۰
يکشنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۱۵
هادی یزدانی، پزشک در گفت‌وگو با «انتخاب»:

صوتی از دکتر پرستو بخشی وجود دارد که می گوید توانایی طبابت ندارم؛ چت‌هایی هم وجود دارد که این مسائل را بیان کرده

در بیمارستان خرم آباد خواسته‌های نابه‌جا و غیرقانونی درباره ساعات شیفت از او داشته‌اند
هادی یزدانی، پزشک می‌گوید مورد خانم دکتر بخشی موردی بود که می‌شد از آن جلوگیری کرد. ما هر وقت روی خودکشی‌ها بحث می‌کنیم، کار به نقطه‌ای می‌رسد که برخی افراد می‌گویند این فرد قبلاً هم سابقه داشته است یا مشکلات عاطفی داشته است. کار به مسائل فردی تقلیل داده می‌شود، اما مسأله خانم بخشی نمونه‌ای از ظلم سیستماتیک و تحقیر سیستماتیک نیرو‌ها در وزارت بهداشت است.
صوتی از دکتر پرستو بخشی وجود دارد که می گوید توانایی طبابت ندارم؛ چت‌هایی هم وجود دارد که این مسائل را بیان کرده
به گزارش مردم سالاری آنلاین ،خودکشی دکتر پرستو بخشی، بار دیگر نگرانی‌های مربوط به خودکشی و مشکلات پزشکان و رزیدنت‌ها را یادآوری کرد. پاسخ دولت نیز نسبت به این مسئله تاکنون چندان قانع کننده نبوده است.

به جهت بررسی موضوع فوق، انتخاب با هادی یزدانی، پزشک گفت‌وگو کرده که در ادامه مشروح آن‌را می‌خوانیم:

اصل ماجرای خودکشی خانم دکتر پرستو بخشی از نظر شما چیست و چه تخلفاتی در این بین اتفاق افتاده است؟

ماجرای خانم دکتر بخشی اینگونه است که ایشان در ۳ سال گذشته پدر و مادر خود را از دست داده بود و دچار مشکلات روحی و روانی و اختلالات خلقی بود که مستندات آن موجود است. در وزارت بهداشت کمیسیون موارد خاص وجود دارد که افراد مستنداتشان را به آنجا می‌رسانند تا تصمیم‌گیری درباره‌ی آن‌ها انجام شود. این کمیسیون همکاری لازم را با ایشان انجام نداده است، اما وزارت بهداشت می‌گوید ایشان یک سال طرح را دیر شروع کرده که البته این یک عرف قانونی است.

صوتی از ایشان وجود دارد که بیان می‌کند من توانایی طبابت ندارم و به صورت مکتوب هم چت‌هایی وجود دارد که این مسائل را بیان کرده است. این کمیسیون در هر حال با ایشان مساعدت نمی‌کند و برخورد‌های خوبی انجام نمی‌شود و ایشان مجبور به انتخاب محل طرح شده و به بیمارستان رحیمی خرم آباد معرفی می‌شود. آنجا بیمارستانی است که خیلی سلسله مراتب اداری در آن رعایت نمی‌شود. متخصصین طرحی تحت نظر معاونت درمان علوم پزشکی هستند، اما آنجا بیمارستان آموزشی خرم آباد است و اساتید آموزشی از همان ابتدا گارد محکمی جلوی ایشان می‌بندند و در طبابت و جزئیات گذراندن طرح ایشان دخالت‌های مکرر و نابجا می‌کنند و خواسته‌های نابه جا و غیرقانونی درباره ساعات شیفت از ایشان داشته‌اند. آن‌ها توهین و تحقیر‌های زیاد و دون از شأنی درباره عملکرد خانم دکتر بخشی در جلسات مورنینگ بیان می‌کنند و کار به حدی می‌رسد که حقوق این خانم دکتر را نصف پرداخت می‌شود که کاملاً خلاف قانون بوده است. دخالت آموزشی‌ها در امر درمان تخلف است، ایشان نیرو آموزشی نبود که بخواهند در کارش دخالت کنند. اینقدر شرایط را برای این آدم سخت می‌کنند که تصمیم به انتقال می‌گیرد. بعد به چند نقطه از جمله بیمارستان عشایر معرفی می‌شود که اول عشایر را انتخاب می‌کند، اما می‌گویند آنجا کار سی روزه است و شرایط بدتر می‌شود که گزینه دلفان را انتخاب می‌کند و با شرایط روحی بهم ریخته وارد این شهر می‌شود و در یک پانسیون خیلی بد ساکن می‌شود. در نهایت ایشان در اول فروردین اقدام به خودکشی می‌کند و با سه دارو اقدام به این کار می‌کند و با علم و آگاهی، خودش را از بین می‌برد.

وزارت بهداشت و نهاد‌های مرتبط تا چه حد در این زمینه مقصر هستند؟

در این چند روز مسائلی مطرح شد که می‌خواهم تک تک به آن‌ها پاسخ دهم. آنچه مسلم است این است که مورد خانم دکتر بخشی موردی بود که می‌شد از آن جلوگیری کرد. ما هر وقت روی خودکشی‌ها بحث می‌کنیم، کار به نقطه‌ای می‌رسد که برخی افراد می‌گویند این فرد قبلاً هم سابقه داشته است یا مشکلات عاطفی داشته است. کار به مسائل فردی تقلیل داده می‌شود، اما مسأله خانم بخشی نمونه‌ای از ظلم سیستماتیک و تحقیر سیستماتیک نیرو‌ها در وزارت بهداشت است. تروما‌های بزرگ زندگی خانم دکتر چیزی جز مرگ پدر و مادرش نبوده است. این مسأله را به سطح مسائل فردی و شخصی و عاطفی نمی‌توان تقلیل داد. مورد خانم دکتر بخشی مورد اول نبوده و مورد آخر هم نخواهد بود، مورد ایشان یک نمونه بارز از اتفاقاتی است که در وزارت بهداشت می‌افتد، اما برای هیچکس اهمیت ندارد. برای مردم اهمیت ندارد، چون برایشان درمان رایگان و دسترسی سریع به پزشک مهم است. این مردم وقتی پایشان را از ایران بیرون می‌گذارند تازه می‌فهمند در چه بهشتی از نظر بهداشت و درمان زندگی می‌کرده‌اند. دسترسی مردم ایران به درمان نزدیک به رایگان و آسان است و این‌ها همه از جیب پزشکان و نه الزاماً دولت پرداخت می‌شود. اگر وارد کانادا، اروپا و آمریکا شوید، دسترسی شما به پزشک متخصص اصلاً ساده نیست و هزینه‌های بالا دارد. برای مسئولین هم مهم نیست و شعار‌های پوپولیستی در راستای اجرای مخدوش و پر از اشکال اصول قانونی اساسی برای بهداشت رایگان برایشان مهم است. برای کارکنان بهداشت و درمان هم دیگر مهم نیست، چون صدایشان هیچ کجا شنیده نشده است. این اقلیت با فریب‌هایی مانند آموزش رایگان پزشکی تحت استثمار قرار گرفته‌اند و کسی نمی‌گوید مگر آموزش امر رایگانی نیست؟ چطور به یک فارغ التحصیل هنر نمی‌گونید شما از آموزش رایگان استفاده کردید، اما فقط پزشکان باید تاوان دهند؟ چرا افرادی که تحصیل کرده دانشگاه آزاد هستند باید این قانون طرح شاملشان شود؟ این‌ها که آموزش رایگان ندیدند. این مسأله برای خیلی‌ها اهمیت ندارد، اما الان به نقطه مهم رسیده است و افراد مرگ خودخواسته را با خودکشی و مهاجرت انتخاب می‌کنند.

وقتی یک نیروی متخصص در بزنگاه ثمر و سود برای جامعه مهاجرت می‌کند یعنی مرگ خودخواسته؛ فقط این مرگ دیده نمی‌شود، اما مرگ پرستو بخشی دیده می‌شود. کار به نقطه بحران رسیده است، رفتن امثال دکتر غلامپور که فوق تخصص جراحی قلب بود هم مرگ خودخواسته است.

مسئولین شهری مرتبط با مرحومه بخشی چه واکنش‌هایی نسبت به این واقعه‌ی تلخ داشته‌اند؟

نماینده شهر دلفان متخصص قلب است و در این مدت هیچ واکنشی از ایشان ندیدیم. رییس بیمارستان رحیمی خرم آباد خانم دکتر بیرانوند هم هیچ واکنشی نشان نداده است. معاونت درمان علوم پزشکی آنجا هم که مصاحبه کرده اصلاً و تحت هیچ شرایط مصاحبه‌هایش قابل قبول نیست و اشکالات اساسی مدیریت ایشان باعث این مسأله شده است. رئیس علوم پزشکی لرستان مصاحبه کرده و گفته است خانم دکتر با کادر آموزشی همکاری نداشت. این چه حرفیست؟ ایشان اصلاً کادر آموزشی نبود، مثلاً چند روز دیگر می‌گویند دکتر با نیروی خدماتی همکاری نداشت. نیرو درمانی تحت نظر معاونت درمان است و از شخص دیگری نباید حرف بشنود. این حرف‌ها پاک کردن عملکرد سیاه نیرو‌های تحت امر همین آقای دکتر است. برخی گفته‌اند که مدارکی درباره خوداظهاری نداشتیم در حالیکه نامه‌های متخصص‌ها را من منتشر کردم، این نامه‌ها مستندات موجود در پرونده دکتر بخشی است. این حرف‌ها به گزاف زده می‌شود و حرف‌های اشتباهی است. می‌گویند باید بررسی کنیم که علت مرگ چیست، این کاملاً مشخص است. گزارش اولیه وجود دارد و ما دارو‌ها را می‌دانیم.

بحث کمیته حقیقت یاب نیز در این پرونده شنیده شد؛ این موضوع به کجا رسید؟

بحث کمیته حقیقت یاب را برخی مطرح می‌کنند، من هم این موضوع را مطرح کردم، اما این کمیته مختصات دارد، افراد متهم به ترک فعل و تخلف سیستماتیک که نمی‌توانند کمیته حقیقت یاب درست کنند، کمیته را امثال ما باید درست کنیم که هیچ منافعی نداریم و قصدمان یافتن حقیقت است. اگر به صورت سیستماتیک آن جا‌هایی که باید بررسی‌های لازم انجام شود را بررسی کنند هیچ نیازی به کمیته هم نیست، اما افراد متهم نمی‌توانند برای ما کمیته حقیقت یاب درست کنند.

نکته آخر؟

مسأله ما و مرگ خانم دکتر بخشی یک مسأله مربوط به بخشی از کادر درمان این مملکت نیست. مسأله بهداشت و درمان و سلامت مردم است؛ شما یک نیرویی که می‌توانسته حتی با وجود قانون ظالمانه‌ی طرح در زمانی بهتر و یک شرایط عادی‌تر دو سال در یک بخشی از کشور که می‌شد جایی نزدیک‌تر به محل زندگی خانم دکتر به جز دلفان و نورآباد باشد، خدمت کند امروز وجود ندارد و تمام هزینه‌های این مملکت برای اینکه یک پزشک تربیت شود و به مردم خدمت شود از بین رفته است.

کد مطلب: 213999
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *