به گزارش مردم سالاری آنلاین، تحولات اخیر در جامعه ایران سبب شده بیشتر از هر زمان دیگری مطالبات زنان عنوان و بررسی شود. بخشی از این در سطح آمدن مطالبات زنان به اعتراضات سال ۱۴۰۱ برمیگردد که اثراتش به شکل موقت در همان سال و ادامه روند آن در سال ۱۴۰۲ و در سال پیشرو قابل لمس است.
نیره توکلی، جامعه شناس و پژوهشگر حوزه زنان در همین خصوص به خبرآنلاین با اشاره به اینکه زنان از لحاظ فضاسازی اجتماعی برای دریافت مطالبات خود موفق بودهاند و محدودیتها را تبدیل به فرصت کردهاند، میگوید: «زنان ایرانی همواره با قدرت مطالبات خود را پیگیری میکنند ولی همچنان از لحاظ قانونی موفق نشدهایم که مطالبات خود به دست بیاوریم و به خصوص از لحاظ مشارکت سیاسی و قانونگذاری موفق نشدهایم که مطالبات خود را دیکته کنیم ولی جنبش زنان با قدرت روبهپیشرفت است.»
فاطمه موسوی ویایه، جامعهشناس و پژوهشگر مسائل اجتماعی نیز اعتقاد مشابهی دارد، او میگوید: «در سالی که گذشت نه تنها هیچ یک از مطالبات زنان برآورده نشد بلکه منازعه سیاسی بر سر حجاب اجباری افزایش یافت و حاکمیت به دنبال تصویب قانون عفاف و حجاب بود که در برخی موارد حتی با قانون اساسی و سایر قوانین مدنی در تعارض بود و به دلیل همین اشکالات هنوز به تصویب نرسیده اما حاکمیت سیاسی فراتر از رویهّهای قانونی به جریمه زنان بدون روسری با توقیف خودروها و پلمپ کسبوکارها ادامه میدهد. نبردی فرساینده که امکانات محدود حاکمیت در نیروی انتظامی را مصرف میکند و به نارضایتی اجتماعی دامن میزند و باعث شده حتی بخشی از قشر مذهبی و چادری نیز به مخالفان حجاب اجباری بپیوندند.»
این جامعهشناس معتقد است: «سال ۱۴۰۲ سال صبر و انتظار مردم بود. انتظار اینکه حاکمیت پس از روبرو شدن با اعتراضات پاییز سال قبل، و پس از آرام شدن شرایط، اندک اندک اصلاحاتی را انجام دهد. اما از ابتدای تابستان که بحث تصویب قانون عفاف و حجاب مطرح شد تا آخر سال که انتخابات مجلس با ادامه روند قبلی خالصسازی و رد صلاحیت گسترده حتی برای اشخاص مستقل به انجام رسید نشان داد که حاکمیت نه تنها قصد اصلاح رویه اقتدارگرایانه خود را ندارد که در اعمال آن سرعت گرفته است. نتیجه را هم در مشارکت مردم در انتخابات مجلس دیدیم.»
زنان به خودآگاهی رسیدهاند
«نمیتوان در عرض یک سال ارزیابی کرد که زنان به خواستههایشان رسیدهاند یا نه، اما نشانهها حاکی از آن است که توجهاتی در داخل و خارج به وجود آمده است.»
اینها پاسخ سعید معدنی، جامعهشناس و استاد دانشگاه در مقابل این سوال است که نتیجه مطالبات زنان طی مدت اخیر چه بوده است. او ادامه میدهد: «فکر میکنم سال ۱۴۰۲ تحتتأثیر حوادث سال گذشتهاش سپری شد؛ سال ۱۴۰۱ نقطهعطفی در تاریخ معاصر ایران است که احتمالاً نهتنها سال ۱۴۰۲ که حتی سالهای آینده هم تحتتأثیر آن هستند. در حقیقت جنبش اعتراضیِ سال ۱۴۰۱، جنبشی زنانه بود که احتمالاً تداوم پیدا خواهد کرد و باقی ارکان جامعه را هم تحتتأثیر قرار خواهد داد. واضح است که محوریت این اعتراضات زنانه بود و حوادث حاشیهای آن از جمله اخراج اساتید، افزایش آمار مهاجرت، دستگیری، زندان و... گویی همه در راستای حمایت از این جنبش رقم خوردند.»
مدنی میگوید: «یک سال پس از جنبش اعتراضی سال ۱۴۰۱، یک زن ایرانی جایزه صلح نوبل میگیرد؛ این مسئله ناخودآگاه به همان حرکت زنانه برمیگردد. یا در نظر داشته باشید که زنان بسیاری هستند که دیگر به پوشش (حجاب) قبل از جنبش برنگشتهاند و ما میبینیم که در اماکن عمومی با پوششی آزادانهتر حاضر میشوند. البته این شرایط مانند بازی فوتبال است که ما هنوز در حال بازی هستیم و بعد از پایان بازی میتوان آن را به طور کامل ارزیابی کرد.»
او با ارزیابی مثبت همه این حوادث معتقد است: «همین که زنان به خودآگاهی رسیدهاند و به دنبال حقوقی مانند حضور در ورزشگاه، حجاب اختیاری و مشارکت در عرصههای مختلف مانند انتخابات و راهپیماییها با پوشش مدنظر خود هستند و میخواهند وجود خودشان را اثبات کنند، بهنوعی یک دستاورد مهم است.»
یک جنبش شکستخورده
با این وجود جامعهشناسانی نیز هستند که جنبش اعتراضی زنان را شکست خورده میدانند. محمدعلی الستی، جامعهشناس ارتباطات و استاد دانشگاه در این خصوص با بیان اینکه ما یک مشکل کلی داریم؛ اینکه مردم ما هنوز عادت به تحلیل و قضاوت تحلیلگرانه در مورد پدیدهها ندارند، ادامه میدهد: «جنبش «زن، زندگی، آزادی» از جنبشهایی بود که در رهبری آن مشکلاتی دیده میشد و باید به آن پرداخت. وقتی یک جنبش، محور خود را زن، زندگی و آزادی قرار میدهد و به مطالبات طبقات مختلف جامعه توجهی نمیکند، طبیعتاً محکوم به شکست است.»
او میگوید: «جامعه ما مشکل مسکن، بیکاری، فقر و گرانی دارد؛ اینها مشکلات اساسی هستند. بعد در چنین شرایطی، جنبشی با این شعار و محوریت «حجاب اجباری» راه میافتد و طبیعی است که حمایت بسیاری از کارگران (اقشار ضعیف) را از دست بدهد؛ چرا که از طرفی قشر کارگر بیشتر دغدغه معیشت دارد و از طرف دیگر در بسیاری از مناطق تابوی حجاب وجود دارد و مردان روی حجاب زنان خانواده حساس هستند و امر حجاب را اجباری میدانند.»
این جامعهشناس معتقد است: «بنابراین یکی از طبقات جامعه حمایت خود را از این جنبش دریغ میکند، زیرا میبیند مسئله کار و مسکن در این شعار جایی ندارد و فقط روی موضوع حجاب تمرکز شده است. در نتیجه این جنبش فراگیر و اپیدمیک نمیشود، در واقع محدود میشود و شکست میخورد. در یک جنبش همگانی، مطالبات باید واقعی، عینی و نیاز روزمره مردم باشد؛ در این شرایط میتوان امید داشت که تعاملی برای بهبود و اصلاح جامعه صورت بگیرد.»