنگی در عرصه هنر صرفاً نظارت و ممیزی به ویژه ممیزی اثر هنری نیست.
او تاکید کرد: برای بسیاری، اولین فهمی که از مدیریت هنر به ذهنشان متبادر میشود این است که با آثار هنری روبهرو هستیم، آثار هنری را باید ممیزی کرد، اثر هنری را باید و نباید کرد. در حالی که قصه، قصه نظارت و ممیزی اثر هنری نیست. در گذشته هم از همان دوران رادیو به بعد در اذهان ما این مواجهه و این تلاش بر این معنا نبود؛ بلکه تلاش برای همافقی با هنرمند بود؛ پیش از اینکه به اثر هنری فکر شود، به هنرمند فکر میشد. یعنی صاحب اثر، آفریننده اثر کسی است که فقط این اثر را ارائه نکرده و نمیکنه بلکه بناست آثار بسیار دیگری را هم در پی این، به صحنه بیاورد. طبیعتا با یک انسانی روبرو هستیم، مولف و خلاق. پس موضوع همافقی با اوست؛ اینکه چگونه بر ادراکش، تشخیصش و تشخصش اثر بگذاریم که او خود بداند که چه باید و چه شاید و چگونه باید و شاید و چه حرکتی شایسته و بایسته است.
علم و حلم دو بازوی اساسی مدیران هنری است
مدیرعامل اسبق بنیاد سینمایی فارابی در نشست ایسنا خاطرنشان کرد: بیشتر از هر چیز ما به هنرمند فکر میکنیم و با او سر و کار داریم. باید با هنرمند داد و ستد کنیم و از سوی او پذیرفته شویم و در عین حال بر او اثر بگذاریم. این امر منجر به یک اقدامات متفاوتی میشود؛ دیگر بحث، بحث ممیزی کردن و نظارت کردن و باید و نباید گفتن نیست. اینجا دیگر صحبت از بایستهها و شایستههاست. چه بهتر است که بشود و باشد و چه میتوانسته باشد و گشودن افق، فضا و در عین حال شکلدهی به ذهنیتی وسیعتر از آنچه که موجب آفرینش یک ایده و خلق یک اثر شده است.
جعفری جلوه افزود: برای این مهم (خلق یک اثر هنری) دو بال و دو بازوی خیلی اساسی مورد نیاز بوده و هست؛ اگر بنا باشد مدیر فرهنگی چنین نقشی را ایفا کند، نیازمند هم علم است و هم حِلم. پیش نیاز مدیران، منتقدان و کارشناسان در این عرصه، این دو است که اگر نباشد، کار لنگ است و در واقع درنمیگیرد و بازی، یک بازی دیگری میشود. قاعدتاً نتیجه چنین بازی بدون چنین ویژگیهایی میشود و عاقبت کار میشود بسیاری از تجربههای ناموفقی که پشت سر گذاشتیم و زین پس هم اگر بر همین مدار برویم پشت سر خواهیم گذاشت و با آنها روبرو خواهیم شد. درک اینکه چه چیزی هنرمند را پذیرش به ترغیب میکند، رمز و راز کار است؛ دانشی که به پای او بذل میشود و باید بذل شود، مدارا و محبتی که باید او را در بر بگیرد. چهار دههی مورد اشاره تجارب سپری شده بر این روال بوده است. چند اصل در این میان مطرح است و امروز هم ماجرا همین است، محترم داشتن هنرمند و فعال فرهنگی؛ اینکه او احساس احترام کند و به رسمیت شناخته شود و مبتنی آن، صبورانه گفتوگو کردن. این صبر در گفتگو یکی از پایهایترین لوازمی است که در این عرصه مدیریتی و مواجهه نیازمند به آن هستیم و مورد نیاز و احتیاج است.
بیش از مچگیری، دستگیری کنیم
این مدیر باسابقه با تاکید بر تاثیرات گفتوگو اظهار کرد: در این گفتگو و مبتنی بر آن، به رسمیت شناختن، بیش از مچگیری دستگیری کنیم؛ یعنی انگیزه مدیر، انگیزه کارشناس منتقد در این مواجهه مچگیری نیست، بلکه دستگیری است. عیبجویی نیست، بلکه حُسن بینی است. تلاش برای برجسته کردن حُسنها، دیدن قسمتهای پُرِ لیوان، توجه کردن یا تمرکز کردن بر آنچه که هست نه اینکه به آنچه که نیست بیتوجه بودن، بلکه به هستها و حسنها توجه کردن و حسنها را توسعه دادن تا بتواند بعضی کاستیها، معایب و عیبها را پوشش بدهد.
همآفرینی فرهنگی باید امروز بیشتر مورد توجه قرار بگیرد
محمدرضا جعفریجلوه از جمله اقدامات مهم در زمینه مدیریت فرهنگی را مبحث آگاهی بخشیدن دانست و در این زمینه گفت: آگاهی بخشیدن بیدریغ، اطلاعات را از جوانب مختلف موضوع عرضه و ارائه کردن است. بالاخره در گفتگو اتفاقی رخ میدهد و باید رخ بدهد. در این مبادله و عرضه اطلاعات، دانشی که هست و آن میزان بضاعتی که وجود دارد را به پای صحنه آوری و به پای هنرمند و به پای اثر بریزی و مشفقانه در میان بگذاری.
او سپس به ارائه ایدههای مکمل اشاره کرد و توضیح داد: یعنی افزون بر شگردهایی که عنوان شد، اینکه گاه ایدههای مکمل هم به میان بیاید، طرح شود و سپس مشارکت در ارتقاء اثر؛ اثری که در یک سطحی هست اما میتواند و ظرفیت آن را دارد که به لحاظ ساختاری و به لحاظ کیفی ارتقاء پیدا کند.
عضو شورای تولید و انتشار ساترا تاکید کرد: هرچند وظیفه اصلی ما در شوراهای ساترا، سنجش محتواست و در عین حال آن ماموریت اصلی که بر عهده شوراها گذاشته شده در واقع به نحوی مبتنی بر سنجهها، معیارها و ارزیابی محتواهاست اما در این شوراها پا فراتر گذاشته میشود و ما به مدد و یاری هنرمند و صاحب اثر و مولف، تهیهکننده، کارگردان، فیلمنامهنویس و طیف کسانی که درگیر این قصه هستند میرویم و برای ارتقای اثر مشارکت میکنیم. این انگیزه وجود دارد یا به تعبیری برای یک همآفرینی فرهنگی در تلاشیم. همآفرینی فرهنگی امروز از مفاهیمی است که خیلی بیشتر باید مورد توجه قرار بگیرد.
امروز عرصه رسانه محل بازی جمعی است نه تک بازیگری
جعفریجلوه سپس یادآور شد: شاید یک روز بر محوریت رسانه سنتی و برودکست، آفرینش فرهنگ یا آفرینش آینده یا شکلدهی به آینده، بر مدار یک رسانه منحصر و یا تک بازیگری بود اما با تکثر رسانهای که پدید آمده و حضور رسانههای نوین و از آن میان پلتفرمها و سکوهای تولیدکننده و انتشاردهنده آثار نمایش خانگی، دیگر بحث، بحثِ بازی جمعی است؛ یک بازی متکثر و پربازیگری که خیلی گستردهتر از پیش، در این صحنه کارسازی و اثرگذاری میکنند و به تعبیری آینده را میسازند، در فرهنگ دخل و تصرف میکنند و یا به تعبیری، در آفرینش فرهنگ ذینفعاند. پس امروز یک بازی جمعی مطرح است.
این مدیر فرهنگی سپس با اشاره به اینکه امروز هنر ما باید هنر همآفرینی باشد، در توضیح آن گفت: همه بازیگران را به تعبیری با هم در یک بازی جمعی دیدن و به هم نزدیک کردن و تلاش برای همافقی، تلاش برای همسو شدن یا به سمت یک آینده مشترکی حرکت کردن؛ لذا به نظر میاد بحث هماهنگی امروز بیش از این باید مورد فهم و مورد توجه و مورد درک باشد. هم به لحاظ کارهای تئوریک و نظری و آکادمیک که در این زمینه باید اتفاق بیفتد و هم نحوه رفتاری که میبایست مجموعه فعالان رسانهای امروز مبتنی بر آن حرکت کنند.
وی گفت: از اساس کار ما در شورای تولید که در مواجهه با طرحها و فیلمنامهها هستیم و هم در شورای انتشار که محصول تولیدشده را مورد سنجش و بررسی قرار میدهد، غالباً و قاعدتاً مبتنی بر این اصول و پایههایی است که اشاره داشتم و امیدوار هستیم که بر همین روال بتوانیم بر این پذیرشی که تا امروز رو به افزایش در صحنه اتفاق افتاده، بیفزاییم. سازمان ایدهها، آثار، طرحها، اعتماد بیشتری کنند که افزایش این اعتماد منتج به یک سرمایه اجتماعی در سطحی وسیعتر میشود. همه تلاش در آنجا اینگونه است و انشاءالله اینگونه خواهد بود.
تنظیمگری باید باشد بهخصوص وقتی ما حرفهای کار و عمل نمیکنیم
در ادامه نشست ایسنا، علی اصغر پورمحمدی درباره نگاه غالب بیرونی به ساترا که صرفاً ناظر پخش است و اینکه شاید اعتماد بین هنرمند و مخاطب با ساترا هنوز آنطور که باید شکل نگرفته است، در پاسخ به اینکه این اعتماد چگونه محقق میشود، اظهار کرد: تنظیمگری چیز خوب و ارزشمندی است و همه جای دنیا هم هست. اگر سازمانی بتواند خوب تنظیمگری کند، ارزشمند است و باید هم باشد. تنظیمگری باید انجام شود؛ بهخصوص وقتی که ما حرفهای کار و عمل نمیکنیم و افرادی هم که دارند در این عرصههای فرهنگی کار میکنند، از آموزشهای لازم بهرهمند نیستند و از سواد رسانهای روز هم عقب هستند. اینجا باید حتماً تنظیمگری باشد و این به نفع جامعه، به نفع مخاطب و به نفع سکوهاست.
چقدر مافیا! فرهنگ جامعه را نابود کنیم؟
این مدیر باسابقه رسانه ملی بیان کرد: فرض کنید که الان یک بازی در ایران برگزار میشود، ۵۰ پلتفرم با هم آن را پخش کنند، آیا این درست است یا غلط؟ همزمان پلتفرمها یک برنامه یا یک سریال خارجی را چگونه دوبله و پخش کنند؟ چقدر مسابقه «مافیا» باید پخش شود. در جامعه ما آیا «مافیا» مثلاً بهتر است یا «گل یا پوچ» که ایرانی است؛ کدام به نفع کشور است؟ ما نمیگوییم برنامههای «مافیا» نباشد، میگوییم حد و اندازه داشته باشد. تا همینجا که منتشر شده جلوی آن را نگرفتیم. اگر تنظیمگری، تنظیمگری بود، هر ۶ ماه یک بار یک مافیا منتشر میشد، نه هر ۶ روز یک بار یک مافیا و نه هر روز یک مافیا، چقدر مافیا؟!
پورمحمدی با بیان اینکه ما تنظیمگر نیستیم و واقعا ضعیفیم، گفت: ما فرهنگ جامعه را نابود کنیم که چون آقایی میخواهد از این زمینه درآمد کسب کند. در اینجا تنظیمگری باید وسط بیاد، باید و نبایدها و جدول تشویق و تنبیه ترسیم کند؛ برای همین است که میگویم ما تنظیمگر نیستیم و واقعا ضعیفیم. در گذشته مطالبات شاید غیرمعقول یا غیرعملی از سمت نهادهایی که تنظیمگر بودند از جمله ساترا، وجود داشت. اما در طول سالهایی که در رسانه بودیم، همیشه اهل تعامل و گفتگو بودیم، چون عرصه، عرصه مکانیکی و سخت نیست بلکه یک عرصه نرمافزاری بوده که در آن گفتوگو انجام میشد. بهخصوص در جاهایی که بحث فرهنگ مطرح است، بحث هنر، فکر و اندیشه است، باید تعامل باید باشد، باید گفتگو باشد و به جای مچگیری باید دستگیری کنیم. دستگیری یعنی نویسندهای که از یک پنجره وسیع و کامل به ایران و جهان نگاه نمیکند، این پنجره را باید برای او بگشاییم.
اعتماد به ساترا محقق شده؟
مدیر اسبق شبکه سه بیان کرد: ایرادی که ما الان در زمینه فرهنگ داریم این است که تحقیق و پژوهشمان ضعیف است. در هر زمینهای شما بخواهید کار انجام دهید حتی اگر الگوهایمان الگوهای غربی باشد، باید تحقیق و پژوهش صورت گیرد. به عنوان مثال در گذشته اگر صداوسیما از عوامل یک مجموعه نمایشی تجلیل میکرد، دست راست رییس صداوسیما کارگردان و دست چپش هنرپیشه اول مینشست. بعد می پرسیدیم نویسنده چه کسی است؟! میفهمیدیم آن کسی است که آن پشت، عقبتر از همه نشسته است. در صورتی که مقام معظم رهبری خودشان اهل ادب هستند، اهل علم هستند و همواره در طول تاریخ از هنرمندان حمایت کردهاند. مهمترین مسئله برای ایشان همواره این بوده که نویسنده یک اثر چه کسی است.
او با بیان اینکه همواره تبلیغات سوء علیه ساترا رقم خورده در حالی که هیچ زمانی ساترا کارش بگیر و ببند نبوده است، تصریح کرد: کار ساترا همواره کمک بوده و اینکه چه کنیم که اوضاع فرهنگی بهتر شود، چه کنیم که یک پلتفرمی آباد شود. بارها به پلتفرمها گفتهایم این نمایش شما که انقدر برایش هزینه میکنید، مخاطب جذب نمیکند و ساختارش ضعیف است، پلتفرم زمین می خورد، وظیفه ما نیست بگوییم اما میگوییم. یعنی ۷۰ درصد از توان ما در شرایطی که وظیفهمان هم نبوده صرف سازندگی، گفتگو و گفتمان، بهتر شدن اوضاع، بهبود وضعیت و بهینه سازی شده است. حالا یک عده هر چقدر هم طرح خوب میدهی، مخالفاند و دوست دارند هرج و مرج باشد تا از آن بهره ببرند.
پورمحمدی درباره حضورش در ساترا و میزان اعتمادسازی برنامهسازان به این سازمان بر این باور است: خوشبختانه الان میتوانم بگویم با اغلب پلتفرمها و تهیهکنندهها، کارگردانها و نویسندهها تعامل وجود دارد و در این جلسات ساعتها با آنها گفتگو شده و میشود و خودشان درک میکنند که چقدر این گفتگوها در رشد سکوها و برنامههایشان اثرگذار بوده است.
قصه تنظیمگری با ممیزی تفاوت بسیار دارد
جعفری جلوه ـ مدیر اسبق شبکههای یک، دو و چهار سیما ـ در بخش دیگر این نشست، با بیان اینکه قصه تنظیمگری با ممیزی تفاوت بسیار دارد، تاکید کرد: تنظیمگری ممیزی نیست، بلکه به نوعی، سوقدهی است؛ تقسیم نقش، تقسیم سهم و تنظیم بازار هدف است. تنظیمگری امروز در عرصههای مختلفی کاربرد دارد و مطرح است. در حوزه فرهنگ و هنر و عرصه فعالیتهای رسانهای همچون نمایش خانگی هم امروز اگر از تنظیمگری صحبت میشود، باید توجه داشته باشیم که بین تنظیمگری و ممیزی و نظارت صرف و خشک تفاوت وجود دارد. تنظیمگر اینجا به عنوان یک عامل موثر، نقش تعیین کننده در باز و بسته کردن راهها دارد؛ مثل سوزنبانی که در یک خط مهم ریلی ایفای نقش میکند، راهی را باز و راهی را به نحوی بسته میکند برای اینکه به سمت هدف مفروض باید حرکت کرد. ساعتی این باید عبور کند و ساعتی آن باید عبور کند. قصه این نیست که راهی باید برای همیشه بسته باشد، بحث سر این است که این راه باید برای عبور محرکها و متحرکهای متعدد باز و بسته باشد.
وقتی از تنظیمگری حرف میزنیم از چه حرف میزنیم؟
عضو شورای تولید و انتشار ساترا با اشاره به فعالیت چشمگیر سکوهای نمایش خانگی خاطرنشان کرد: به هر حال سکوهای مختلفی در کار هستند. از سوی دیگر مخاطبی است که در انتظار نشسته و نیازمندیهایی دارد و با او باید به سمت افق پیشرویی حرکت کرد. چشماندازی در یک جامعه هست، هرج و مرج که نیست بلکه باید یک بازی مشترک و یک همآفرینی اتفاق بیفتد. تنظیمگر باید در این همآفرینی نقش کانونی را ایفا کند. مراقبت از فرهنگ و ارزشها در دستور کارش باشد. مطابقتهایی با چهارچوبهای مشترک مبتنی بر منافع و مصالح ملی و جمعی بدهد. منافع و مصالح مشترک، مبتنی بر هویت، مبتنی بر واقعیات، مبتنی بر افق فردا بدهد. لذا تنظیمگری میانه، کارهای خیلی متعدد و متنوعی در پیش دارد و باید داشته باشه و خیلی وسیعتر از آن چیزی است که میگویم. وقتی از تنظیمگری صحبت میکنیم باید بدانیم که قصه، قصه ممیزی نیست یا ممیزی صرف نیست، بخش کوچکش ممیزی است؛ بخش بزرگش حمایتگری است به نحوی که هدایتگری مشفقانه باشد و میبایست اتفاق بیفتد.
مواجههای که امروزه با ساترا میشود، ذهنیت سازیهای کاذب است
جعفری جلوه درباره نحوه مواجههای که امروزه با ساترا میشود، معتقد است: بخشی از ذهنیتی که در فضا میپیچد و میچرخد، ماحصل ذهنیت سازیهای کاذبی است که همواره در عرصههای تعامل بین مدیران فرهنگی و هنرمندان وجود دارد. در رادیو، تلویزیون، سینما، غیره و غیره. من نمیخواهم بعضی سوء رفتارها و مدیریتها را در این عرصههای پیشگفته منتفی بدانم ولی باید بپذیریم که در همه این عرصهها یک ذهنیت کاذبی هست که بخشی از آن پروپاگانداست، بخشی از آن مبتنی بر القائات مبتنی بر هیجانات است و پا در واقعیات ندارد.
او در این زمینه اظهار کرد: این را هم باید توجه داشته باشیم، ما در عرصهای فعالیت می کنیم که شکافهای اجتماعی وجود دارد و دچار تفاوت سلایق و واگراییهایی است که عوامل متعددی در آن دخیلاند و ما هم تنها بازیگر این عرصه نیستیم که بگوییم میتوانیم به تنهایی بر مسائل غلبه کنیم، بلکه خیلی عوامل بازدارنده خیلی عوامل کاهنده دیگری در کارند؛ اما برغم این نگاه، تلاش انجام گرفته در مجموعه ساترا بهگونهای بوده که بسیاری از صاحبان طرح و اثر، اشتیاق دارند و یا به تعبیری درخواست کننده این هستند که گفتوگوهای بیشتر و صمیمانهتری رخ بدهد و تعامل بیشتری اتفاق بیفتد و ابراز احتیاج میکنند به اینکه از مشورتهای به اصطلاح کارشناسی اعضای شورا بهرهمند بشوند. به صراحت بگویم از سوی خیلی از صاحبان ایده شاخص و معروفی که در این ماهها طرح ارائه کرده اند، چنین ابراز شده که به یک نحوی بیایند و از نظرات کارشناسی در این شوراها بهره بگیرند؛ چرا؟ به خاطر اینکه احساس کردهاند در اینجا او فقط با چند ارزیاب روبرو نیست که بناست ناظرانه و ممیزانه کار او را بسنجند و درباره او قضاوت کنند بلکه کمکهای بسیاری از این شوراها برمیخیزد.
از ضعف پژوهش در فعالیتهای فرهنگی هنری و رسانهایمان در رنجیم
جعفری جلوه با تاکید بر اینکه به شکل سابقه داری از فقدان یا ضعف پژوهش در فعالیتهای فرهنگی هنری و رسانهایمان در رنجیم، تصریح کرد: کم هستند آثاری که در این زمینه به درستی پشتیبانی شده باشند یا کار پژوهشی عمیقی اتفاق بیافتد. این رویه تا به امروز ادامه پیدا کرده و ما در نمایش خانگی هم با چنین فضا و شرایطی روبرو هستیم. مثلاً اثری ارائه شده با یک قضاوت سبک سرانه درباره دوره ایلخانی؛ غافل از اینکه دوره ایلخانی یکی از دورههای بسیار مهم، کلیدی و حیاتی این سرزمین است که چگونه خردمندان جامعه ما، مغول مهاجم و ویرانگر را تبدیل به یک مغول تمدنساز کردند. با نقش آفرینیهای مهمی که بعضی بزرگان مثل خواجه نصیرالدین طوسی و خواجه رشید فضل الله و برادران جوینی و غیره و غیره داشتند. سازنده فقط ظاهر قصه را میبیند با یک پژوهش مختصر و بررسی کتابخانهای به اصطلاح سطحی و یک قصه که جذابیتهای کاذبی را لحاظ کرده، غافل از اینکه بیتوجهی او به این جنبههای مهم، ممکن است منجر به قضاوتی برای مخاطب شود که ویرانگر باشد. همچنین در دورانهای بعدی. حتی این دوران اخیر قضاوتهای سبک سرانه و سطحی نسبت به عصر پهلوی شد. با یک قضاوتهای سطحی از خوب و بدهایی که به شکل عامیانه ممکن است در اذهان شکل گرفته باشد؛ در حالی که یک نگاه عمیق به آن عصر، موجب میشود، مشخص بشود که به اصطلاح چگونه این جامعه در بحث وابستگی به اجانب، در یک رنج فوق العادهای بود و چگونه الگو و سبک زندگی داشت تحمیل میشد، چطور هویت ما داشت به غارت میرفت، چگونه ما داشتیم از حیثیتمان از ویژگیهای ایرانی بودنمان تهی و خالی میشدیم. نه تنها معادن و ذخایر مادیمان به یغما میرفت بلکه ذخایر معنویمان هم دچار یک غارتی بود و غیره. خب همه اینها ماحصل ضعف در پژوهش است. در شوراهای ساترا کارشناسان گاه به جای یک تحقیق کتابخانهای، کلی اطلاعات به تهیه کننده عرضه میکنند. واقعاً اینگونه است و اطلاعات را مشفقانه به پای صاحب اثر میریزند تا او متوجه بشود که بیش از این باید برود و وزن خودش را افزایش بدهد، اطلاعات و قضاوت خودش را گستردهتر کند. نحوه این مواجهه علیرغم آن جو و فضایی که بعضا از سوی برخی مطرح و به واگرایی به نحوی منتج میشود، مشفقانه است. هرچند تلاشگری در شوراهای ساترا باعث شده به سهم خودش قدری این بازی را تغییر بدهد و فضا را عوض کند و واقعا به دفعات تهیهکنندگان ابراز کردند که مشاوره بیشتری از ما بگیرند. هرچند بنا نداشتیم ورودهای فردی یا به تعبیری مواجهات به اصطلاح اجرایی در آثار پیدا کنیم اما نحوه بحث کارشناسی منتج به این شده که سازنده این درخواست را داشته باشد که خواهان مشورت و مداخله بیشتر باشد.
این مدیر فرهنگی درباره فضای اعتماد به ساترا گفت: اولاً باید بازیگران و یاران دیگری که در کار هستند، همپایی کنند. دستگاههای مختلف دیگری باید نقشهای خودشان را ایفا کنند و ساترا را به رسمیت بشناسند. هنوز ما دچار این نقیصه هستیم که بعضی دستگاهها در به رسمیت شناختن سهم و نقشی که امروز ساترا عهده دار است، در عرصه صوت تصویر فراگیر و نمایش خانگی دچار تردیدند و این تردیدهای آنها بی تاثیر نیست.
تنظیمگر باید بتواند تنبیه و تشویق انجام دهد
محمدرضا جعفری جلوه در ادامه صحبتهایش خاطرنشان کرد: در فضای رسانهای و فضای روانی و افکار به اصطلاح ساخته شده و همچنین افکار عمومی، دستگاهها باید نقشهایشان را به رسمیت بشناسند. نقش ساترا را به رسمیت بشناسند، با ساترا همپایی کنند. بالاخره ما یک جایی باید برخورد نقادانه داشته باشیم جایی باید تشویقی و جایی باید تنبیهی ورود کنیم. چون نبود دو اهرم تشویق و تنبیه صحنه را دچار فساد میکند. ما برای تشویق دستمان خیلی پر نیست و حتما به منابع کمکی، چه مادی و چه معنوی نیازمندیم. در تنبیه هم یک جاهایی باید ورودهایی صورت بگیرد. به هر حال ممکن است سکویی فاقد مجوز باشد یا خارج از ضوابط، قاعده و قانون عمل کند و این در دیگران فضای تخریبی پدید بیاورد؛ به این معنا که فراتر از سهم خودش حرکت کند. بنابراین جایی باید یک تنظیمگر بتواند بازدارنده باشد و کار تنبیهی انجام بدهد. کار تنبیهی نیازمند ابزار آییننامه و قانون و قاعده است. نیازمند حمایتهای جمعی است. همراهی دیگر دستگاهها را میخواهد و غیره و غیره.
تلویزیون باید بازی در عرصه نمایش خانگی را یاد بگیرد
این مدیر باسابقه درباره فعالیت شبکه نمایش خانگی و سازوکار آن در تلویزیون، تاکید کرد: هنوز بازی کامل نیست. این فضای رسانهای جدید در امتداد تلویزیون امروز وجود و حضور دارد. من این کلمه امتداد را به این دلیل به کار میبرم که معتقدم آینده تلویزیون در برودکست و برودبند یا ترکیب متناسبی از این دو است.
او با اعتقاد بر اینکه باید یک آرایش رسانهای در صوت و تصویر فراگیر کشور ما مبتنی بر برودکست و برودبند صورت بگیرد، گفت: شاید یکی از دلایلی که این فعالیت را به تلویزیون سپردند، به خاطر همین بود که تلویزیون تجاربی در این زمینه داشته و دارد. همین که عرصه، عرصه صوت و تصویر فراگیر است، همین که اصلا آینده تلویزیون در اینجاست و خودش باید ترکیبی از برودکست و برودبند باشد. بنابراین تلویزیون باید بازی در برودبند و بازی در عرصه نمایش خانگی را یاد بگیرد و لذا شاید برای این فراگیری، یادگیری و برای اینکه به یک تنظیمگر در این عرصه تبدیل شود، این ماموریت را امروز به تلویزیون سپردند. تلویزیون باید در این زمینه قدردان فرصتی که برایش در نمایش خانگی فراهم شده، باشد و خودش را به سمت یک آرایش رسانهای برتر نسبت به آنچه که تا امروز دنبال کرده، توسعه دهد؛ برای اینکه بتواند مبتنی بر تجارب ترکیبی بین بخش حاکمیتی و بخش خصوصی و بخش عمومی یک آرایش رسانهای ترکیبی را شکل بدهد که هم مردم تولیدگر و عرضه کننده، ارائه کننده، منتشرکننده و مصرف کننده باشند و هم خودش به عنوان یک نهاد حاکمیتی تولید و منتشر کند. هم فرصت به مردمی که این کار را عهده دار شده، بدهد و اینها را به درستی با هم در ترکیب با هم تنظیمگرانه پیش ببرد.
به جریان نقد فرصت بیشتری بدهیم
جعفریجلوه سپس با تاکید بر سهم نقد در عرصه فرهنگ و هنر و مدیریت آن، گفت: ما در عرصه هنر و مدیریت فرهنگی از نقشی که نقد باید ایفا کند، غافلیم. در خیلی از جوامع دنیای امروز مدیریت فرهنگی، در جریان نقد مستتر شده است. یعنی گویی این منتقدان هستند که جلوی صحنه ایفای نقش میکنند. به تعبیری بخشهایی از جامعه، بخشهایی از مخاطب خودش را ارزیابی میکند و میسنجد، اظهارنظر میکند، ارزیابی میکند، به تعبیری وقتی منتقد با هنرمند روبروست فرق میکند با اینکه یک مدیریت رسمی با هنرمند بخواهد مواجهه داشته باشد. ما باید به جریان نقد فرصت خیلی بیشتری بدهیم. منتقدان باید ورود کنند. الان نمایش خانگی خیلی از سوی منتقدان برخوردار نیست یا خیلی مورد توجه نیست.
به وجود یک جشنواره اثرگذار و الهام بخش نیازمندیم
جعفری جلوه درباره راههایی که به حیات دائمی شبکه نمایش خانگی منتج میشود، در این زمینه به وجود جشنواره موثر در این مدیوم اشاره کرد و توضیح داد: حتماً به یک جشنواره موثر در حوزه حوزه نمایش خانگی نیازمندیم. حتماً به وجود یک جشنواره اثرگذار، به تعبیری الهام بخش و جهت دهنده نیازمند هستیم. امروز فاقد چنین ابزارهایی هستیم. بعضی از اینها هست بعضی از اینها نیست. نقد ضعیف است، جشنواره امروز در حاشیه است یا انتشار و نشر آنگونه که باید نیست. نظریه پردازی نیست یا غیره. ما از منظومهای از اقدامات مدیریت فرهنگی غافلیم و تصورمان بعضاً آن تصور حداقلی است که آقا مدیریت فرهنگی یعنی ممیزی، یعنی نظارت اثر هنری و سنجش کردن. در حالی که خیلی اقدامات فراتر از اینها وجود دارد که مدیر فرهنگی باید به آنها بپردازد.
او یادآور شد، وقتی از مدیر فرهنگی حرف میزنم، فقط منظورم ساترا نیست، ساترا بخش مهمی از این مدیریت فرهنگی است که حتما این کارها را باید به تعبیری سلسله جنبانی کند و پیش ببرد. بحث مدیریت فرهنگی مجموعه حکمرانی در کشور و مجموعه و منظومه کار رسانهای است که اتفاق میافتد، لذا به برپایی جشنواره هم به شدت نیاز است. شما یک جایزه میگذارید، الهام بخش است و جهت میدهد آن جایزه میتواند افق ساز باشد.
سرمایهگذاری برای تحریف فعالیت ساترا
در ادامه نشست ایسنا، محمدصادق افراسیابی ـ معاون کاربران و تنظیمگری اجتماعی ساترا ـ هم درباره نگاهها به سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی تصریح کرد: ما در انتقال واقعیت موضوع به هنرمندان و به مردم، کمی دچار ضعف و نقد هستیم. گاهی اوقات احساس میکنم جریان تحریفی علیه ساترا شکل گرفته و برجسته میشود و احساس میشود که این جریان با یک سرمایهگذاری شکل گرفته تا دیدگاه درستی در بین مردم نسبت به فعالیت ساترا شکل نگیرد و به نظر میرسد ما به رسانهها از جمله ایسنا نیاز داریم که واقعیت مسئله روشن شود.
او در این باره توضیح داد: واقعیت این است که اینگونه نیست که مثلاً ساترا گامی بر نداشته باشد. هنرمندان مختلفی که به شوراهای ساترا آمدند، خیلی از آنها خودشان بعد از برنامه آمدند و گفتگوهایی با رسانهها داشتند و مواضعشان را اعلام کردند. اما گاه ما احساس میکنیم جریان تحریفی علیه ساترا شکل گرفته و سعی میکند دیدگاه همان کسانی که اتفاقاً جزو این تهیهکنندگان و کارگردانان نیستند و دیگرانی هستند که راجع به این موضوع نظر میدهند، در فضای مجازی برجسته شود.
برنامهای که ساترا مجوز میدهد الزاما توصیه نمیکند که مخاطب آن را ببیند
او درباره انتقاداتی که بعضا درباره ساترا شکل می گیرد، توضیح داد: انتقاداتی که از ساترا میشود، از دو جنبه است. گاهی اوقات از این جنبه مطرح است که مثلا فلان برنامهها ممکن است برای کل اعضای خانواده مناسب نباشد. این در حالی است که فضای مجازی وسعت دارد و بالاخره سکوهای داخلی ما باید بتوانند با سکوهای خارجی رقابت کنند. در این موضوع وقتی اثری از ساترا مجوز میگیرد، به معنای این است که براساس قوانین و آییننامههای محتوایی، شورای صدور مجوز آمده، بررسی کرده و مجوز داده اما الزاماً معنیاش این نیست که هر آنچه مجوز داشت توصیه هم میشود که استفاده بشود و این دو مقوله با یکدیگر متفاوت است.
معاون کاربران و تنظیمگری اجتماعی ساترا در پایان این نشست با تاکید بر نیاز مخاطب به ارتقای سواد فضای مجازی، بیان کرد: من در منزل خودم برنامه های نمایش خانگی را همراه با خانواده میبینم اما انتخاب میکنیم. «قهوه پدری»، «گل یا پوچ»، «صداتو» و حتی «آمرلی» را با خانواده دیدیم. بنابراین ما باید قدرت انتخاب را برای مخاطب تعریف کنیم اینکه تو در اینجا باید خودت آگاهانه تصمیم بگیری و آن چیزی که شایسته خانواده توست و فرهنگ توست، آن را انتخاب کن. کما اینکه ممکن است اثری که خودم توصیه نمیکنم، در خانوادهای در همین کشور خیلی علاقهمند داشته باشد. باید به این تفاوتهای فرهنگی که در خانوادههای ما در کشور وجود دارد، احترام بگذاریم و اتفاقا به خوبی تبیین کنیم که خانواده، تو خودت باید انتخابگر باشی و انتخاب کنی.