به گزارش مردم سالاری آنلاین، ریسپانسیبل استیت کرفت با انتشار یادداشتی مدعی شد: دولت ترامپ در حال پیگیری توافقی با عربستان سعودی است که میتواند راه را برای توسعه صنعت انرژی هستهای تجاری در این پادشاهی هموار کند و حتی ممکن است به غنیسازی اورانیوم در خاک عربستان منجر شود.
اما به ادعای گروهی از ناظران، پیگیری این توافق از سوی آمریکا باید کنار گذاشته شود؛ چرا که ایالات متحده متحمل تمامی تعهدات، هزینهها و ریسکهای بیشتر خواهد شد، بدون اینکه دستاورد چشمگیری در ازای آن دریافت کند.
این نشریه در ادامه آورد: در توافقنامههای ابراهیم در سالهای ۲۰۲۰ و اوایل ۲۰۲۱، دولت اول ترامپ توافقهایی دوجانبه میان اسرائیل و کشورهای خاورمیانهای بحرین، امارات متحده عربی، مراکش و سودان برای عادیسازی روابط دیپلماتیک میان آنها برقرار کرد.
دولت ترامپ همچنین تلاش کرد تا عربستان سعودی را وادار به شناسایی اسرائیل بهعنوان یک بازیگر مستقل و ایجاد روابط مشابه کند، اما موفق نشد. دولت بایدن این مسیر را ادامه داد، اما پس از حملات حماس به اسرائیل در سال ۲۰۲۳ و آغاز جنگ در غزه، متقاعد کردن ریاض برای پیوستن به روند عادیسازی بسیار دشوارتر شد.
افزایش تلفات غیرنظامیان و بحران انسانی در غزه باعث تقویت جایگاه مسئله فلسطین در منطقه شد و خصومت گستردهای علیه اسرائیل پدید آورد. در آن زمان، سعودیها تأکید کردند که اسرائیل باید پیش از هرگونه عادیسازی، گامهای معناداری در جهت تشکیل کشور مستقل فلسطین بردارد.
این موضعگیری تا امسال هم ادامه یافته است و دولت عربستان ادعای دونالد ترامپ مبنی بر اینکه ریاض از شرط تشکیل کشور فلسطینی صرفنظر کرده را رد کرده است. با اینکه تلاشها برای پایان دادن به جنگ غزه بینتیجه بودهاند، اما به نظر میرسد دولت دوم ترامپ اکنون در حال احیای تلاشهای خود برای میانجیگری در روند عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان سعودی است؛ البته با تمرکز اولیه بر توافق جدیدی میان آمریکا و عربستان، چنان که کریس رایت، وزیر انرژی آمریکا، به آن اشاره کرده است.
اما مشکل اینجاست که تمامی کشورها از چنین توافق بزرگی منتفع نخواهند شد، به جز کشوری که آن را میانجیگری میکند؛ ایالات متحده، که در عوض باید تمام هزینهها را متحمل شود و اسرائیل و عربستان بیشترین نفع را خواهند برد. عربستان مدتی است که بهشدت خواهان دستیابی به توافق هستهای است. از سوی دیگر، اگر نهایتاً عادیسازی روابط صورت گیرد، اسرائیل یکی از قدرتمندترین رقبای عرب خود را خنثی کرده و حتی ممکن است در رویارویی ادعایی با ایران متحدی جدید بهدست آورد؛ البته اگر سریع عمل کند، چرا که روابط میان ریاض و تهران مدتی است که بهبود یافته است.
عربستان سعودی همچنین بهدنبال دریافت تضمینهای امنیتی رسمی است؛ موضوعی که ظاهراً در زمان دولت بایدن مطرح بود. چنین توافقی جایگزین توافق غیررسمی قدیمی میان رئیسجمهور فرانکلین روزولت و ملک عبدالعزیز آلسعود خواهد شد که بر اساس آن، ایالات متحده در ازای دسترسی به نفت ارزان، امنیت عربستان را تأمین میکرد. اما با وجود بدهی ۳۷ تریلیون دلاری آمریکا، چرا باید واشنگتن بار دیگر متحمل تعهدات امنیتی سنگین شود آن هم برای کشوری که سهم عادلانهای در تأمین امنیت خود نمیپردازد (که یکی از گلایههای همیشگی ترامپ در خصوص متحدان آمریکاست)؟
با توجه به رونق استخراج نفت شیل، آمریکا دیگر همانند دوران روزولت در معرض کمبود نفت نیست و بار دیگر به بزرگترین تولیدکننده نفت جهان بدل شده است. یک پیمان دفاعی رسمی با عربستان تنها هزینههای بیشتری به همراه خواهد داشت، حضور ایالات متحده را در منطقه افزایش داده و در صورت بروز هرگونه درگیری نظامی میان عربستان و همسایگانش، سربازان آمریکایی را در معرض خطر قرار خواهد داد.
بهعلاوه، اگر عربستان سعودی به برنامه هستهای دست یابد، مشخص نیست جهان در انتظار چه پیامدهایی خواهد بود؟ مذاکرات پیشین بر سر توافق میان اسرائیل و عربستان با مخالفت سعودیها با محدودیتهایی که مانع از بهرهبرداری نظامی از برنامه هستهای تجاری میشد، به بنبست رسید؛ چرا که عربستان احتمالاً در پی دستیابی به سلاح هستهای برای مقابله با توانمندی احتمالی ایران یا حتی کمک به کشورهای دیگر در این زمینه است. واقعیت این است که سعودیها مدتی است که میخواهند اورانیوم را در خاک خود غنیسازی کنند – شاید حتی تا سطح موردنیاز برای ساخت بمب – و نه صرفاً برای تولید برق.
برخی در ایالات متحده استدلال میکنند که سعودیها میتوانند فناوری هستهای را از کشورهای دیگری چون روسیه یا چین دریافت کنند. اما اگر این کشورها از تضمینهای عدم اشاعه سلاح هستهای چشمپوشی کنند، تفاوتی نخواهد داشت که فناوری از کجا آمده است. بنابراین، دولت ترامپ باید از پیگیری چنین توافقی با عربستان سعودی صرفنظر کند؛ چرا که این تلاش در حال حاضر در مسیر بینتیجهای برای دستیابی به آشتی بزرگ میان اسرائیل و عربستان قرار دارد.
عادیسازی روابط میان این دو بازیگر میتواند هدفی مطلوب برای منطقه باشد – به شرطی که هدف صرفاً کاهش فعالیتهای ایران نباشد – اما تأمین خواستههای گزاف سعودیها توسط آمریکا بهایی بیش از حد سنگین خواهد داشت. در نهایت، عادیسازی روابط دوجانبه باید در راستای منافع خود این کشورها باشد، پس آنها باید بدون تکیه بر حمایت آمریکا، خود دست به مذاکره بزنند.