این روزامه در سرمقاله خود نوشت:آیا کاری نمیتوان یا نباید کرد؟ طبعاً نمیتوان ساکت و منفعل بود. یکی از گزینههای مهم رخ دادن اتفاقات پیشبینینشده است. مثلاً در میان نامزدهایی که میآیند یک نفر به دلایل گوناگون میتواند مردم بیتفاوت و ناامید را بیدار کند و رای لازم را به دست آورد.
برای تحقق چنین احتمالی نمیتوان در حاشیه بود و انتظار موفقیت داشت، بلکه باید در عرصه بود و فرصتها را ربود. ولی بخشی از احتمالات پیشرو میتواند کوشش نیروهای مخالف اصلاحات برای تحقق حالات نامطلوب و ممکن برای اصلاحات باشد که در این صورت باید برای عدم تحقق آن فعالیت کرد.
پس در انتخابات پیشرو تحقق حالاتی که برای کنشگر اصلاحطلب نامطلوبتر باشد نیز وجود دارد که میتواند با رفتار خود شانس تحقق آن را کمتر کند مشروط بر اینکه انجام آن تکلیف بر مردم نباشد و مردم را مجبور به انتخاب میان گزینههای نامطلوب نکند.
در مجموع و بر حسب قرائن و شواهد موجود میتوان گفت که سیاست جاری تغییر چندانی نخواهد کرد با این حال میتوان امکان تحولپذیری را آزمون کرد و افراد موجه و در عین حال بدون تنش را تشویق به نامزدی در انتخابات نمود.
اگر رغبتی برای حضور آنان باشد علایم لازم داده خواهد شد در غیر اینصورت، نتیجه ثبتنام هم چیزی جز ردصلاحیت و قهر بیشتر از صندوق نیست.
اگر بر فرض ضعیف علامت لازم برای پذیرش رقابت داده شد بهطور طبیعی با تمام قدرت مردم را باید به این آزمون سیاسی تاریخی دعوت کرد و طبعاً مردم هم زودتر دست بهکار خواهند شد.
ولی اگر این مسیر بسته بود، میتوان منتظر ماند و دید چه سیاستی را در پیش میگیرند، متناسب با آن نیز رفتار کرد.
باید دید که در پی تیزتر کردن سیاست یکدستسازی هستند، یا دنبال آرام نمودن اوضاع از طریق آوردن نامزدی متعادل هستند. بر حسب هر کدام میتوان رفتار و سیاستی را پیشه کرد.