۰
يکشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۴۰

فارن پالیسی: توافق اسرائیل و عربستان سعودی، سودی برای فلسطین ندارد

قمار دولت بایدن برای تشکیل دولت مستقل فلسطین بر از سرگیری تلاش های دیپلماتیک برای عادی سازی رابطه عربستان سعودی و اسرائیل استوار است، روندی که ابتدا با حمله 7 اکتبر حماس و جنگ متعاقب آن متوقف شد.
فارن پالیسی: توافق اسرائیل و عربستان سعودی، سودی برای فلسطین ندارد

« توافق اسرائیل و عربستان سعودی، فلسطین را آزاد نخواهد کرد.» فارن پالیسی با انتخاب این تیتر برای نوشتاری تفصیلی درباره مسیر پیش روی صلح در خاورمیانه نوشت:اعضای ارشد دولت جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده به گفتگو درباره راه حل دو کشوری برای مناقشه اسرائیل و فلسطین بازگشته اند. جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا در جریان سخنرانی خود در ماه مارس گفت که «تنها راه‌حل واقعی راه‌حل دو کشوری است»، اظهارنظری که موضع رسمی و علنی ایالات متحده را در رابطه با مناقشه فلسطین و اسرائیل تقویت می‌کند.

با این حال، کمی بیش از یک ماه بعد، ایالات متحده در جایگاه تنها کشوری ایستاد که قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل را که می‌توانست راه را برای عضویت کامل فلسطین در این سازمان هموار کند، وتو کرد. دولت جو بایدن  تلاش می کند تا این دایره به ظاهر متناقض را با این ادعا که ایالات متحده با تشکیل دولت مستقل فلسطین مخالفت نمی کند بلکه معتقد است که تأسیس چنین دولتی تنها از طریق مذاکرات دوجانبه با اسرائیل امکان پذیر است، توجیه کند.

اما اینکه چگونه این مذاکرات دوجانبه قرار است در وهله اول آغاز شود، زمانی که رهبران اسرائیل و بخش بزرگی از اسرائیلی ها با ایده تشکیل کشور فلسطین مخالف هستند، نامشخص است. قمار دولت بایدن برای تشکیل دولت مستقل فلسطین بر از سرگیری تلاش های دیپلماتیک برای عادی سازی رابطه عربستان سعودی و اسرائیل استوار است، روندی که ابتدا با حمله 7 اکتبر حماس و جنگ متعاقب آن متوقف شد.

 همانطور که توماس فریدمن، خبرنگار کهنه کار حوزه خاورمیانه و کارشناس مورد علاقه بایدن در ستون اخیر برای نیویورک تایمز نوشت، اسرائیل در ازای عادی سازی باید اصولاً با "خروج از غزه و متعهد شدن به تلاش برای تشکیل کشور فلسطین" موافقت کنند. برای به نتیجه رسیدن کل بسته مورد توافق ،  ایالات متحده همچنین متعهد به یک اتحاد امنیتی تقویت‌شده با سعودی‌ها برای مقابله با نفوذ فزاینده چین در خاورمیانه و جلوگیری از «بلندپروازی های منطقه‌ای» ایران است.

این با منطق توافقنامه ابراهیم دولت قبلی دونالد ترامپ مطابقت دارد که در سایه آن اسرائیل برای اولین بار از سال 1994 با چهار کشور عربی روابط دیپلماتیک برقرار کرد.

هر دو این ابتکارات از یک فرض سرچشمه می‌گیرند که اسرائیل پس از برقراری روابط مسالمت‌آمیز با دیگران، حاضر به ارائه امتیازهایی در میدان به فلسطینی ها خواهدشد. این فرض از قبل شکست خورده است. برنامه اسرائیل برای الحاق زمین های بیشتر حتی  پس از تعهد اسمی به عدم الحاق کرانه باختری در ازای روابط با امارات متحده عربی سرعت بیشتری هم پیدا کرد.  با این حال دولت بایدن مصمم است دستور کار دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا را برای ادغام اسرائیل در خاورمیانه بدون توافق قطعی  با فلسطینی ها گسترش دهد. این یک اشتباه بزرگ خواهدبود.

همانطور که متیو دوس از مرکز سیاست بین‌الملل نوشته است، یکی از پیش‌فرض‌های کلیدی توافق‌نامه آبراهام این بود که فلسطینی‌ها به سادگی قابل مدیریت در یک بازه زمانی نامحدود هستند و ادامه محروم نگاه داشتن آنها از حقوق اساسی شان به طغیانی از سوی آنها منتهی نخواهدشد. شکاف هایی در این فرض پیش از 7 اکتبر وجود داشت اما تحولات از زمان شروع جنگ به طور قطع نادرست بودن این فرض را ثابت کرد.

دیگر امکان ندارد یک رئیس جمهور دموکرات بتواند بدون قید و شرط از اسرائیل حمایت کند، صرف نظر از رفتار یا موضعی که در قبال فلسطینی ها دارد، و همزمان با واکنش شدید در داخل این حزب روبه رو نشود. تحکیم حقوقی و سیاسی واقعیت یک دولت به نام فلسطین به احتمال زیاد تنها به تغییر دیدگاه رهبران و مقامات ایالات متحده سرعت خواهد بخشید.  

این واقعیت جدید نیست: اشغالگری نظامی اسرائیل در سرزمین های 1967 بیش از نیم قرن است که وجود دارد. تمام قلمرو بین اردن و مدیترانه تحت کنترل مؤثر اسرائیل است، در حالی که فلسطینی ها بر اساس موقعیت های جغرافیایی و قانونی تقسیم شده اند.

از هر 10 یهودی اسرائیلی یک نفر در شهرک های کرانه باختری اشغالی از جمله بیت المقدس شرقی زندگی می کند و شهرک نشینان نه تنها در کنست بلکه در کابینه دولت و همچنین در دادگاه عالی خدمت می کنند. در چنین شرایطی دیگر ایالات متحده نمی تواند تظاهر کند که از سیاست اسرائیل برای تثبیت اشغالگری بی خبر است.

مجموعه سیاست های ایالات متحده در سایه محوریت حقوق بشر و حقوق بین الملل، به جای ژئوپلیتیک نظری، به طور چشمگیری متفاوت به نظر می رسد. دولت بایدن از به رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر تمامی بیت المقدس و بلندی‌های جولان توسط دولت ترامپ و اینکه شهرک‌ها ناقض قوانین بین‌المللی نیست، حمایت کرده است. تنها در فوریه و مارس امسال بود که دولت به موضع قبل از دوره  ترامپ مبنی بر غیرقانونی بودن شهرک سازی های اسرائیل بازگشت.

 اگر ایالات متحده در تلاش برای بازگرداندن اعتبار خود در تلاش برای میانجیگری یک راه حل سیاسی در مناقشه فلسطین و اسرائیل جدی بود، باید قوانین ایالات متحده مانند قانون کمک خارجی را که کمک نظامی به کشورهایی را که مانع ارسال کمک های بشردوستانه می شوند ممنوع می کند، شروع کند. بنابراین انتقال تسلیحات باید متوقف شود. البته گزارش‌هایی وجود دارد که محموله‌های مهمات در حال توقف هستند، اگرچه مشخص نیست که آیا این اقدام در راستای اجرای قانون فوق الذکر است یا خیر.

فشار بر اسرائیل بخش کلیدی هر راه حلی خواهد بود. اگر ایالات متحده وکیل اسرائیل در هر مجمع دیپلماتیک باقی بماند، هیچ دلیلی برای مصالحه اسرائیل یا اعتماد فلسطینیان به واشنگتن وجود نخواهد داشت. جهان عرب بیش از دو دهه است که پیشنهاد عادی سازی روابط با اسرائیل را برای ایجاد یک کشور فلسطینی داده است. ناسازگاری اسرائیل در مورد فلسطین یکی از موانع تعیین کننده صلح در منطقه است و خواهد بود.

زمانی که ایالات متحده بپذیرد که مشکل اشغال است و صلح بدون تعیین سرنوشت فلسطینی ها یا تحقق آزادی فلسطینی ها ممکن نیست، می تواند رویکرد کاملا جدید و سازنده تری اتخاذ کند. به همین دلیل است که دولت بایدن باید اقدامات زیر را برای تغییر اساسی محاسبات ژئوپلیتیکی انجام دهد.

اولاً، ایالات متحده باید فوراً و بدون قید و شرط، فلسطین را به عنوان یک کشور و حاکمیت آن بر سرزمین های اشغالی مربوط به مرزهای قبل از ژوئن 1967 را به رسمیت بشناسد، همانطور که تقریباً بقیه جهان این کار را انجام می دهند. اگر ایالات متحده در مورد دو کشور برای دو ملت جدی است، باید مؤلفه های ایالات متحده در مورد تشکیل دولت فلسطین را از پیمان امنیتی که دنبال می کند جدا کند و به تعهدات خود در قبال مردم فلسطین عمل کند.

همزمان با به رسمیت شناختن، ایالات متحده باید سرکنسولگری خود را در قدس شرقی بازگشایی کند تا به عنوان سفارت خود در فلسطین خدمت کند و در عین حال دفتر ساف در واشنگتن را برای خدمت به عنوان سفارت فلسطین در ایالات متحده بازگشایی کند. به رسمیت شناختن یکجانبه مانعی در مذاکرات دوجانبه آینده نخواهد داشت یا حتی تأثیر قطعی بر نحوه تصمیم گیری اسرائیلی ها و فلسطینی ها برای زندگی با یکدیگر در نهایت نخواهد داشت، اما به این معنی است که اسرائیل دیگر نمی تواند موضوع تعیین سرنوشت فلسطینی ها را با مصونیت مجازی کنار بگذارد.

همزمان با چنین شناختی، ایالات متحده باید موضع خود را نسبت به مذاکرات جاری در دیوان بین المللی دادگستری (ICJ) و دادگاه بین المللی کیفری (ICC) در مورد فلسطین تغییر دهد. در حال حاضر، ایالات متحده با مفهوم صلاحیت دیوان بین‌المللی کیفری بر سرزمین فلسطین مخالف است و در مقابل دیوان بین‌المللی دادگستری استدلال کرده  که نباید اشغالگری اسرائیل را غیرقانونی اعلام کند. اینها مواضع منطبق با قوانین بین‌المللی یا اجماع نیستند، و دولت بایدن وقتی استدلال می‌کند که اسرائیل باید از این قوانین مستثنی باشد، جایی برای صحبت درباره نظم بین‌المللی مبتنی بر قوانین ندارد.

با حمایت از حق فلسطین برای پیگیری پاسخگویی قانونی در قبال اقدامات اسرائیل، ایالات متحده خود را با بقیه جامعه بین المللی همسو می کند و این فرض اسرائیل را که می تواند بدون عواقب هر طور که می خواهد عمل کند، از بین می برد. این امر به ویژه با توجه به اتهامات احتمالی دیوان بین المللی کیفری علیه رهبران ارشد اسرائیل به دلیل استفاده آنها از گرسنگی به عنوان سلاح جنگی در غزه اهمیت دارد.

این تنها آغاز خواهد بود. اقدامات دیگری نیز وجود دارد که دولت بایدن می تواند انجام دهد، مانند تأیید قطعنامه الزام آور سازمان ملل که جایگزین قطعنامه 242، تصویب شده پس از سال 1967، به عنوان پایه و اساس روند صلح و ارتقای فلسطین به عضویت کامل در سازمان ملل متحد می شود. اما برای اینکه به صلح فرصت موفقیت جدی داده شود، چه از طریق دو کشور و چه از طریق یک کشور، ایالات متحده باید مسیر جدیدی را ترسیم کند که واقعاً بر حق فلسطینیان برای کرامت، امنیت و آزادی تأکید دارد.

کد مطلب: 215871
برچسب ها: فارن پاليسی
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *