; ?>; ?> چشم انداز مجلس دوازدهم خیلی بهتر از یازدهم نخواهد بود - مردم سالاری آنلاين
۰
دوشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۰۹:۵۹
دکتر کواکبیان در مصاحبه اختصاصی با مخاطب ۲۴:

چشم انداز مجلس دوازدهم خیلی بهتر از یازدهم نخواهد بود

من عقیده دارم حتی قبل از حمله وعده صادق هم لازم بود که وقت را از دست ندهیم و مذاکره مستقیم داشته باشیم و مباحث خودمان را پیش ببریم؛ لذا بی برنامگی در حوزه سیاست خارجی مشهود است. از جمله مسائل ما در این شیوه این است که باید با دیگران صحبت کنیم و واسطه درست کنیم تا بروند و پیام ما را برسانند.
چشم انداز مجلس دوازدهم خیلی بهتر از یازدهم نخواهد بود

به گزارش مردم سالاری آنلاین، به نقل از مخاطب 24، چهارشنبه نوزدهم اردیبهشت ماه، در یک بعد از ظهر بهاری در محل استودیوی رسانه مخاطب ۲۴، میزبان دکتر مصطفی کواکبیان یکی از چهره‌های مطرح و شناخته شده سیاسی و رسانه‌ای کشور بودیم که در سابقه فعالیت­های سیاسی خود تجربه دو دوره نمایندگی در مجلس شورای اسلامی تا کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری را دارد. این گفتگوی کوتاه، اما صمیمانه فرصتی بود برای پرداختن به برخی از موضوعات مهم داخلی و خارجی در حوزه‌های مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ... از دیدگاه این استاد دانشگاه و فعال حزبی و از اهل قلم و مطبوعاتی­‌های با تجربه.


 سوم ماه می و روز جهانی آزادی مطبوعات را پشت سر گذاشتیم. نظر و دیدگاه شما در این خصوص به عنوان یک روزنامه نگار باسابقه چیست؟


خوشبختم که فرصتی پیدا شد تا در خدمت مخاطبان عزیز پایگاه خبری مخاطب ۲۴ باشم. از دست اندرکاران این پایگاه خبری تشکر می‌کنم که توانستیم در خدمت آن‌ها باشیم. در دهه کرامت و روز ولادت حضرت فاطمه معصومه (س) و امام هشتم (ع) قرار داریم که این مناسبت‌ها را تبریک عرض می‌کنم.


در خصوص سوال شما در بحث مطبوعات، ما واقعیتش نمی‌توانیم الان مدعی شویم که الان روزگار سختی از لحاظ فضای آزاد و مباحث مربوط به آن را داریم. هر چند که گاهی شاهد احضار و بازخواست روزنامه نگارانی به هر دلیلی بعد از چاپ مطالبشان هستیم، ولی به نظر من این موارد خیلی زیاد نیست. ولی باز هم باید دقت کرد.


بحث دادگاه مطبوعات هم مطرح است که باید با حضور هیأت منصفه باشد و مراحلش باید با دقت عمل شود. در پایان ۱۴۰۱ و آغاز ۱۴۰۲ از لحاظ آزادی مطبوعات، وضعیت نابهنجاری داشتیم و بسیاری را احضار می‌کردند و افرادی پیدا شده بودند که موارد منتشره خوشایندشان نبود و فکر می‌کردند برای حفظ امنیت باید روزنامه‌ها صحبتی نداشته باشند و دورانی سخت داشتیم، ولی بعد‌ها وضعیت کمی بهتر شد.
خودِ من چندین بار به دادسرای رسانه احضار شدم و مباحثی بود که پاسخ دادیم و سال گذشته در چند مورد با حضور هیات منصفه جلسه داشتم. خوشبختانه در تمامی موارد، منع تعقیب صادر شد و چیزی برای محکومیت ما پیدا نکردند. حرف‌های عجیب و غریبی بود که واردش نمی‌شوم.
می‌خواهم بگویم مطبوعات ما در حال حاضر دچار مشکلی جدی تری است و آن هم اقتصاد رسانه است. بر فرض اینکه مطبوعاتی آزاد دارید، ولی اگر این مطبوعات نتواند خودش را بچرخاند چه! چند وقت پیش روزنامه آفتاب یزد رسماً گفت دیگر نمی‌توانم ادامه بدهم. اگرچه دلایل دیگری هم می‌آوردند، ولی بیشتر از هر چیزی این مسأله بود و تعطیل کردند.

اگر روزنامه ما (مردم سالاری) هم ارگان حزبی نبود، واقعا گرداندن روزنامه بدون پشتوانه‌های مالی که برخی نهاد‌ها دارند مشکل بود. مطبوعات دولتی مشکل چندانی ندارند. منابع مالی قوی پشت سر آن‌ها است. روزنامه همشهری و ایران و ... و حتی کیهان و امثالهم. این رسانه‌ها منابع مالی دارند. ولی مطبوعاتی که مستقل هستند و دولتی نیستند و مخصوصا رسانه‌های منتقد و مخالف برخی جریانات دولتی، باید فشار‌ها را تحمل کنند و این فشار‌ها کمتر از فشارِ بگیرو ببند نیست. این مشکلی است که باید روی آن فکر کرد.


 عملکرد دولت سیزدهم را در حدود سه سال گذشته در حوزههای سیاست خارجی و اقتصادی چگونه ارزیابی میکنید؟


به نظر من دولت آقای رئیسی بر خلاف شعاری که دادند و گفتند ما صادق الوعد هستیم، نتوانستند عمل کنند. ایشان نتوانسته است شعار انتخاباتی اش را عملیاتی کند. مثلا سالی یک میلیون مسکن می‌سازیم. مثلا سالی یک میلیون شغل ایجاد می‌کنیم. امروز هم با وجود اینکه سه سال گذشته است و باید سه میلیون شغل ایجاد شده و سه میلیون مسکن ساخته شده باشد، ولی واقعیت این نیست.


وزیر کار می‌گوید آن‌هایی که درهفته یک ساعت هم مشغول هستند، جزء شاغلین حساب می‌شوند. این که آمار دادن ندارد! یا برخی بیکار‌ها سر کار برگشته اند! این که نشد آمار. بحث ما این است که برگشتن این بیکار‌ها به سر کار، ایجاد اشتغال جدیدی نیست. آدم‌هایی که شغل می‌خواهند، چقدر مشغول شده و شغل پیدا کرده اند؟! در مورد مسکن هم به همین ترتیب است و آمار‌هایی که بیان می‌شود از همین جنس است.


در این سه سال چه بلایی بر سر ارزش پول ملی آمده است؟! در سه ماه گذشته نزدیک به دوازده هزار تومان از ارزش پول ملی کم شده است. بخش اعظم کاهش ارزش پول ملی به نوع روابط بین المللی و دیپلماسی و عرصه سیاست خارجی کشور مربوط است.


یک زمانی شعار‌های زیادی داده شد که ما سفره مردم را به مسائل بین المللی گره نمی‌زنیم و بعد‌ها متوجه شدند که اگر خودشان هم نخواهند گره بزنند، گره خورده است. در ماجرای وعده صادق که ما دفاع از خود داشتیم، پالس‌هایی داده می‌شد که جنگ رو به اتمام است و دلار پایین می‌آمد و وقتی پالس داده می‌شد که همچنان تنش وجود دارد باز دلار بالا می‌کشید. این یعنی گره خوردن سیاست خارجی به سفره مردم.


من عقیده دارم بزرگ‌ترین مشکل ما در سیاست خارجی این است که دوستان ما برنامه مشخصی برای پیشبرد اهداف ملی و منافع ملی ندارند. یکی از مشکلات بی­برنامگی این است که ظاهراً واهمه و ترسی از مذاکره مستقیم دارند. چه اشکالی دارد که با آمریکایی‌ها مذاکره مستقیم داشته باشیم؟! ما معتقدیم مبانی درستی داریم بحث‌هایی منطقی داریم و می‌توانیم حرف‌های درستی بزنیم، پس چه واهمه‌ای وجود دارد؟!


برخی می‌گویند آن‌ها می‌خواهند مذاکره مستقیم داشته باشند و از صفر تا صد خواسته آن‌ها را بپذیرید. خب این که اسم اش مذاکره نیست! مذاکره یعنی چیزی بدهیم و چیزی بگیریم. مذاکره به معنی بده بستان است.


آقای گروسی به ایران آمده است. چه اشکالی دارد که بنشینیم و گفتگو کنیم. حرف‌هایی درباره درصد غنی سازی ایران زده شده و آن‌ها هم نفراتی برای تست کردن و راستی آزمایی دارند. چه اشکالی دارد در این رابطه گفتگو کنیم. می‌گویند آقای گروسی کمی ثقل سمع دارد، یعنی گوش‌های ایشان کمی سنگین است. با چنین آدمی اگر همینطور هم صحبت کنید او به خوبی نخواهد شنید. بماند که بخواهید غیر مستقیم با او گفتگو کنید. البته من این نکته را برای مزاح گفتم. به طور کلی نباید هیچ ترس و واهمه‌ای از مذاکره مستقیم داشت. به ویژه که ما امروز در منطقه در موضع اقتدار هستیم و توانسته ایم کاری بکنیم. در چنین موضعی راحت­تر می‌توان حرف زد.


من عقیده دارم حتی قبل از حمله وعده صادق هم لازم بود که وقت را از دست ندهیم و مذاکره مستقیم داشته باشیم و مباحث خودمان را پیش ببریم؛ لذا بی برنامگی در حوزه سیاست خارجی مشهود است. از جمله مسائل ما در این شیوه این است که باید با دیگران صحبت کنیم و واسطه درست کنیم تا بروند و پیام ما را برسانند.


در یکی از مصاحبه هایتان از اقدامات کشورهای اسلامی در خصوص فلسطین اظهار نارضایتی کرده اید. از دیدگاه شما کشورهای اسلامی به جزراهپیماییهای درون کشوری و صدور بیانیه چه اقداماتی باید داشته باشند؟


یک بار من به مکه مشرف شدم و یکی از شیوخ وهابی آل سعود برای صحبت با ما آمد و می‌گفت احمدی نژاد خیلی خوب بود و می‌گفت باید اسرائیل از بین برود و... گفتم بله ایشان گفته است، ولی شما هم بیایید و کمک کنید تا با هم این کار را انجام بدهیم. گفت نه ما کار‌های زیادی داریم و شما باید این کار را انجام بدهید. امام خمینی گفته است باید اسرائیل نابود شود. من به ایشان گفتم امام خمینی گفته است اگر هر یک نفر مسلمان یک سطل آب به طرف اسرائیل بریزد، اسرائیل را آب می‌برد. شما هم یک قاشق چایخوری آب بریزید، ما هم با تانکر آب می‌ریزیم.
به نظر من کشور‌های اسلامی می‌توانند در عرصه‌های اقتصادی، دیپلماسی و سیاسی سه کار مهم و جدی انجام بدهند. واقعیت این است که در وهله اول باید کشور‌های اسلامی ارتباطات خود را با رژیم صهیونیستی قطع کنند. اگر راست می‌گویند باید این کار را انجام بدهند. نمی‌شود که به ظاهر بگوییم مخالف صهیونیست‌ها هستیم، ولی در پشت پرده روابط داشته باشیم. برخی مثل امارات رسما روابط خود را اعلام کرده اند و برخی در روند صلح ابراهیم روابط پشت پرده دارند. این نکته بسیار مهم است.

نکته دوم این است که باید توجه داشته باشیم که هر گونه بده بستان اقتصادی با رژیم صهیونیستی باید قطع شود روابط سیاسی یک بحث است، ولی روابط اقتصادی بسیار مهمتر است. کالایی نگیریم و کالایی نفرستیم.


نکته بعدی اجتماع مشترک است. کنفرانس اسلامی داشتیم و سازمان همکاری اسلامی وجود دارد. این‌ها را باید فعال کرد. رژیم صهیونیستی باید در عرصه بین الملل منزوی شود. ولی مسأله بر عکس شده است و می‌بینیم اسرائیل کشور‌های اسلامی را دور می‌زند و بحث خود را پیش می‌برد و از انزوا خارج می‌شود و به جای اسرائیل، فلسطینی که می‌خواهد رسماً در سازمان ملل کرسی داشته باشد، مورد بی مهری قرار می‌گیرد. معلوم است که ضعف مفرطی در کشور‌های اسلامی وجود دارد و رژیم صهیونیستی حرف خود را در سازمان ملل بهتر پیش می‌برد.

رژیم صهیونیستی باید در عرصه بین الملل منزوی شود

آیا با توجه به فشارهای جهانی میشود انتظار اضمحلال رژیم صهیونیستی را داشت؟

باور من این است که اگر رژیم صهیونیستی خودش بود و خودش، راحت­تر می‌شد تکلیف را معلوم کرد. ولی رژیم صهیونیستی پشتوانه‌هایی در غرب دارد که وجود آن­ها ترسیم کننده اهمیت و سختی کار ما است.


در انتخابات آمریکا که آبان ماه پیش رو است، شرایط تغییر خواهد کرد. اگر ترامپ بر سر کار بیاید که تکلیف همه معلوم است. بایدن سالخورده شده است و کار‌ها را با دو دوزه بازی پیش می‌برد و تکالیف روشن نیست. من عقیده دارم اگر جناح جمهوری خواه در آمریکا روی کار بیاید، قطعا حمایتش از رژیم صهیونیستی را بیشتر خواهد کرد. آن زمان بحث فروپاشی اسرائیل جایگاه دیگری دارد. زیرا که این موضوع تابعی از قطع حمایت آمریکا از اسرائیل است. اگر باز هم دموکرات‌ها بر سر کار بیایند، آن‌ها کمتر از جمهوری خواهان برای اسرائیل سینه سپر می‌کنند. رژیم صهیونیستی به دنبال تغییر رژیم سیاسی در جمهوری اسلامی است. ولی دموکرات‌ها می‌گویند به دنبال تغییر رفتار ایران هستیم و نمی‌خواهیم نظام سیاسی در ایران تغییر کند.


مسائلی که در مورد رژیم صهیونیستی مطرح می‌شود، نباید جدا از مجموعه پازل جهانی بررسی شود. ایران با عملیات وعده صادق قدرت خود را نشان داد و شکی نیست که هیمنه اسرائیل فرو ریخت. برای اولین بار در طول تاریخ چهار دهه گذشته به اسرائیل حمله کردیم.


توصیه من به دست اندرکاران نظام جمهوری اسلامی این است که این نفوذ اسرائیل در دستگاه‌های مختلف ما زجر آور است، باید برای این فکری کرد. رژیم صهیونیستی چند ترور بیولوژیک داشته و نزدیک به ۵۰۰ تا ۶۰۰ نفر آن ها، ایرانیانی در نقاط مختلف دنیا بوده اند. در آبسرد طوری عمل کردند که سوژه اصلی را بزنند و به خانواده اش آسیبی زده نشود. این چه نفوذی است؟! سه کامیون اسناد ایران را بردند! برای این‌ها باید فکری کرد.


برخی خیلی داغ و تند می‌گویند اسرائیل به زودی از بین می‌رود. ولی من می‌گویم دست و پای رژیم صهیونیستی در دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی و انتظامی و... را قطع کنیم. برای این‌ها فکری بکنیم. آن‌ها بدون سر و صدا و بدون کمترین تبلیغ برای این بحث‌ها کار‌های خود را انجام می‌دهند.


مردم بعد از عملیات وعده صادق خوشحال بودند، ولی برخی بروز نمی‌دهند. به این علت که از برخی از دست اندرکاران فعلی خوششان نمی‌آید و نمی‌خواهند این طیف، از خوشحالی آن­ها سوء استفاده کنند. در ایران همه از رژیم صهیونیستی بیزارند و نمی‌خواهند اسرائیل باشد و از این عملیات خوشحالند، ولی بروز و ظهورش کم رنگ است. چون زمامداران کار‌هایی می‌کنند که این وضعیت در جامعه ایجاد می‌شود.


آغاز به کار مجلس دوازدهم را در پیش رو داریم. به عقیده شما اولویتهای این مجلس چه میتواند باشد؟ نمایندگان این مجلس چگونه میتوانند کارنامه موفقی از خود به جای بگذارند؟


باید بگویم چشم انداز مجلس دوازدهم را خیلی بهتر از مجلس یازدهم ارزیابی نمی‌کنم. من معتقد هستم بسیاری از مسائلی که در مجلس یازدهم اتفاق افتاد از جمله دلایلی بود که مردم در این دوره کمتر در انتخابات شرکت کردند. ده­ها دلیل وجود داشت که این یکی از آن‌ها بود.
امروز گروه­های اصولگرا همدیگر را افشا می‌کنند. یکی می‌گوید تو چند تا شاسی بلند گرفته ای؟ و دیگری می‌گوید تو بیشتر گرفته ای! البته اجازه ندادند صدای ماجرا در بیاید و بحثش جدی شود. در مجالس، در ابتدای هر دوره به نمایندگان خودرویی می‌دهند و وامی داده می‌شود. ولی این مجلس علاوه بر آن، در بین دوره هم رانت خودرو گرفتند که اسنادش موجود بود. ولی اجازه ندادند این موضوع زیاد مطرح شود.
مجلس یازدهم باید آمار بدهد که برای مردم چه کرده است؟ بگوید من چه اقدام داشتم که در جهت گشایش وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم بود. باور کنید حتی نمی‌توانند ۵ مورد را بشمارند که در رونق بخشی به سفره مردم تأثیری داشته باشد.

داستان لایحه عفاف و حجاب همچنان در رفت و برگشت بین صحن و شورای نگهبان است. مجلس یازدهم به پایان می‌رسد، ولی هنوز نتوانسته اند به نتیجه برسند. به ویژه که این موضوع را اصل هشتاد و پنجمی کردند. یعنی نمی‌خواستند مردم در جریان آن قرار بگیرند و کار رسیدگی به آن را به کمیسیونی خاص واگذار کردند.
مسائلی را در این لایحه گنجاندند؛ از جمله مسائل مالی و بحث جریمه که من حتی از حرف زدن از این نوع قانون گذاری کراهت دارم. مسئولیت­های اصلی و توجه به نیاز‌های ضروری مردم فراموش می‌شود و به سمت چیز‌هایی می‌روند که بی فایده است.
به طور مثال بحث شفافیت که همین نمایندگان مدعی اش بودند، هنوز قانون‌مند نشده است و نمی‌توانند بگویند علاوه بر مجلس در سایر نهاد‌ها هم توانستیم حرف­ها و رأی­ها و نظر‌ها را با شفافیت به گوش مردم برسانیم. مجمع تشخیص و دیگر نهاد‌ها مانع شدند و گفتند شما بی­خود می‌گویید. اصلا نباید چنین کاری بکنید. می‌خواهم بگویم مجلس یازدهم در عرصه حکمرانی مطلوب هیچ اقتداری از خود بروز نداد.


من نمی‌خواهم بد بین باشم، اما مجلس دوازدهم هم از امروز آثاری نشان می‌دهد که به مراتب بدتر از مجلس یازدهم خواهد بود. عجیب است که از امروز شروع کرده اند و برای همین رأی اعتماد‌های  اولیه در حال سند جمع کردن و پرونده سازی علیه هم هستند. مثلا علیه رئیس فعلی مجلس کلی سند درست کرده اند و از خانواده­اش گرفته و دیگر مسائل را زیر نظر گرفته اند. طرفداران رئیس مجلس هم بحث‌های دیگری را از گذشته این افراد جمع می‌کنند و پرونده سازی کرده اند. این افراد چه برنامه‌ای دارند؟ ما که برنامه مفصلی داشتیم و معتقد بودیم بهتر از این می‌شد معیشت مردم را مدیریت کرد و رونق ایجاد کرد. ما در مباحث سیاست خارجی و... برنامه داشتیم. ما معتقدیم در مباحث مختلف مثلا  می‌شد عفو عمومی داده شود و قلوب مردم را به حاکمیت جذب کرده و از حمایت عموم مردم برخوردار شوند.
دولت در بخش‌های مختلف ضعف‌هایی دارد. نمایندگان باید نظارت‌های جدی تری بکنند و اون نمایندگی که شایسته مردم است را از خودشان بروز دهند.
حتی ما معتقدیم در قانون اساسی رفراندوم پیش بینی شده و می‌شود از مردم نظر خواهی کرد.
این گروه اهل نظر خواهی از مردم نیستند و اعتقادی به اهمیت داشتن نظر مردم ندارند. متأسفم که این­ها حاملان تفکری هستند که می‌گوید رأی مردم هیچ گونه مشروعیتی برای حکومت ندارد. به یکی از این آقایان می‌گفتند که در برخی از حوزه‌ها پنج، شش درصد رأی آورده ایم. گفت خب آورده اند دیگر. مگر بیشتر فایده‌ای دارد. همین قدر بس است! یعنی اعتقادی به مشارکت گسترده وجود ندارد. در ذائقه این افراد حلاوت و شیرینی از مشارکت حداقلی مردم وجود دارد. دوست ندارند مشارکتی حداکثری وجود داشته باشد. من چندین جلسه با این افراد بحث کرده ام. آن­ها معتقد به این نیستند که نظر و رأی مردم ملاک باشد. در برخی از گفته‌های آن‌ها هست که تفکیک قوا معنا ندارد، ما باید به نوعی لجنه یا کمیته‌هایی داشته باشیم که همه این­ها به رهبری مشاوره بدهند و همین بس است. این تفکر در ذهن برخی از این افراد وجود دارد و به نظر نمی‌رسد این تفکر دلسوزانه برای مشکلات معیشتی مردم کاری انجام بدهد.
 برخی از آن­ها از ابتدا مطرح کرده اند که باید حق و حقوق نمایندگان بالا برود و وضعیت نماینده بد نباشد. گویا کیسه‌ای دوخته و آمده اند.
من به جز اصل رفراندوم، اصل ۱۷۷ را هم در نظر دارم و می‌گویم مجلس می‌تواند برای بازنگری قانون اساسی پیگیری کند. ولی این مجلس و این تفکر اصلا چنین حرف‌هایی را قبول ندارد. می‌گوید الحمدالله وضع ما عالی است و هیچ بن­بستی و مشکلی وجود ندارد و عالی‌ترین وضعیت در جریان است و کمی مانده که به قله برسیم. نزدیک هستیم و کم مانده و اجازه بدهید ما به قله برسیم.

مصطفی کواکبیان: ورود به انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۴ به شرط موافقت حزب مردم سالاری

آینده سیاسی خود را چگونه پیش بینی میکنید؟ آیا برنامهای برای حضور در چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری خواهید داشت یا نه؟

من از شانزده سالگی عنصری تشکیلاتی بودم و بار‌ها گفته ام که گروه الخمینیون را درست کردیم و بعد در حزب جمهوری اسلامی و حزب همبستگی بودیم و تشکیلاتی به نام مدافعین پیام دوم خرداد درست کردیم و امروز در حزب مردم سالاری هستیم. من فردی حزبی هستم. به معنای واقعی کلمه فردی حزبی هستم. من تابع تصمیمات خرد جمعی حزب خودم هستم. اگر آن‌ها تصمیم بگیرند که من ورود داشته باشم، حتما می‌آیم. ولی اگر فضا را مناسب نبینند، دلیلی ندارد که وارد کار بشوم.

خود من شرطی اساسی دارم که تا یخ مردم باز نشود، هر گونه حضور ما معنا ندارد. ما اول باید ببینیم مردم چه می‌کنند؟ ما هم باید کمک کنیم تا آن کاری که مردم می‌خواهند و منویات مردم انجام شود. این که علی مطهری در تهران نفر ۶۴ می‌شود به این علت نیست که مقبولیت او نسبت به قبل کم شده باشد، بلکه یعنی مردم نیامده اند. همان‌هایی آمدند که لیست می‌دهند و بین خود رد و بدل می‌کنند و طبیعی است که در چنین شرایطی من نه اسم نوشته ام و نه اقدامی کرده ام. من یک دوره از سمنان و یک دوره از تهران نماینده بودم، ولی علی رغم فشار‌ها گفتم نه


اگر مردم بالای ۳۵ تا ۴۰ درصد بیایند، تازه رأی‌های ما شروع می‌شود و می‌توانیم مدعی باشیم که پایگاهی داریم. من عقیده دارم باید تلاش کنیم و کاری کنیم که مردم حضور داشته باشند. در انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری، پنجاه و دو درصد مردم نیامدند که این بر اساس آمار‌های رسمی است. یعنی فقط ۴۸ درصد آمده اند. این یعنی چه؟!


ما برنامه‌هایی در حزب داریم. باید کار‌هایی انجام شود تا، یخ مردم باز شود و بیشتر رغبت به مشارکت نشان بدهند و حضور داشته باشند. آن زمان بحث تأیید صلاحیت آقای زاکانی یا رد شدن کواکبیان توسط شورای نگهبان مطرح می‌شود و باید پاسخ بدهند که چه چیزی در ایشان برجسته است؟ سواد دانشگاهی یا سوابق علمی یا سواد رسانه‌ای اش یا کار حزبی و کار اجرایی و... چه چیزی در ایشان بالاتر بود؟!


براساس آنچه که بود، با ابلاغیه شورای نگهبان پرونده ما جدا شده بود. نه من، بلکه تمام کاندیدا‌های جبهه اصلاحات را یک جا رد کردند. آقای مهرعلیزاده یا آقای همتی از جبهه اصلاحات معرفی نشده بودند. اول ببینیم مردم می‌آیند یا نه؟ بعد ببینیم اگر مردم می‌آیند، حالا آیا می‌توان لابی کرد و آقایان از سر لطف و نگرشی با سهله بیشتری شما را تأیید می‌کنند یا نه؟ ما این مسائل را در حزب جدی گرفته و بحث می‌کنیم.

رئیس جمهور در صدا و سیما به حزبی نبودنش افتخار می کند!

اساسیترین مشکلات احزاب برای فعالیت­هایشان چیست؟ ما شاهد فعالیت فصلی احزاب به ویژه در ایام انتخابات هستیم دیدگاه شما چیست؟


من از ابتدا جزء موسسین خانه احزاب کشور بودم و در تمام ادوار گذشته در خانه احزاب سمت داشتم و امروز هم جزء شورای مرکزی هستم و مسئول چند کمیته بودم. همایش‌های بسیاری در وزارت کشور برگزار کردیم. واقعیت این است که نگاه دولت فعلی به احزاب نگاه مثبتی نیست. آقای رئیسی در آخرین مصاحبه اش به عنوان دهمین گزارش صدا و سیما با کمال افتخار می‌گفت که می‌دانید که من وابسته به هیچ حزب و گروهی نیستم. ولی این افتخار نیست. اتفاقا به نظر من بزرگترین عیب شما این است که در نظامی دموکراتیک بحث می‌کنید که وابسته به حزب نیستید. چرا نیستید؟ چرا نباید باشید؟

یا در نظامی دموکراسی نیست یا هست. اگر هست باید انتخابات در این نظام باشد. انتخابات یا فرمایشی و نمایشی است یا واقعی. اگر انتخابات واقعی است حتما باید رقابت جدی باشد. رقابت یا درون یک جناح یا درون جناح‌ها است که در این صورت باید احزاب قوی پای کار بیایند و رقابت را جدی کنند. این چه حرفی است که آقای رئیس جمهور با کمال افتخار می‌گوید من وابسته به هیچ حزب و گروهی نیستم. این­ها چنین نگاهی دارند.


آقای دکتر کواکبیان شاید آقای رئیس جمهور به موضوع نگاهی فرا جناحی دارند؟


اشکالی ندارد که در یک حزب باشید و برای همه و برای مجموعه مردم پدری کنید. وقتی رئیس جمهور ما این­طور عمل می‌کند، از وزیر کشور چه انتظاری دارید؟ چون من با دوستان ارتباط دارم، معتقدم که چندان رغبتی برای بحث وجود احزاب ندارند. ما کمیسیون ماده ۱۰ احزاب را در وزارت کشور داریم. دو نفر از قوه مقننه و دو نفر از قوه مجریه و دو نفر از قوه قضاییه برای بحث احزاب حضور دارند. دو نفر هم از احزاب هستند که یکی نفر از احزاب ملی و یک نفر از احزاب استانی است. در اصل قانون است که این دو نفر باید بدون حق رأی در کمیسیون حضور داشته باشند. یعنی نمایندگان ۳ قوه دیگر حق رأی دارند و این­ها بدون حق رأی هستند. این نکته قانونی ماجرا است که نشان می‌دهد نگاه به چه صورتی است.

اخیراً ستاد فرا قوه­ای تشکیل داده اند که کسانی که می‌خواهند برای این کار (کمیسیون ماده ۱۰) کاندید شوند، با اینکه حق رأی هم ندارند، باید به صورت استصوابی و گزینشی تعیین شوند؛ لذا فراکسیون خانه احزب اعلام کرد که در چنین انتخاباتی شرکت نمی‌کنیم. دو نفر که در کمیسیون حق رأی هم ندارند، اما انتخابش چنین ساز و کاری دارد! بگذارید هر کسی می‌خواهد کاندیدا شود. حزب یا مجوزی دارد یا ندارد. اگر مجوز دارد می‌تواند در این مرحله باشد شما هم نظارت می‌کنید. این بیانگر نگاه حاکمیت به احزاب است.


در انتخابات ۱۱ اسفند که گذشت، چقدر در کل کشور به احزاب اعتقاد داشتند و از آن­ها نظر می‌خواستند و کمک می‌خواستند. برایشان هیچ چیزی اهمیت ندارد و لذا انتخابات با کمترین رأی و استقبالی بدون حضور احزاب برگزار شد.

مصطفی کواکبیان: بازگرداندن استقلال به بانک مرکزی
 
شواهد نشان میدهد که قدرت خرید مردم کاهش پیدا کرده است. به نظر شما دولت­مردان برای حل این مشکل چه اقداماتی باید انجام دهند تا قدرت و توان خرید مردم حفظ شود؟


به عقیده من بانک مرکزی ما مستقل نیست. یکی از تز‌های ما در بحث بازنگری قانون اساسی بازگردادن استقلال به بانک مرکزی است. بانک مرکزی نعل به نعل از وزارت اقتصاد و دولت حرف شنوی دارد. گاهی از بالا ارز پاشی می‌کند و نوعی هماهنگی بین دستگاه‌های اقتصادی دولت وجود ندارد و هر کسی ساز خودش را می‌زند. اولین اولویت این است که نوعی هماهنگی بین دستگاه‌های اقتصادی ایجاد کنیم. همه باید دست به دست هم بدهند و دلشان بسوزد و فکری بکنند. مشکل ما بدون برنامه بودن و عدم هماهنگی بین سیستم‌ها است.


در یک سال اخیر نزدیک به ۶۰۰ همت یعنی ششصد هزار میلیارد تومان اسکناس چاپ کرده اند. امیدوارم این ارقام درست نباشد. زیرا به معنی افزایش نقدینگی است. یکی از دوستان می‌گفت در دولت اختلاف وجود دارد که آیا رشد نقدینگی باعث افزایش تورم و فشار بر مردم می‌شود یا کمک کننده است؟! آقای رئیسی در یکی از صحبت‌های خود گافی داده بود و رشد نقدینگی را یکی از شاخص‌های رشد گرفته بود. این چه حرفی است؟! این حوزه هیچ ارتباطی به رژیم صهیونیستی و دنیای استکبار ندارد این جا تماماً مربوط به مسئولیت بانک مرکزی است.


دولت­مردان باید بتوانند با کنترل رشد نقدینگی، تورم را به میزانی مهار کنند و تولید را افزایش بدهند. من فکر می‌کنم مشکل ما این­ها است و ما می‌توانیم این­ها را حل کنیم.


امسال سال جهش تولید با مشارکت مردم نامگذاری شده است تحقق این شعار در سطح ملی نیازمند شرایطی است، دیدگاه شما در این خصوص چیست؟


واقعیت این است که بیش از ۱۵ سال است که رهبری شعار سال را با موضوعات اقتصادی تعیین می‌کنند. فرمایش ایشان مهم است، ولی نوع نگاهی که توسط اقتصاددانان ما وجود دارد، در راستای میدان دادن به مردم نیست. من می‌گویم مهار اقتصاد باید به دست دولت باشد و افسار اقتصاد باید در دست دولت باشد و دولت کنترل کند. آمار می‌دهند که چقدر در صنایع، مردمی سازی می‌کنیم و...، ولی این‌ها خیلی به هم نمی‌آید. مشارکت مردم از نوع مشارکت سیاسی تا مشارکت فرهنگی و اقتصادی و... با هم فرق زیادی نمی‌کند. اگر نگاه این باشد که باید کشور به دست مردم بچرخد، در سیاستش هم این طور خواهد بود. باید به مردم میدان بدهیم و این میدان دادن هم باید در فرهنگ باشد و هم در اقتصاد.


موارد زیادی وجود دارد که دولت پشت صحنه کار‌ها را به دست می‌گیرد و نمایشی می­دهد. در مورد بحث‌های اقتصادی می‌توان ده­ها مورد از این وضعیت مثال آورد که اسم را مشارکت مردمی گذاشته اند، ولی رسم­شان این نیست که مردم به صورت جدی دخالت کنند. به عقیده من این تفکر دولتی مخصوص دولت ابراهیم رئیسی نیست. در دوران احمدی نژاد هم چنین تفکری بود که باید کار‌ها را ما بچرخانیم. به نظر می‌رسد اگر به طور جدی بخواهیم مشارکت مردم را داشته باشیم باید از سیاست گرفته تا فرهنگ، همه موارد را مردمی عمل کنیم.


چند وقت پیش بحثی در مورد دو باشگاه پرسپولیس و استقلال مطرح شد آیا تصمیماتی که گرفته شد مشارکت مردم است؟! وقتی من در مجلس بودم این پیشنهاد را در فراکسیون ورزش دادم که مثل بسیاری از کشور‌های دنیا کار را به هواداران بسپاریم. این باشگاه­ها هواداران قرص و محکمی دارد. این هواداران سهامدار شوند و سود نیز بین هواداران توزیع شود، ولی دولت نمی‌خواهد. نگرانی دارند که اگر روزی یک سلبریتی ورزشی حرفی زد، برای دولت بد شود، ولی من می‌گویم اگر حرفش درست است، بگذارید بزند. اگر نادرست است، توضیح بدهید. وانگهی اگر حرف غلط باشد که کسی گوش نمی‌دهد. این ترس‌ها در دولت وجود دارد من یک نمونه را گفتم. وگرنه مردمی سازی باید ازهمین جا­ها که استقبال مردم وجود دارد شروع شود.


گاهی شاهد برخی موضع گیریها از طرف افرادی هستیم که به پای یک جریان نوشته میشود.


دکترکواکبیان: منظور شما جمله از تاجزاده تا شاهزاده است؟

بله

 آقای نصیری اشتباه کرده است. ایشان مباحثی را مطرح می‌کند که اگر کمی فکر می‌کرد این حرف‌ها را نمی‌زد. ما هم­استانی و با هم آشنا هستیم. برخی می‌گویند ایشان در کیهان به آقای خاتمی حمله می‌کرد و اطلاعات بچه‌ها را لو می‌داد و درباره آقای مخملباف و دیگران حرف‌هایی زده شد. ولی من این موارد را مهم نمی‌دانم. ایده ایشان ایده بدی بود. زمانی آقای نصیری می‌گفت شما اصلاح طلب‌ها بی­خود تلاش می‌کنید، نظام خود به خود در حال فروپاشی است و لذا باید حواس‌ها جمع باشد. ما می‌گفتم در حال تلنگر زدن به نظام هستیم که حواسش جمع باشد.


ولی وقتی می‌گوییم شاهزاده در کنار تاجزاده، این مطلب چیزی است که اصولگرا‌ها باید از آن خجالت بکشند. نباید چنین جوابی داد. ولی در عین حال آقای تاجزاده در یکی از سخنانش گفته بود که نظام دموکراتیک واهمه‌ای ندارد. اگر مردم شاهزاده را هم بخواهند می­توان به رفراندوم گذاشت. ولی قطعا ملت ایران از هر نوع پدیده موروثی بودن و سلطنت بودن و شاهزاده بودن عبور کرده است. یکی از دلایل مخالفت مردم با برخی از زمامداران فعلی این است که می‌گویند روحیه شاهی و استبدادی را اعاده کرده است، چون مردم از این کار‌ها خوششان نمی‌آید.


عده‌ای که ارزشی هستند نباید این چیز‌ها را به اسم اصلاح طلبی بنویسند. من در جبهه اصلاحات هستم و برای این چیز‌ها ارزشی قائل نیستیم و به این موارد نمی‌پردازیم. ولی کسانی که کم آورده اند. مشکلات خودشان را حل کنند، به سوابق کاری نداشته باشید. کل این ایده بسیار سخیف است. ما حتی در روزنامه موضع نگرفتیم.


دکتر کواکبیان:خود انتقادی مبنای کار روابط عمومی ها


 و به عنوان آخرین سوال این مصاحبه میخواهم مطرح نمایم با توجه به اینکه در آستانه هفته روابط عمومی هستیم از دیدگاه شما نقش و جایگاه روابط عمومیها در جامعه چگونه است؟

من اعتقاد دارم روابط عمومی‌ها فعلا تنها کاری که انجام می‌دهند این است که نوعی تریبون برای گزارش عملکرد دستگاه‌ها هستند. خوب است که اینجا ذکر نامی از مرحوم میرزا بابا مطهری نژاد داشته باشم. ایشان جزء مدیران روابط عمومی کشور و عضو حزب ما بود و به رحمت خدا رفته است. ایشان می‌گفت اگر می‌خواهید بدانید روابط عمومی چقدر قوی است، ببینید چقدر مطالبات مردم از آن دستگاه را بازتاب می‌دهد. این می‌شود روابط عمومی قوی. ولی اینکه فلان مدیر کل این طور افاضه فرمودند و فلان یکی فلان جا قدم گذاشت ودیگری چه فرمایش فرمود، این کار روابط عمومی نیست که فعلا کار روابط عمومی گزارش لحظه‌ای از رئیس و مدیر عامل دستگاه است. روابط عمومی باید بگوید مردم از دستگاه این خواسته‌ها را دارد. ما به عنوان این دستگاه تا حدی این کار‌ها را کرده ایم و پاسخگوی مطالبات مردم هستیم. من چنین چیزی را نمی‌بینم. روابط عمومی باید کمی خود را بشکند و بگوید ما از مجموع مطالبات به این تعداد عمل نکرده ایم. اگر روابط عمومی بخواهد قوی باشد باید خود انتقادی را مبنای کار خود قرار بدهد. باید از خودش شروع کند باید ببیند مردم چه خواسته‌هایی دارند.

دکتر بالاد: آقای دکتر کواکبیان از حضور و صبر و حوصله جنابعالی بسیار سپاسگزارم و برایتان سلامتی آرزو دارم.

کد مطلب: 215925
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *