گورباچف زمانی که از رهبری شوروی استعفا داد دنیا جای زیباتری شد! از فروریختن دیوار برلین تا پایان جنگ سرد که همین دو مورد دنیا را جای بهتری میکرد. پس از آن ییلتسین در روسیه قدرت را به دست گرفت و تغییرات گسترده ای در جهان آغاز شد. دست شراکت کشوری که از شوروی جدا شد و نام خود را به فدراسیون روسیه تغییر داد. پس از ییلتسین که بحث تاریخی آن بسیار و در این گزارش مجالی ندارد؛ پوتین معروف به مرد یخی روسیه قدرت را تا به امروز در دست دارد. صاحب 25 ساله کرملین حالا امروز با مشکلات عدیدهای دست و پنجه نرم می کند. او که در آغاز قدرت گرفتار جنگ چچن بود حالا در سیوسومین سالگرد فروپاشی شوروی گرفتار جنگ سه ساله اوکراین، کشوری بازمانده از اتحاد جماهیر شوروی است! و از سوی دیگر در خاورمیانه و آسیای میانه نیز گرفتار است! شاید اردوغان پس از سقوط دمشق که خود را هم وزن پوتین معرفی کرد شاید از این نظر درست می گفت هردو به دنبال رویای امپراطوری هستند یکی نوعثمانیگری و دیگری اتحاد جماهیر شوروی که پوتین آن را یک رویداد غمانگیز خواند.
حالا این مرد یخی در دو ناحیه یا شاید بهتر است بگوییم در سه ناحیه تحت فشار قرار گرفته است. جنگ فرسایشی اوکراین؛ از دست دادن مدیترانه و تروریستهای ازبک،چچن و قفقاز که احتمالا از زندانهای سوریه آزاد شدهاند و حالا با خشم انتقام از حملات روسها در 13 سال گذشته بلای جان پوتین شدهاند. حملات تروریستی اخیر به مسکو از سوی داعش خراسان و ترور یک نظامی بلندپایه خبرهای خوبی از وضعیت امنیتی روسیه نمیدهد. ضمن اینکه روسیه غرق شدن کشتی باری خود را نیز تروریستی اعلام کرد.
سالگردفروپاشی شوروی و خنثی شدن حمله ترویستی روز گذشته در مسکو بهانهای شد که بررسی کنیم که استراتژی مرد یخی چه خواهد بود و روسیه از این بحران عبور خواهد کرد یا خیر که پاسخ این سوال در اختیار تصمیم گیران (مافیای جهان) است و ما فقط گزارش و رصدی از اوضاع را برای خوانندگان شرح میدهیم و کمی هم تحلیل میکنیم!
استراتژی روسیه پس از سقوط سوریه برای منطقه و اوکراین
درباره غرق شدن کشتی باری روسیه خبرگزاری اوکراین مدعی شده است که این کشتی باری حامل تجهیزات سنگین نظامی به مقصد بندر طرطوس بوده است؛ بندری که در حال حاضر عملا وجود ندارد و روسها تجهیزات خود را از آنجا بردهاند که درباره اسباب کشی نظامی طرطوس هم در ادامه گزارش خواهیم نوشت. اما درباره ادعای اوکراین که در گزارش خود به نقل از دیمیترو پلتنچوک یک کهنه نظامی و سخنگوی نیروی دریایی اوکراین نوشت: «کشتی فلهبر روسی، Ursa Major (دب اکبر) که در 23 دسامبر در سواحل مدیترانه اسپانیا غرق شد، پرچمدار لجستیک دفاعی روسیه بود که تجهیزات را به پایگاه نظامی روسیه در طرطوس سوریه تحویل میداد او گفت که دب اکبر تجهیزات با ارزش و پیچیده ساخت خارجی را حمل می کرد که روسیه قادر به تولید آنها نیست. این گزارش در ادامه مدعی شده است که وجود چرثقیلهای بزرگ بر روی عرشه کشتی که گاردین نیز به آن اشاره کرده است نشان از عزیمت آنها به سوریه دارد حال مساله این است که بندر طرطوس در سوریه دیگر برای روس ها کارایی ندارد چراکه از این بندر عقب نشینی کرده اند. اما ممکن است ادعای چندی پیش رسانه ها که از سوی مسکو تکذیب شد درست باشد و مقصد این کشتی باری مشخص شود! بله مقصد لیبی است!
در روزهای گذشته رسانه ها گزارش دادند که روسیه برای جایگزین کردن بندر طرطوس به لیبی اسباب کشی نظامی کرده است. روسیه که یکی از متحدان پر پاقرص خلیفه حفتر به حساب میآید برای دسترسی به آفریقا و حال گیری از ترکیه که متحد اصلی فائزالسراج است، به لیبی و شمال افریقا احتیاج دارد. اساسا روسیه بدون شاهراه دریایی مدیرترانه به آفریقا برای به ثمر رساندن منافع خود دچار فلج نظامی می شود چراکه مدیترانه و کانال سوئز (از طریق مصر) نقاط دریایی برای کنترل جزیره کرت (تحت نفوذ ناتو) و حملات دریایی به اوکراین است، بنابراین بعید به نظر نمی رسد که روس ها به لیبی کوچ کرده باشند. برای روسیه تنها گزینه لیبی نیست، اما بهترین گزینه است. در کنار آن، الجزایر، مصر و سودان هم گزینههای خوبی برای روسیه هستند.
گرچه مقامات روسیه تا کنون اخبار حضور نظامی در بندر طبرق لیبی را تایید نکرده ضمن انکه تکذیب هم کرده اند اما گزارشها پس از سه انفجار تروریستی به کشتی باری روسیه حاکی از آن است که این کشتی با تجهیزات سنگنین نظامی راهی بندر طبرق بوده است.
اینکه چرا روسیه تجهیزات نظامی خود را به لیبی منتقل کرده است؛ شاید هدف اوکراین نباشد! به دو دلیل؛ اول اینکه ترامپ وعده زمین و صلح داده است. اوکراین زمین دهد پوتین هم حمله نکند. زلنسکی هم چاره ای ندارد که قبول نکند چراکه ترامپ حاضر نیست بیشتر از بودجه نظامی هنگفتی که بایدن صرف این جنگ کرده است متقبل شود. از سوی دیگر ترامپ وعده خروج از ناتو را داده است که این به خودی خود نه تنها برای اوکراین بلکه برای اروپا نیز رعب آور است. دلیل دوم اینکه؛ پوتین نیز از مذاکره صلح سخن گفته است.
این اتفاقات در سایه تنش بیشتر رخ داده است. ماه گذشته ناتو در منطقه مرزی لهستان یک پایگاه نظامی تاسیس کرده است که گفته می شود این پایگاه برای کشاندن جنگ به بلاروس است. پس از آنکه آمریکا به شهروندان خود هشدار داد که این کشور را ترک کنند بلاروس نیز از آمادگی خود برای میزبانی از موشکهای اورشنیک روسیه خبر داد.
در ماه گذشته ناتو در 165کیلومتری مرز روسیه در ردزیکوو لهستان، یک پایگاه دفاع موشکی افتتاح کرده است که با تغییرات جزئی در زیرساخت،قادر به انجام حملات با موشک های کروزاستراتژیک تاماهاوک با برد2.5هزارکیلومتر است.همچنین ناتو برنامه داردکه در طی 30 روز 100000نیرو در مرزهای غربی روسیه مستقر کند،که تعداد این نیروها پس از180روز به 800000 نفر می رسد.
اگرچه روسیه همواره آماده مذاکره است،اما برنامه های ارتش روسیه برای 10 سال آینده، خبر از اجتناب ناپذیر بودن درگیری روسیه وناتو، و در ابعاد بزرگتر شرق با غرب را میدهد. آمادگی روسیه و برنامههای آتی نیروهای مسلح این کشور، خبر از عظم تزلزل ناپذیر روسیه در ایجاد نظم چند قطبی، با کمک متحدانش دارد احتمال میرود اروپا نیز با استقرار پایگاه جدیددر لهستان تا قبل از آمدن ترامپ بخواهند روسیه را وارد جنگی بزرگتر کنند.
کایو ایندیپندنت در اینباره گزارش داد:« 16 دسامبر2024 نشست گسترده هیئت مدیره وزارت دفاع روسیه در مسکو برگزار شد. که در این مراسم ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه و آندری بلوسف، وزیردفاع این کشور،سخنرانی کردند. بسیاری از موضوعات مرتبط با امنیت روسیه در این نشست مورد بحث قرار گرفت. پوتین از پیوستن بیش از430 هزار نفردیگر درسال 2024 به ارتش روسیه خبرداد،وگفت: «مردم روسیه می دانند که برای چه می جنگند».
باعلم به اهداف غرب، برای وارد کردن شکست استراتژیک به روسیه، پوتین از تولید انبوه موشک اورشنیک درآینده نزدیک و آمادگی 95 درصدی در نیروهای استراتژیک هسته ای خبرداد. ضمن اینکه سرگئی ریابکوف، معاون وزیر خارجه روسیه روز گذشته به دولت دونالد ترامپ هشدار داد که مسکو احتمال انجام آزمایشهای هستهای را بررسی میکند.
آندری بلوسوف وزیر دفاع روسیه نیز در این جلسه خطوطی که در10 سال آینده برای ارتش روسیه ترسیم شده است را عنوان کرد. این خطوط میتواند به عنوان عزم روسیه برای آمادگی جنگ با غرب تعبیر بشود.
کانال تحلیلی ژئوپلوتیک دراینباره نوشت: با استناد به تصمیماتی که در اجلاس سران اتحاد آتلانتیک شمالی درژوئیه سال جاری اخذ شد، روسیه به دنبال اطمینان از آمادگی کامل، برای هرگونه توسعه درگیری درمیان مدت، از جمله درگیری نظامی احتمالی با ناتو در اروپا در دهه آینده می باشد. همچنین باعلم به این دیدگاه که آمریکا، روسیه را تهدید فوری ودائمی می داند وقصددارد تا سال 2030 سهگانه هستهای خود را تقویت کند وکلاهکهای هستهای، بمب و موشکهای جدید بسازد، روسیه هم قصد دارد اجزای نیروهای بازدارنده استراتژیک خود را بهبود ببخشد. از سوی دیگر واشنگتن و برلین قصد دارند که در اروپا موشکهای مافوق صوتی را مستقر کنند که به 8 دقیقه زمان برای رسیدن به مسکو نیاز دارند.
وقتی مولفههای فوق را در تقابل ژئوپلیتیکی غرب با شرق لحاظ کنیم، به این نتیجه می رسیم که هر دو بلوک در حال تدارک جنگی مهیب هستند. روسیه احتمال درگیری مستقیم با غرب را به قدری جدی می داند، که برای سال آینده قصد دارد به تجهیز مجدد نیروهای موشکی استراتژیک به سامانه موشکی یارس بپردازد.همچنین با توجه به استفاده روزانه بیش از 3500 پهپاد با اهداف مختلف توسط روسیه درمنطقه نظامی شمالی، تشکیل شاخه جدیدی از نیروهای مسلح موسوم به نیروهای پهپاد را در نظر دارد. تشکیل این شاخه جدید در ارتش روسیه، تلاشی برای تعمیم تجربیات جنگ اوکراین، به جبهه های دیگر درآینده نزدیک است.
با توجه به کسب تجربه جنگی تروریست های گسیل شده از آسیای مرکزی به سوریه،وبازگشت این تروریست ها به آسیای مرکزی، آغاز نبرد ژئوپلیتیکی غرب باشرق در آسیای مرکزی، درسال آینده بسیار محتمل است.لذا تشکیل شاخه نیروهای پهپادی روسیه،برای مقابله با این تروریست ها برای روسیه مهم است. مضاف براینکه سال گذشته حمله تروریستی به کروکوس سیتی از سوی داعش خراسان زنگ خطر را برای مسکو به صدا دراورد. زنگی که ظاهرا روس ها آن را جدی نگرفتند تا حمله روز گذشته که ناکام ماند.
برهمین اساس روسیه سال جدید میلادی را احتمالا با آمادگی برای یک جنگ تمام عیار نو میکند!
چرا داعش خراسان؟ و چرا آسیای میانه؟
داعش خراسان شاخهای از گروه دولت اسلامی شام (داعش) هستند که حوزه فعالیت آنها؛ شمال افغانستان، ایران، سینکیانگ، ازبکستان، تاجیکستان و جنوب روسیه که عمدتا مسلمان نشین است را شامل میشود. این هسته تروریستی که از سوی غرب برای تضعیف بلوک شرق در زندان بوکا عراق تربیت شدند حالا با تضعیف روسیه قصد دارد که آسیای مرکزی را نیز ناآرام کند. آمریکاییها به تازگی به منابع معدنی و مهمی در آسیای میانه دست یافته اند که می تواند انها را از چین بینیاز کند.با آغاز جنگ تجاری آمریکا با چین وتحریم های تلافی جویانه طرفین،آمریکا به صورت فوری به مواد معدنی کمیاب آسیای مرکزی نیازدارد. همین نیاز فوری،میزان خشونت در غرب آسیا را افزایش می دهد،تا هرچه سریع تر به نتایج دلخواه برسد وفشار را برچین و منبع دریافت انرژی چین از غرب آسیا بیشتر کند. لذا درسال آینده کاهش شدت جنگ ها دور از انتظار است. همین مساله سبب شده است که آنها چشم طمع به آسیای میانه کشورهای محصور در خشکی بدوزند تا از اژدهای زرد خلاص شوند اما برای این خلاصی نیاز به یک ناآرامی جدید در منطقه دارند که با سرنگونی هواپیمای آذربایجان ظاهرا در حال وقوع است. هرچه منطقه ناامن تر شود ایالات متحده به اهداف خود در مقابل چین، روسیه و در کل بلوک شرق خواهد رسید مضاف براینکه ایران و روسیه میدان و دیپلماسی را در سوریه از دست دادهاند و عراق نیز در معرض یک شورش تمام عیار است. از سوی دیگر ترکیه که میزبان اهداف انگلیس و ناتو و امریکا و اسرائیل شده است بر این ناآرامی و اتش خاورمیانه دامن می زند. و همین مساله سبب شده است که تروریست هایی که تا در این 13 سال مخفی یا زندانی بودند حالا با قوای جسمانی بهتر و تجهیزات نظامی به روزتر جنوب چین، جنوب روسیه و یا حتی ایران را نیز ناامن کنند.
حکومت مرد یخی 25 ساله شد
در آستانه سال نوی میلادی منطقه در آشفتهترین حالت ممکن است، روسیه نیز در اشفتگی! اینکه آیا مرد یخی پس از 25 سال حکومت آیا شکست خورده است یا نه کمی ساده انگارانه است. پوتین طی این سالها نشان داده است که برای اهداف سیاسی خود از هیچ اقدامی ممانعت نکرده است از هدایای روز تولدش که در گواه تاریخ بسیار است تا هدیایی که به دیگر رهبران میدهد و حملات تروریستی مشکوک در خاک وطنش که مسبوق به سابقه است خصوصا در زمان جنگ روسیه و چچن که این دست اقدامات در روسیه مشاهده شده است. او حتی به متحدان خود نیز از پشت خنجر میزند و از پشت خمیده آنها بالا میرود! او در سوریه بازنده نبود و حالا هم تکلیف پرونده اوکراین به لطف ترامپ بسته شده است مگر انکه ناتو به همراه دولت بایدن پیش دستی کنند و یک جنگ تمام عیار را آغاز کنند که بسیار بعید است که ناتو این ریسک بزرگ را با وجود ترامپ بپذیرد. اگر پوتین در جنگ اوکراین برنده نبود حالا حرف از مذاکره صلح نمیزند! احتمالا پس از اوکراین، پوتین به سراغ اردوغان برود و با او تسویه حساب کند که این مساله احتمالا پس از آمدن ترامپ مشخص خواهد شد.
نصرتالله تاجیک دیپلمات پیشکسوت کشورمان درباره سقوط سوریه و پوتین میگوید:«مهمترین نکته ای که حول نقش روسیه در سقوط حکومت خاندان اسد در رسانه ها مطرح است، زد و بند و توافق پنهانی روسیه با آمریکا و حتی تا حدی شاید با ترکیه در زمینه کاهش نقش این کشور و تعداد نیروهایش در سوریه در قبال گرفتن امتیازاتی در اوکراین است. اما پوتین بدون پرداختن یا حتی اشاره به آن در صدد روایت سازی جدید قدرت روسیه و القاء این نکته است که روسیه نه تنها نقشی در سقوط بشار اسد نداشته، بلکه مأموریتش در سوریه را انجام داده است. اما این از نظر تحلیلگران دور نخواهد ماند که تأثیرات خالی کردن پشت هم پیمانان در روابط بین المللی چه تأثیر مخربی بر جایگاه روسیه خواهد گذاشت و چه دولت هائی که اگر کور سوی امیدی در کسب حمایت از روسیه داشتند، با تماشای این روند طی شده دچار تردید شدند و چگونه این عقب نشینی از سوریه و خالی کردن پشت بشار اسد، روند نزول روسیه از یک قدرت بین المللی به قدرتی منطقه ای را تسریع خواهد کرد.
نگاهی به سخنان ولادیمیر پوتین در مورد روسیه، سوریه و نیروهای ایرانی نشان می دهد وی چگونه حافظه جمعی افکار عمومی را فراموشکار می داند و می خواهد یک بازی سراسر باخت در سوریه را بازی برد و یک پیروزی نشان دهد و از بابت عقب نشینی اش از سوریه از غرب امتیاز هم بگیرد. وی در این سخنان نه تنها تلاش کرد لطمه وارده به روسیه در ماجرای خالی کردن پشت اسد و عقب نشینی از سوریه را نه جبران که توجیه کند، بلکه این پیام را به جهان بفرستد که روسیه ضعیف نشده، بلکه قوی و در همه صحنه ها چه سوریه و چه اوکراین برنده است. اگر به مناسبت این سخنان پوتین بخواهیم به میزان نقش روسیه در این ماجرا بپردازیم خوب خواهد بود که با ارزیابی این سخنان و اهدافی که در پشت آن قرار دارد، تناقضات رفتاری و گفتاری پوتین را بررسی کنیم.
اگرچه قرائت طرف ایرانی به طور رسمی و غیر رسمی ادعاهای پوتین را تائید نمی کند، اما چنانچه فرض را بر صحت سخنان و ادعاهای وی بگذاریم؛ این سئوال هنوز بدون جواب است که چرا در روزی که حلب اشغال شد، روسیه فرمانده نیروهای خود در سوریه را برکنار و فرد دیگری را جایگزین وی کرد؟»