۰
يکشنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۱۰:۳۰

گروه‌های فشار به خاطر ظریف به سی‌ان‌ان حمله کردند

یک کارشناس سیاست خارجی در گفتگو با خبرآنلاین می گوید که اگر ترامپ گروهک منفور مجاهدین خلق را به فهرست تروریستی بازگرداند حسن نیت خود را به تهران نشان داده است.او همچنین می گوید پاسخ ایران به فعال شدن مکانیسم ماشه پرهزینه و زیان‌بار خواهد بود.
گروه‌های فشار به خاطر ظریف به سی‌ان‌ان حمله کردند

دولت دوم ترامپ در حالی آغاز شد که منطقه خاورمیانه آبستن تحولات بی سابقه ای بود. از ۷ اکتبر تحولات خاورمیانه وارد یک زایمان پردردی شد که فرزند آن ناقص از آب درآمد و ۵۰ هزار کودک کشته و پرپر شدند. بی نظمی و آشوبی که در سوریه، بلندی های جولان، جنوب لبنان و غزه در حال وقوع است شاهدی بر این مدعا است. با این وضعیت فعلی بحث مذاکره ایران و آمریکا بسیار قوت گرفته است. خصوصا که رهبر معظم انقلاب نیز در روز عید مبعث به این موضوع اشاره کرد. حال پس از آنکه ظریف معاون راهبردی رئیس جمهور از اجلاس داووس برگشت و مصاحبه او با فرید زکریا رکورد یوتیوب را زد تندروهای داخلی بار دیگر همه کارهای مهم را رها کرده و دست به کار عزل محمد جواد ظریف شدند.

گویی کار مملکت و تمام معضلات و مشکلات ان با عزل جناب وزیر اسبق حل و فصل خواهد شد. در همین اثنی که داخلی ها سرگرم تاختن به محمد جواد ظریف هستند نتانیاهو با پرونده ایران در این وضعیت منطقه به کاخ سفید می رود. و ترامپ نیز همچنان به خبرنگاران درباره مذاکره با ایران پاسخ می دهد.

دیپلماسی در آمریکا سرگرم سنگ بنای مذاکره با ایران است کما اینکه روزگذشته نیز با مادورو رئیس جمهور ونزوئلا هم به نتایج خوبی رسیدند. کارشناس ما در این مصاحبه که در ادامه می خوانیم می گوید فشار به دولت ترامپ برای جنگ و نه مذاکره با ایران تا حدی پیش رفته است که پس از انتشار مصاحبه ظریف از سی ان تندروها و گروه های فشار آمریکا به این شبکه حمله کرده اند به این منظور که چرا این شبکه دموکرات آمریکایی این مصاحبه را پخش کرده است.

او می گوید اقدام ترامپ درباره مقامات سابق به نفع ایران است ضمن اینکه تهران باید سیاست پیشگیری و آمادگی را در پیش بگیرد. او می گوید اگر مکانیسم ماشه فعال شود پاسخ ایران زیان‌بار خواهد بود.

گفتگوی خبرگزاری خبرآنلاین با رضا نصری استراتژیست و کارشناس سیاست خارجی را با هم می خوانیم:

ترامپ حتی درباره ساختار حکومت ایران موضع‌گیری منفی نداشته است

*** صحبت های اقای ترامپ در مصاحبه با فاکس نیوز و در نشست داووس درباره ایران را لطفا برای ما تحلیل کنید که اظهارات او درباره ایران چه معنایی می دهد؟چه درخواستی برای مذاکره و چه توقعاتی از تهران دارد و با توجه به مواضعی که بیان کرده است، آیا تهران مایل به امتیاز دادن به ترامپ است؟

از زمان انتخابات تاکنون، ترامپ در قبال ایران دو نوع موضع‌گیری داشته است: یکی مواضعی که در سخنرانی‌های عمومی و همایش‌های انتخاباتی خود مطرح کرده و دیگری اظهاراتی که در پاسخ به پرسش‌های مستقیم درباره ایران بیان کرده است. در سخنرانی‌های عمومی، او بیشتر بر این موضوع تأکید کرده که در دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش ایران را از منابع مالی محروم کرده و مانع از نفوذ منطقه‌ای آن شده است، در حالی که دولت بایدن را متهم می‌کند که با سیاست‌هایش موجب تقویت ایران شده است. اما در پاسخ به سؤالات مستقیم خبرنگاران، موضعی کاملاً متفاوت اتخاذ کرده و صرفاً گفته که هدفش این است که ایران به سلاح هسته‌ای دست پیدا نکند. تاکنون، نه درباره مسائل منطقه‌ای اظهار نظری داشته، نه خط قرمزی مشخص—مثلاً در زمینه غنی‌سازی—تعیین کرده و نه حتی درباره ساختار حکومت ایران موضع‌گیری منفی داشته است. حتی در برخی اظهارات خود گفته که مایل است ایران موفق شود! با این حال، باید دید که در عمل - و پس از  رایزنی با جریانات و محافل مختلف سیاسی در واشنگتن و اعلام سیاست رسمی‌اش - رویکرد او چگونه خواهد بود.

حذف این افراد تندرو به نفع ایران است

*** بر همین اساس حذف محافظت های فیزیکی از پمپئو و بریان هوک  و بولتو ن سه نفر اصلی که در ترور و شهادت سردار سپهبد قاسم سلیمانی نقش داشتند به چه معناست؟ ایا ترامپ این دو نفر را مقصر و مسبب شکست دیپلماسی در دور اول با تهران می بیند؟یا اینکه هدف او از اینکار فقط بحث تنبیه شدن این دو نفر بر سر موضوعات دیگر است یا واقعا بحث مالی این حفاظت های فیزیکی در میان است؟به هرحال ممکن است این سه نفر هر آن مورد حمله ترور قرار بگیرند. ایا این یه پوئن به تهران یا یک پیام است ؟ به این منظور که قاتلان سردار سلیمانی در دسترس انتقام ایرانیان هستند؟

گمان نمی‌کنم برکناری افرادی مانند پومپئو و بولتون صرفاً به دلیل تنبیه یا انتقام شخصی بوده باشد، چرا که چهره‌هایی مانند تالسی گابارد نیز در گذشته مواضع بسیار تندی علیه او اتخاذ کرده بودند، اما امروز به مناصب کلیدی منصوب شده‌اند. به نظر می‌رسد که برکناری این افراد بیشتر در راستای اجرای یک سیاست خارجی انزواگرایانه‌تر انجام شده باشد، ضمن اینکه به او اجازه می‌دهد تصویر مطلوب خود —یعنی «رئیس‌جمهوری صلح‌طلب که قصد دارد به جنگ‌ها پایان دهد»— را حفظ کند.

ترامپ در دوران انتخابات بارها به این موضوع اشاره کرد که در دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش این افراد را به مناصب کلیدی منصوب کرد تا از آن‌ها به عنوان «اهرم مذاکراتی» بهره بگیرد. در این دوره، با انتصاب مارکو روبیو—که فردی تندرو اما مطیع است—هم ابزار فشار مورد نظرش در مذاکرات تأمین می‌شود و هم می‌تواند بدون مزاحمت، سیاست دلخواه خود را پیش ببرد.در هر حال، فارغ از انگیزه‌های او، حذف این افراد تندرو به نفع ایران است.

اگر ترامپ مجاهدین را در فهرست تروریستی قرار دهد حسن نیت خود را به ایران نشان داده است

*** با اینحال پمپئو با گروهک منفور مجاهدین دیدار کرده است آیا با اینکه ترامپ این حفاظت را برداشته ایا انها نفوذی در لابی امریکا دارند که این دیدار ها برشی داشته باشد؟

به نظر می‌رسد که سازمان تروریستی رجوی در این دوره نفوذ کمتری در واشنگتن داشته باشد. این وضعیت در مورد سایر گروه‌های برانداز اپوزیسیون نیز - که کمک‌های مالی‌شان تعلیق شده - صدق می‌کند.

در خصوص سازمان مجاهدین خلق، یک موضوع نیاز به پیگیری دارد؛ در صورتی که نقش این گروه در ترور دو قاضی در تهران محرز شود، لازم است به‌طور علنی از همه دولت‌ها درخواست شود که این سازمان مجدداً در فهرست گروه‌های تروریستی قرار گیرد. در واقع، یکی از استدلال‌های حقوقی اصلی این گروه برای خروج از فهرست‌های اروپا و آمریکا، ادعای کنار گذاشتن «خشونت» بود. بنابراین، اگر مشارکت آن‌ها در این ترور اثبات شود، لازم است این موضوع به‌طور جدی از سوی دستگاه دیپلماسی پیگیری شود. به‌ نظرم، اگر ترامپ همین حالا این گروه را – که با صدام حسین همکاری داشته، مرتکب جنایت جنگی شده و رفتار تروریستی خود را نیز حفظ کرده – در فهرست سازمان‌های تروریستی قرار دهد، می‌تواند اقدامی عملی برای نشان دادن حُسن‌نیت خود پیش از مذاکرات باشد.

 

حضور ظریف در داووس پیام به کشورهای غربی نبود

*** زمانی که دکتر ظریف در داووس به سر می برد موازی این حضور در ژنو هم دیپلماسی در جریان بود. تحلیل شما از این روند پیشبرد دیپلماسی چیست؟ از سویی دیگر حضور ظریف و سخنرانی وزیرخارجه سابق کشورمان در داووس که منعقد کننده برجام بوده است را چه طور ارزیابی می کنید؟ ایا این یک پیام به طرف غربی بود؟

حضور دکتر ظریف در داووس ارتباطی با مذاکرات نداشت. ایشان به عنوان یک شخصیت شناخته‌شده در صحنه بین‌المللی به این فوروم دعوت شد و با هماهنگی کامل وزارت امور خارجه در آنجا حضور پیدا کرد. حضور ایشان پیام به کشورهای غربی نبود، اما برای خنثی‌سازی روایت و اتهامات خطرناکی که توسط لابی‌های متخاصم و جریان‌های جنگ‌طلب در دنیا علیه ایران مطرح می‌شود بسیار مهم و مفید بود.
توجه داشته باشید که طی ماه‌های اخیر، جریان گسترده‌ای از اتهامات سنگین علیه ایران در محافل سیاسی و رسانه‌ای غرب، به‌ویژه در ایالات متحده، شکل گرفته است. این روایت، که با حمایت لابی‌های اسرائیل، اندیشکده‌های تأثیرگذار، رسانه‌های جریان اصلی و گروه‌های اپوزیسیون تقویت می‌شود، هدفی فراتر از یک جنگ تبلیغاتی صرف دارد و در تلاش است تا سیاست‌های دولت جدید آمریکا و متحدانش را علیه ایران جهت‌دهی کند.
از جمله محورهای اصلی این فضاسازی، می‌توان به اتهام «آپارتاید جنسیتی»، تلاش برای نمایش ایران به‌عنوان کشوری ضعیف و ناگزیر از دستیابی به سلاح هسته‌ای، متهم‌کردن ایران به دست داشتن در طراحی و تأمین مالی عملیات ۷ اکتبر ۲۰۲۳، و ادعای بی‌ثباتی داخلی در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی اشاره کرد. این اتهامات که به‌گونه‌ای هماهنگ مطرح می‌شوند، در کنار یکدیگر چارچوبی را تشکیل می‌دهند که می‌تواند به اعمال فشارهای جدید و یا احیای سیاست‌های خصمانه علیه ایران منجر شود.

واژه خطرناکی که درباره ایران به کار برده شد و ظریف توانست اتهام زدایی کند

به‌عنوان مثال، طرح اتهام واهی «آپارتاید جنسیتی» زمینه‌ساز  کارزارهای حقوقی علیه کشور در سطح نهادهای بین‌المللی خواهد شد. در واقع، با طرح این اتهام تلاش می‌شود واژه «آپارتاید» - که تا امروز صرفاً در مورد ٰرژیم إسرائیل به کار گرفته می‌شود – به ایران نیز نسبت داده شود تا ایران نیز تحت فشارهای تبلیغاتی و حقوقی مشابهی قرار گیرد. در همین راستا، نسبت دادن تأمین مالی و طراحی عملیات ۷ اکتبر به ایران، توجیهی برای توقف هرگونه روند لغو تحریم‌ها خواهد بود، چراکه ادعا می‌شود منابع مالی آزادشده در راستای اقدامات «بی‌ثبات‌کننده» هزینه خواهد شد. همچنین، ارائه تصویری از ایران به‌عنوان کشوری ضعیف، می‌تواند این تصور را ایجاد کند که هرگونه اقدام نظامی علیه آن کم‌هزینه خواهد بود. در کنار این موارد، القای بی‌ثباتی سیاسی و تعمیق شکاف میان مردم و حاکمیت نیز به‌عنوان راهی برای مشروعیت‌بخشی به فشارهای خارجی دنبال می‌شود.  

در این فضای تبلیغاتی، ضرورت داشت که با ارائه استدلال‌های مستند به مقابله با این روایت‌ها و اتهامات پرداخته شود، و دکتر ظریف—با وجود آگاهی از فضاسازی‌ها و فشارهایی که پس از سفر در داخل کشور توسط یک جناح خاص با آن‌ها مواجه خواهد شد—این مسئولیت را بر عهده گرفت.

اقدام دکتر ظریف در چارچوب دیپلماسی عمومی بود/ گروه‌های فشار در آمریکا به شدت به شبکه سی.ان.ان حمله کردند

متولی دیپلماسی رسمی در کشور وزارت امور خارجه است. اقدام دکتر ظریف در چارچوب دیپلماسی عمومی بود. مواضع او نیز – در رد اتهامات و روایت غالبی که علیه ایران شکل گرفته – بسیار موثر بود. ویدئوی مصاحبه او با فرید زکریا رکورد بازدید در سایت یوتوب را شکست و پاسخ‌های او به اتهامات  علیه کشور بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های بین‌المللی داشت. به همین خاطر هم لابی‌ها و گروه‌های فشار در آمریکا به شدت به شبکه سی.ان.ان – که مصاحبه را بازپخش کرد – حمله کردند که چرا به ظریف تریبون داده است!

واکنش ایران به فعال شدن مکانیسم ماشه می‌تواند برای طرف‌های غربی به‌شدت پرهزینه و زیان‌بار باشد


*** ایران تا ۱۸ اکتبر زمان دارد که مساله خود را با آژاس و تروئیکا حل کند . اگر موفق نشود احتمال مکانیسم ماشه و مجددا ایران به فصل هفت منشور بازمی گردد. اگر مجددا ایران به فصل هفتم برگردد ایا فکر می کنید اینبار حمله نظامی به ایران حتمی باشد؟

اول اینکه باید یادآوری کنم که آغاز و تکمیل روند اجرای مکانیسم موسوم به «ماشه» دو ماه به طول می‌انجامد. یعنی عملاً تا اوت ۲۰۲۵ برای حل‌وفصل این مسئله از طریق دیپلماسی فرصت وجود دارد، نه تا اکتبر ۲۰۲۵.

 دوم اینکه هرچند بازگشت به فصل هفتم برای ایران پیامدهای منفی خواهد داشت، اما واکنش ایران به این اقدام نیز می‌تواند برای طرف‌های غربی به‌شدت پرهزینه و زیان‌بار باشد. در نتیجه،‌ به نفع هر دو طرف است که از ورود به چرخه تصاعدی افزایش تنش – که ممکن است به رویارویی نظامی نیز منجر شود - جلوگیری کنند. در واقع، به نظرم ایران باید سیاست «پیش‌گیری اما آمادگی» - یا به اصطلاح مرسوم Prevent but prepare - را پیش بگیرد. یعنی اولویت را بر پیش‌گیری از تشدید تنش قرار دهد اما برای سناریوهای نامطلوب نیز آمادگی کامل داشته باشد.

ممکن است ایران از ان پی تی خارج شود

سوم اینکه احیای قطعنامه‌های تحریمی شورای امنیت لزوماً به معنای پایان دیپلماسی و آغاز جنگ نیست، اما روند مذاکرات را به‌شدت پیچیده خواهد کرد. یکی از سناریوهای محتمل این است که ایران در واکنش به بازگشت این قطعنامه‌ها از پیمان ان.پی.تی خارج شود، که این خود با واکنش جدیدی از سوی طرف مقابل مواجه خواهد شد. در پاسخ به آن، ایران نیز اقدامات متقابل دیگری انجام خواهد داد و این چرخه تنش‌آفرینی ادامه پیدا خواهد کرد. در چنین شرایطی، که به‌جای کاهش تنش، هر دو طرف در مسیر تشدید آن حرکت می‌کنند، دستیابی به یک توافق دیپلماتیک به‌مراتب دشوارتر خواهد شد.


دیپلماسی و میدان هر دو در راستای سیاست «پیش‌گیری و آمادگی» ایفای نقش می‌کنند

*** با توجه به وضعیت فعلی منطقه و شرایط کشورمان، ارزیابی شما از دیپلماسی و میدان چیست ایا در شرایط فعلی میدان لازم است؟ یا باید روند مذاکره را با ترامپ در پیش گرفت؟

میدان همواره بستر مناسبی برای پیشبرد دیپلماسی فراهم می‌کند و دیپلماسی نیز از طریق کاهش و مدیریت تنش هزینه‌ها و مخاطرات میدان را به حداقل می‌رساند. از این رو، میان میدان و دیپلماسی رابطه‌ای دوسویه و مکمل وجود دارد. در واقع، هرگونه موفقیت در عرصه دیپلماسی به کاهش فشارها و هزینه‌های انسانی و مالی در میدان منجر می‌شود. جالب اینکه کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه اسبق آمریکا، در کتاب خاطرات خود به همین موضوع اشاره می‌کند. او توضیح می‌دهد که نظامیان آمریکایی در پنتاگون از افزایش بودجه وزارت خارجه در کنگره حمایت می‌کردند چون معتقد بودند که تقویت دستگاه دیپلماسی می‌تواند از میزان هزینه‌ها و فشارهای نظامی بکاهد. در ایران نیز—مانند بسیاری از کشورها—همین رابطه میان میدان و دیپلماسی برقرار است. در واقع، هر دو در راستای سیاست «پیش‌گیری و آمادگی» -  Prevent but prepare - - ایفای نقش می‌کنند.

هیچ لزومی ندارد یک طرف ثالث مذاکرات را هدایت کند

*** در این شرایط عراق و عمان اعلام میانجیگری کرده اند ایا ممکن است که اینبار ایران بدون واسطه و فقط با حضور میانجیگران مذاکره مستقیم را آغاز کند؟

میانجی می‌تواند به آغاز فرایند گفت‌وگو کمک کند. اما زمانی که تصمیم گرفته شد مذاکره صورت بگیرد، وجود میانجی بلاموضوع می‌شود و گفت‌وگو می‌تواند به صورت مستقیم صورت بگیرد. در واقع، هر کشوری میان ایران و آمریکا در طی گفت‌وگوهای احتمالی واسطه‌گری کند، منافع خود را نیز در این فرایند لحاظ و تحمیل خواهد کرد. اگر تصمیم گرفته شد گفت‌وگویی صورت پذیرد، هیچ لزومی ندارد یک طرف ثالث مذاکرات را هدایت کند. گفت‌وگوی مستقیم به معنی «مشروعیت‌بخشی» به طرف مقابل نیست. روندی است که به دستگاه دیپلماسی اجازه می‌دهد – بدون مداخله واسطه – از مواضع، برنامه‌ها و نیات طرف مقابل آگاهی کسب کند و متناسب با برداشت خود، استراتژی مذاکراتی‌ تعیین کند.

طرح مودت می‌تواند به ایجاد یک نظم منطقه‌ای جدید و پایدار کمک کند

*** با توجه به اشراف شما به جلسات داووس مواضع کشورهای عربی درباره ایران و اینکه مستقیم خواهان مذاکره ایران و امریکا شده اند را چطور تحلیل می کنید. این کشورها در زمان انعقاد برجام مایل به برقراری رابطه ایران و امریکا نبودند ولی در اقدامی هماهنگ و نادر خواهان مذاکره ایران و امریکا شده اند. لطفا این مساله را برای ما تحلیل کنید.

در دوره نخست ریاست‌جمهوری ترامپ، عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج فارس به‌شدت با هرگونه مذاکره‌ای که منجر به کاهش فشار بر ایران شود، از جمله مذاکرات هسته‌ای، مخالفت می‌کردند. لابی‌های قدرتمند آن‌ها در واشنگتن نیز به‌طور مستمر در جهت تخریب برجام و پیشبرد سیاست فشار حداکثری علیه ایران فعالیت داشتند. اما امروز، با بهبود روابط ایران و عربستان سعودی، هر دو کشور به دنبال همکاری و تقویت ثبات در منطقه هستند تا بتوانند تمرکز بیشتری بر توسعه اقتصادی خود داشته باشند.
در واقع، آنچه دولت ترامپ در دوره اول خود از آن به‌عنوان «مذاکرات منطقه‌ای» یاد می‌کرد و خروج از برجام را به بهانه آن توجیه می‌کرد، اکنون بدون مداخله آمریکا و کشورهای غربی، میان ایران و بازیگران کلیدی عربی منطقه در حال تحقق است. ابتکاراتی نظیر طرح مودت—که دکتر ظریف ابتدا در مقاله‌ای در اکونومیست مطرح کرد و سپس در گفت‌وگوی خود با فرید زکریا در داووس به آن اشاره داشت—می‌توانند به ایجاد یک نظم منطقه‌ای جدید و پایدار کمک کنند.

ایران تنها یک بازیگر منفعل در برابر تحولات تحمیلی نیست

*** با توجه به شریط فعلی چه توصیه ای دارید؟

با توجه به تحولات اخیر، می‌توان گفت که ایران در شرایطی قرار دارد که علی‌رغم وجود تهدیدها و فشارهای بالقوه، از فرصت‌ها و ظرفیت‌های قابل‌توجهی نیز برخوردار است. نکته اساسی این است که ایران تنها یک بازیگر منفعل در برابر تحولات تحمیلی نیست، بلکه کشوری است که در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی «عاملیت» دارد و می‌تواند با اتخاذ یک دیپلماسی فعال و هوشمندانه، آینده روابط خود را تا حد زیادی تعیین کند. در عین حال، رویکردی واقع‌بینانه ایجاب می‌کند که موانع و تلاش‌های کارشکنانه برخی بازیگران، به‌ویژه محافل تندرو در ایالات متحده و رژیم اسرائیل، که در پی تشدید فشارها و سوق دادن اوضاع به سمت درگیری هستند، مورد توجه قرار گیرد. این اقدامات می‌تواند ترامپ را به سمت افزایش تنش سوق دهد و ثبات منطقه را با چالش‌های جدی مواجه کند.

از این رو، ضروری است که سیاست «پیشگیری و آمادگی» به‌طور هم‌زمان و با دقت دنبال شود. به این معنا که ایران باید هم در چارچوب دیپلماسی سنتی و هم از طریق دیپلماسی عمومی برای جلوگیری از افزایش تنش و مدیریت فضای بین‌المللی تلاش کند. در عین حال، کشور باید به‌صورت همه‌جانبه برای مقابله با فشارهای احتمالی طرف مقابل آماده باشد و تمامی ابزارهای لازم را برای حفظ منافع ملی و مدیریت شرایط پیش‌بینی‌ناپذیر تقویت کند.

کد مطلب: 231333
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *