; ?>; ?>
او افزود: حاشیه نشینی از قبل انقلاب وجود داشته است، به طور مثال بین تهرانپارس و نارمک که بیابان بود مناطق حلبی آباد شکل گرفتند. همچنین ساختمان سازمان میراث فرهنگی در محل حلبی آبادهای سابق واقع شده است. البته میزان حاشیه نشینی روز به روز بیشتر شده است.
وی افزود: عدم تجانس فرهنگی در مناطق حاشیه ای وجود دارد؛ یعنی از خرده فرهنگ های مختلفی در این مناطق جمع شده اند. مثلا وقتی می گویند کرج ایران کوچک است یعنی ترک، کرد، بلوچ ، مازندرانی، گیلانی، تات و ...در کرج هستند که در نتیجه این امر عدم تجانس فرهنگی است.
این جامعه شناس با بیان اینکه حاشیه نشینی بی هویتی به وجود می آورد، گفت: حاشیه نشینان از مناطق مختلفی آمده اند و کنترل اجتماعی هم ضعیف است. این جمعیت سه الی چهار میلیونی صبح به تهران می آیند و کار می کنند و ترسی از شناخته شدن ندارند، چون در گمنامی به سر می برند و بی هویت هستند. بنابراین حاشیه نشینی به طور قطع عامل بسیار مهمی در بروز آسیب های اجتماعی است.
وی توضیح داد: توجه به ساختار فضایی منطقهای، موجب جلوگیری از به وجود آمدن حاشیه نشینی می شود. طرح های آمایش سرزمین مثل طرح ستیران در قبل از انقلاب و طرح آمایش سرزمین جمهوری اسلامی ایران در بعد از انقلاب به منظور شناسایی توانمندی ها و قابلیت های هر منطقه انجام شدند.
او افزود: باید توانمندی ها و قابلیت ها از تمام لحاظ مثل معادن، مراکز، خطوط ریلی راه آهن، جاده و آب ارزیابی شود و با توجه به آن توزیع صنایع صورت بگیرد. وقتی همه امکانات را در شهرهای بزرگ آوردند توزیع ناعادلانه صورت می گیرد. البته پس از انقلاب با گسترش دانشگاه های آزاد و پیام نور امکان تحصیل فراگیر شد. در قبل از انقلاب تعداد دانشگاه ها محدود بود.
وی افزود: از طرفی ساکنین روستاها و شهرک های کوچک به شهرهای بزرگ مهاجرت می کنند، چون به دلیل تکنولوژیک شدن کشاورزی بیکاری افزایش پیدا کرده است. از طرفی در روستاها، نرخ باروری بالاست و این باعث می شود نیروی مازاد بیکار وجود داشته باشد. مهاجرین در شهرهای بزرگ به علت عدم وجود فضای کافی برای زندگی به مناطق حاشیه ای می روند.
وی توضیح داد: رشد جمعیت، بیکاری و توزیع ناعادلانه امکانات و عدم اجرای آمایش سرزمین موجب مهاجرت حاشیه نشینان به شهرهای بزرگ می شود. حاشیه نشینی همچنین عامل مهمی در ایجاد جرایم است.
قرایی مقدم تاکید کرد: ساختار و سازمان فضایی هر منطقه را باید بدانیم. مثلا در جایی که آب نیست نباید کارخانه احداث کرد. جایی که معدن ندارد، چرا کارخانه فولاد می سازیم؟ مثلا کارخانه ذوب آهن در اصفهان. منظور از آمایش، سنجش امکانات هر شهر و ناحیه ای است که چه قابلیت ها و توانمندی ها و نیازهایی دارد که بر اساس آن توزیع عادلانه امکانات انجام شود، نه اینکه همه را در تهران، مشهد و اصفهان و شیراز متمرکز کنیم.
او در خصوص رابطه مناطق و انواع آسیب های اجتماعی گفت: چرا انواع آسیبها در اطراف میدان شوش، پارک هرندی، اطراف راه آهن یا در محله کیانشهر که مرکز مهاجرین است، وجود دارد، اما در خیابان ایران آسیب های اجتماعی و جرائم وجود ندارد؟ در خیابان ایران تجانس فرهنگی بالایی وجود دارد و به هرکسی خانه اجاره نمیدهند.
قرایی مقدم خاطرنشان ساخت: فرد از نظر فرهنگی با منطقه ای که در آن زندگی می کند، رابطه متقابلی دارد و سازگار هست. به طور مثال وقتی درآمد شما بالا می رود یا پایین می آید، دیگر نمی توانید در منطقه فعلی خود زندگی کنید. یعنی هر فرهنگی آدم های مناسب خودش را انتخاب می کند. این معنای بوم شناسی شهری هست که مکتب شیکاگو در جامعه شناسی به آن پرداخته است.
وی اضافه کرد: در منطقه زندگی ما دو دسته نیرو وجود دارد. نیروهایی که برای انجام کاری ما را تحریک می کنند و نیروهای بازدارنده. تعادل این نیروها، فرد را در تعادل نگه می دارد. در واقع جرم، زاده جامعه است و ذاتی و فکری و ارثی نیست.
او افزود: در جامعه ما الآن زور نیروهای برانگیزاننده به انواع آسیب های اجتماعی مثل طلاق، فحشا ، اعتیاد، دزدی و کارتن خوابی بر زور نیروهای بازدارنده می چربد. در نتیجه آمار آسیب های اجتماعی مرتب بالا می رود. یکی از انواع نیروهای بازدارنده عوامل فرهنگی هستند. افزایش شدت بازدارندگی پلیسی به تنهایی موجب کاهش آسیب های اجتماعی نمی شود، بلکه باید از سطح مدرسه، دانشگاه، برنامه های تلویزیونی، سریال ها، کارتون ها باید در راستای ایجاد نشاط و امید به زندگی و آینده اقدام کرد.
این جامعه شناس تاکید کرد: آسیب های اجتماعی در مناطق تغییر می کنند و انواعی از آن در همه مناطق حاشیه ای وجود دارد. ما به تفکیک نمی توانیم شیوع آن ها را توضیح بدهیم، اما می توان گفت یکی از مراکز مهم بروز انواع آسیب های اجتماعی، حاشیه نشینی است و با این وضع حاشیه نشینی که ما الآن در کشور داریم روز به روز به میزان آسیب های اجتماعی افزوده می شود.
قرایی مقدم در پایان خاطرنشان کرد: بهترین راهکار برای جلوگیری از مهاجرت و حاشیه نشینی، توجه به قابلیت ها و توانمندی های سرزمینی و اجرای آمایش سرزمین است. به عنوان مثال کاشتن برنج در اصفهان و اطراف زاینده رود با وجود کم آبی معنی ندارد، اما کارخانه مس در رفسنجان جای مناسبی احداث شده است چون معدن مس همانجا است و مهاجرت آنجا هم کم است.