۰
يکشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۴۵

باهنر: نمی‌شود بنزین را گران نکرد

محمدرضا باهنر، دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین گفت: دولت آقای پزشکیان را یک دولت معتدل و خوب می‌دانم. در این دولت از نیروهای معتدل جناح‌های مختلف استفاده کرده است؛ از تندوتیزهای‌شان استفاده نکرده است. آدم‌های هنجارشکن و آدم‌هایی که به قول معروف، بر صورت همدیگر پنجه بیندازند، در این دولت انتخاب نشده است
باهنر: نمی‌شود بنزین را گران نکرد
به گزارش مردم سالاری آنلاین ؛ محمدرضا باهنر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، در گفت و گویی به بیان نکاتی درباره وفاق ملی و روی کار آمدن دولت پزشکیان، روابط دولت و مجلس، گران شدن بنزین و دولت سایه پرداخته است. در ادامه بخشی از این گفت و گو را به نقل از جماران می خوانید؛

* آقای پزشکیان در طول دوران تبلیغات انتخاباتی صحبت از این می‌کردند که ما نباید با همدیگر دعوا کنیم، کشور باید به دست سلایق مختلف باشد؛ کشور متعلق به یکی از دو جناح نیست. اساساً الزامات «وفاق ملی» که آقای پزشکیان مطرح کردند چیست؟ آیا می‌توان وفاق ملی را به‌عنوان یک امر سیاسی در کشور قبول کرد؟ آیا وفاق ملی یک استراتژی مثلاً کوتاه‌مدت است برای عبور از یک مقطعی و رسیدن به مقطع بعدی؟

باید گفت که بالاخره هر دولتی که روی کار می‌آید، باید یک دولت سایه داشته باشد؛ یعنی اگر مثلاً حزب الف در قدرت است، حزب سایه باید مواظب باشد؛ رصد و نقد بکند. البته اینجا بحث «چوب لای چرخ» گذاشتن نیست؛ یعنی اگر حزب رقیب بخواهد یک کاری بکند که حزب پیروز ناموفق از کار دربیاید، این ظلم به مردم، انقلاب و نظام است. اما حزب رقیب می‌تواند رصد بکند.

اینکه یک موقع بحث دولت سایه مطرح شده بود، باید گفت که دولت سایه، دولت خوبی است و من به‌عنوان یک حزب که ممکن است یک‌زمانی به قدرت برسم، می‌گویم حتی ممکن است اعضای کابینه‌ام را هم مشخص کنم. اما رئیس‌جمهوری که بدون حزب انتخاب می‌شود، باید در دستش دویست‌تا آدم حکمران مجرب، متخصص و مدیر را آماده داشته باشد. نه اینکه موقعی رئیس‌جمهور شد بگوید نیرو از کجا پیدا بکنیم و اگر کسانی را خودم انتخاب کنم، ممکن است فلانی خوشش بیاید، فلانی بدش بیاید یا فلان نفر دیگر ناراحت بشود و... .

مسأله جناح‌ها را هم که گفتید، حرف مهمی است و من باید این را بگویم که متأسفانه بعضاً همین جریانات ضعیف سیاسی موقعی که با هم قصد رقابت دارند، فکر می‌کنند در همه چیز باید رقابت کنند؛ در حالی‌که‌ این‌جوری نیست. من به‌عنوان آدمی که بالاخره ۲۸ سال در مجلس بودم، واقعاً شهادت می‌دهم و خدمت شما و مخاطبین‌تان می‌گویم که حداکثر ۱۰درصد یا ۱۵درصد تصمیمات مجلس جناحی و سیاسی است؛ بقیه تصمیماتش ملی است. وقتی مجلس می‌خواهد بودجه دولت را تصویب بکند، نباید نگاه کند که من از این دولت خوشم می‌آید یا بدم می‌آید؛ اگر خوشم می‌آید بودجه خوب برایش تصویب بکنم و اگر بدم می‌آید، یک بودجه بد برایش تصویب کنم. اگر چنین شود، این اصلاً حکمرانی نیست. بودجه‌ای که مجلس برای دولت تصویب می‌کند، نتیجه‌اش به معیشت، اشتغال و رفاه مردم می‌رسد.

دولت پزشکیان را یک دولت معتدل و خوب می‌دانم

اینکه من بگویم چون دولت مستقر مثلاً هم‌حزبی من نیست، من باید «چوب لای چرخش» بگذارم، آزار و اذیتش بکنم و دنبال این باشم که دولت زمین بخورد، اصلاً کار درست نیست. مقام معظم رهبری بارها و بارها فرمودند که من از دولت مستقر حمایت می‌کنم و به همه هم توصیه کردند که باید از دولت مستقر حمایت بکنند. متأسفانه بعضی وقت‌ها جریانات سیاسی تند در مجلس اتهاماتی را علیه ما و برخی دیگر از شخصیت‌ها مثل آقای لاریجانی، مطرح می‌کنند که شما موقعی که در مجلس بودید از دولت آقای خاتمی یا دولت آقای روحانی حمایت کردید، شما که راستی بودید، چرا از این دولت‌های مثلاً چپی حمایت کردید. در حالی که توجه نمی‌کنند که ما در مجلس بودیم و مجلس وظیفه‌اش است تا از دولت مستقر حمایت بکند. دولت هم البته موظف است هوای مجلس را داشته باشد. دولت هم باید روی حساسیت‌های مجلس حساس باشد. اگر وضعیت به اینجا برسد، آن‌وقت «وفاق ملی» معنا می‌دهد.

من در مجموع، دولت آقای پزشکیان را یک دولت معتدل و خوب می‌دانم. در این دولت از نیروهای معتدل جناح‌های مختلف استفاده کرده است؛ از تندوتیزهای‌شان استفاده نکرده است. آدم‌های هنجارشکن و آدم‌هایی که به قول معروف، بر صورت همدیگر پنجه بیندازند، در این دولت انتخاب نشده است. به همین دلیل، جریانات تند سیاسی هر دو طرف، از دست آقای پزشکیان دل‌خوشی ندارند؛ هم اصلاح‌طلبان تندرو، می‌گویند ای بابا، چه شد؟ قرار بود فلان باشد، چرا نشد؟ و هم بعضی از جریاناتی مسما به اصول‌گرایی.

* بعضی می‌گویند که این وفاق جناحی شده است؟

 این «وفاق ملی» هم باز معنا و مفهوم دارد؛ باید دید که معنا و مفهومش چیست. یک‌زمانی مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی در دولتش به دولتمردانی که می‌خواستند بحث سیاسی بکنند، خیلی راحت می‌گفتند برای کارهای سیاسی من هستم، کافی است؛ شما بروید کارهای تخصصی‌تان را بکنید. شما نباید خیلی کار سیاسی کنید. واقعاً هم همین است؛ یعنی وزیر کشاورزی، وزیر صمت، وزیر نفت، سازمان برنامه‌وبودجه، وزیر اقتصاد و امثال اینها، قرار نیست که اینها کار سیاسی بکنند. اگر سازمان برنامه‌وبودجه ببیند که کدام شهرستان رأی بیشتر به دولتش داده است تا به آن پول بیشتر بدهد و آن‌که کمتر رأی داده، پول کمتر بدهد، این اصلاً حکمرانی نیست؛ این بچه‌بازی است.

مسأله «وفاق ملی» این است که هر دولتی که روی کار می‌آید، باید با مجلس هماهنگ باشد. مجلسی که روی کار می‌آید باید از دولت مستقر، ولو اینکه در جریان خودش نباشد، حمایت کند.می‌خواهم بگویم که کار «وفاق ملی» اینها است؛ باید این کارها را انجام داد. همه‌مان باید آقای پزشکیان را کمک بکنیم. اینکه ایشان از نیروهای تندوتیزی که پنجه بر صورت همدیگر بکشند، نیاورده است، بسیار خوب است؛ یعنی کار خوبی کرده است.

کنار پزشکیان باید اتاق فکر تشکیل شود

بالاخره ایشان نیروها را چیده است؛ حتی یک‌سری اشتباهات تاکتیکی را هم ممکن است کرده باشد. به‌عنوان نمونه، آقای پزشکیان برای چیدن کابینه سفره را خیلی پهن کرد؛ روز آخر برای هر وزارت خانه‌ای پنج نفر، شش نفر، ده نفر و حتی پانزده نفر اسم‌شان مطرح بود. بالاخره همه ما هوای نفس داریم؛ موقعی که مثلاً از این ۱۵ نفر که برای فلان وزارتخانه معرفی شدند، یکی‌شان را انتخاب بکنیم، آن ۱۴ نفر دیگر ممکن است دل‌خور شوند و بگویند ما چه مشکلی داشتیم؛ مگر ما گردن‌مان کج بود یا طور دیگری بودیم که انتخاب‌مان نکرد. این عملیات می‌توانست طوری انجام بشود که این نوع دلخوری‌ها را هم به وجود نیاورد.

حالا دیگر گذشته است و از آنها باید بگذریم؛ ولی دولت، دولت خوبی است. مجلس هم خیلی خوب کار کرد؛ بسیار کار ماهرانه‌ای کرد که به همه وزرای آقای پزشکیان رأی داد. من در همان روز بعد از انتخاب آقای پزشکیان در مرحله دوم، روز شنبه‌اش، یک ملاقات مفصل با آقای دکتر قالیباف داشتم و در مورد همین مسائل یک مقداری با ایشان صحبت کردم و گفتم که الآن واقعاً موقعی است که مجلس باید با همه توان از دولت حمایت بکند. الحمدالله کار خوبی هم کردند.

 ناترازی‌های اجتماعی هم بسیار است.

 بله. در کنار دست آقای پزشکیان باید یک‌سری اتاق‌های فکر تشکیل بشود و بنشینند برای این مشکلات اساسی مملکت فکر و چاره بیندیشند. عرض کردم اینها همه‌شان راهکار دارد، اما سخت است؛ بعضی‌های‌شان واقعاً جراحی است. ما باید در کشورمان مصرف انرژی را ترازمند بکنیم. یک‌زمانی در مناظره‌ها و میزگردها گفتند که قیمت انرژی‌مان را باید اصلاح بکنیم. بعداً از بس که علیه این حرف گفتند و گفتند که الآن می‌گویند بنزین را گران نمی‌کنیم. خب، نمی‌شود بنزین را گران نکرد؛ بنزینی که اینجا لیتر ۳۰۰۰ تومان است، در کشورهای دورتادور ما لیتری ۵۰ هزار تومان است که در نتیجه، روزی ۲۰میلیون لیتر بنزین از کشور قاچاق می‌شود. ما به‌عنوان کشوری که بزرگترین منابع انرژی نفت و گاز را داریم، الآن به‌شدت در انرژی ناترازی داریم و بنزین وارد می‌کنیم.

 می‌خواهم بگویم که دولت به‌عنوان کارگزار حاکمیت، باید اعتماد لازم را نزد مردم به دست آورد.

 بله، باید مشکل بی‌اعتمادی را حل کند. من یک مثال می‌زنم؛ دولت آقای احمدی‌نژاد با اینکه اشکالاتی داشت، اما در جریان هدفمندی یارانه‌ها یک همکاری جدی بین مجلس و آن دولت به وجود آمد. ما برای اینکه یارانه انرژی را هدفمند کنیم، حدود ۱۰۰ اقدام لازم را لیست کردیم؛ یک‌سری اقدامات پیشینی، یک‌سری اقدامات حین اجرا و یک‌سری هم اقدامات پسینی بود. بعد هم به این نتیجه رسیدیم که باید به هر ایرانی ۴۰هزار تومان یارانه انرژی بدهیم. این پول‌ها نیز به حساب‌های مردم رفت، اما گفتیم تا قیمت انرژی عوض نشود این پول را نمی‌توانید از حساب‌تان بردارید. جالب است که آن موقع ملت می‌گفتند قیمت را تغییر دهید؛ چون می‌خواستند از حساب‌های‌شان پول بردارند. بعد هم خود آقای رئیس‌جمهور سه دفعه آمد به صورت زنده با مردم صحبت کرد که این طرح مزایا، اشکالات و گرفتاری‌هایش چیست. در این سبک اقدام ما دقیقاً مشخص کردیم که اقدام‌کننده کیست، زمان اقدام کی است و چه نوع اقدامی باید انجام بدهیم؛ همه اینها را تیک می‌زدیم.

من واقعاً این حرف را قبول ندارم که ما دولت‌های گذشته را صفر و صدی ببینیم و بگوییم یا خیلی بد بودند و یا خیلی خوب. دولت دکتر روحانی هم خیلی کارهای مثبت کرد، اما اینکه آقای رئیس‌جمهور بیاید و بگوید من خودم هم خبر نداشتم که بنزین کی گران می‌شود، معلوم است که پیامدش همان‌طوری می‌شود که یادتان است. این مسئله یک مسئله‌ای روشن است؛ الآن ۳۵ تا ۴۰درصد از خانواده‌های کشورمان ماشین و خودرو ندارند و آنهایی که خودرو دارند، ماهی ۶۰ لیتر بنزین ۱۵۰۰تومانی می‌گیرند و ماهی بی‌نهایت هم بنزین ۳هزارتومانی می‌توانند مصرف کنند؛ آنهایی که خودرو ندارد از این امتیاز بی‌بهره‌اند. بالاخره این مسئله باید یکجایی حل بشود. یک‌زمانی یک طرحی را روی دست گرفتند که به آن طرح وان می‌گفتند.

 همان طرحی که در کیش اجرا شد؟

بله. من نمی‌خواهم روی آن تأکید بکنم، ولی می‌خواهم بگویم که این طرح می‌گفت ما به‌جایی اینکه به ماشین‌ها بنزین بدهیم، باید به آدم‌ها بنزین بدهیم و بگوییم هر ایرانی روز یک لیتر سهمیه بنزین دارد. در این صورت، خانواده‌ای که بنزینش را نمی‌خواهد و نیاز ندارد، می‌تواند آن را بفروشد.

 یعنی در بورس بفروشد؟

 نه، اصلاً بورس هم نمی‌خواهد؛ هرجایی می‌شود آن را فروخت. مثلاً همین الآن برای خرید سیم‌کارت‌های اعتباری، بورس هم لازم نیست؛ در سوپری هم بروید می‌توانید سیم‌کارت اعتباری بخرید. از نظر سیستماتیک این هم کاری ندارد؛ کسی که بنزین اضافه دارد، می‌تواند برود در سوپری، بورس و حتی بانک بفروشد؛ کافی است بگویند که هر کسی بنزین اضافه دارد فلان بانک می‌خرد. در این صورت، چون ۴۰درصد مردم از گران شدن بنزین سود می‌برند و ۵۰درصد هم ضرر می‌کنند، خود این برنامه در بازار تعادل ایجاد می‌کند. دیگر لازم نیست که بنزین را یک‌دفعه گران بکنید تا یک عده از مردم را عصبانی کنیم.

انتظار من الآن از دولت آقای پزشکیان این است که باید اتاق‌های فکر دور دولت تشکیل بشود و اینها با هماهنگی مجلس و قوه قضائیه برای بعضی از این اقدامات غیر قابل اجتناب، فکری بکنند. بعضی از این اقدامات غیر قابل اجتناب است؛ یعنی اگر اقدام نکنند، خود آن به سراغ‌تان می‌آید. همین وضع انرژی را ببینید، ما در دو سال آینده بزرگترین واردکننده بنزین در خاورمیانه می‌شویم. آیا این خوب است که ما به‌عنوان کشوری دارای بزرگترین منابع انرژی، واردکننده بنزین باشیم؟ باید یک‌جوری حلش کرد؛ الآن در کشور ما روز ۱۲۰میلیون لیتر بنزین مصرف می‌شود.

* دولتی که تازه روی کار آمده است، حالا با همه مشکلاتی که دارد، می‌خواهد قیمت بنزین را مثلاً از ۳ هزار تومان به ۱۵ هزار یا ۲۰ هزار تومان برساند، به نظر شما آیا رابطه حاکمیت و مردم بعد از بحران‌های ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱، اینقدر با همدیگر همدلانه است که بتواند مردم را نسبت به این تصمیم قانع کند؟

حالا شما بحث بنزین و امثال آن را مطرح کردید، من در مورد تورم به شما می‌گویم که ما در طول صدسال اخیر تاریخ ایران، یعنی پنجاه سال قبل از انقلاب و پنجاه سال بعد از انقلاب، هیچ وقت هفت سال پشت سر هم تورم ۴۰درصدی نداشتیم؛ اما الآن این را داریم و این خیلی زیاد است؛ فاجعه است.

یک‌سری عواملی است که این تورم را ایجاد می‌کند؛ این‌جوری نیست که مجلس بگوید من تصویب کردم که تورم نباشد و آن‌هم گوش می‌کند؛ تورم به قانون یا دستور رئیس‌جمهور گوش نمی‌کند. صد عامل، تورم‌زا است؛ این عوامل را درستش بکنید تا این تورم آرام بشود. ما در سال ۷۴، زمان دولت آقای هاشمی رفسنجانی تورم ۴۹ونیم درصدی را هم داشتیم، اما بلافاصله ترمزدستی را کشیدیم و سال بعدش ۱۲ درصد شد.

راجع به محاسبه رشد تورم هم این را به شما بگویم که ۷ سال تورمِ ۴۰ درصدی، ۲۸۰ درصد نمی‌شود؛ زیرا این تصاعد هندسی است؛ یعنی ۷ تا ۴۰ درصد پشت سر هم، ۶۰۰ درصد می‌شود و این وحشتناک است.

حالا که می‌خواهید جلو این تورم را بگیرید، چه‌کار باید بکنید؟ چند روز پیش نماینده جدید مجلس آمده بود، من با ایشان صحبت کردم و گفتم شما اولین مطالبه‌ای که از حوزه انتخابیه خود دارید این است که مثلاً کارمندی می‌گوید تورم ۴۰درصد است، اما حقوق ما ۲۰ درصد اضافه‌شده است؛ این عادلانه نیست. شما می‌گویید چشم، من رفتم در مجلس حقوق شما را هم ۴۰ درصد می‌کنم. به‌محض اینکه حقوق اینها را ۴۰ درصد کردید، آن‌وقت تورم می‌شود ۵۰ درصد. اگر حقوق را ۵۰ درصد کردید، تورم ۷۰ درصد می‌شود. بنابراین، مشکل تورم مسئله کوچک نیست که شما فکر کنید که با یک مصوبه‌ای بشین پاشو می‌توانید تورم را مدیریت و مهار بکنید؛ امکانات و پیچیدگی‌های آن را نیز در نظر بگیرید.

کد مطلب: 224706
برچسب ها: محمدرضا باهنر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *