«هتل شگفتانگيز»اثر لوون مولر، نمايشنامهنويس آمريکايي، است. داستان درباره چهار زن به نامهاي کيوم ـ سون، اوک ـ دونگ، سون ـ هي و بو ـ باي است که در ارتش ژاپن مورد سوءاستفاده قرار ميگيرند.
آنها مشتاقانه به دنبال پايان جنگ اند تا از رفتار وحشيانه سربازان فرار کنند، اما خبري از پايان جنگ نيست، تا اينکه کيوم ـ سون تصميم به فرار ميگيرد.
تاريخ مردم کره با زنان پيوند عميقي دارد؛ به طوري که جدا کردن اين دو از يکديگر غيرممکن مينمايد. تاريخ اين کشور سرشار از رازها و داستانهايي است که بخش مهمي از آن را زنان نوشتهاند. زنان در زوال و يا اعتلاي فرهنگي و هنري اين کشور کوچک، مهمترين نقش را دارند. در مقطعي حتي دربار در تصرف زنان بود و حرف اول و آخر را آنان ميزدند. زنسالاري بخش مهمي از حافظه تاريخي اين قوم را اشغال کرده است. اهميت اين موضوع تنها در تاريخ کشور کره خلاصه نميشود که در تمام ارکان اجتماعي از قبيل هنر، فرهنگ، اقتصاد و... هم نقش زنان را پررنگ ميبينيم. چنين نگرش متفاوتي از زنان در هنر نمايش، در مقايسه با ديگر کشورها، اگر بي نظير نباشد، کمنظير است. هنر نمايش در کشور کره و در ميان مظاهر مختلف فرهنگ و هنر، از وجود زنان بهرهها برده است. زنان در اين آثار مهرههاي حساس و تعيينکنندهاياند که بدون وجود آنها نمايش رونق اصلي خود را از دست خواهد داد. زن در آثار نمايشي کره، علاوه بر گسترش طرح و توطئه داستاني، عمده بار تحول شخصيتها و همچنين تلطيف فضاي نمايش را نيز برعهده دارد. وزن حضور و تاثير زنان در صحنه بسيار بيشتر از مردان است و اين مسئله در بيشتر آثار نمايشي اين کشور به وضوح به چشم ميخورد.
«هتل شگفتانگيز» از کشور کره، داستان چهار زن را حکايت ميکند که سرنوشت و تقديرشان با سرنوشت و مناسبات اجتماعي گره خورده است. آنها، که روزگاري زندگي خوب و پراميدي در ميان خانواده خود داشتند، حالا مجبورند در صحنه درگيري اصلي جنگ خانمانسوز، مصائب و بار گرفتاريها و شدايد را برعهده بگيرند. خانه آمال و آرزوهاي آنان به يکباره فرو ريخته و در زير آوار تنهايي، که ديگران برايشان رقم زدهاند، مدفون گشتهاند. زنان نمايش هرکدام شيرزنانياند که در ميان چرخهاي آسياب روزگار، قدرت شگفتانگيز اراده خود را به نمايش ميگذارند. هرچند هرکدام از آنها از جايي و نقطه اي به کوران طوفان زندگي وارد شده اند، اما همگي در تحمل وضعيت نابسامان پيش آمده شريکاند. گرسنگي و فقر چهره کريه خود را به آنان نشان ميدهد و تمام روزنههاي اميد را به رويشان ميبندد. جنگ کار مردان است و زنان به اسارت ميروند و اگر اقبالي داشته باشند و نميرند، بساط بزم و عيش مردان جنگي را فراهم ميکنند. آنچه در اين ميان ارزش خود را از دست ميدهد، زنانگي و حس مادر بودن است. زنان در ميدان جنگ و حوادث ياد ميگيرند زن بودن خود را فراموش کنند، زيرا از سوي سربازان دشمن تحقير شده و اين وجه از شخصيت آنان ناديده گرفته ميشود. تاريخ نمايش کره چنين زناني کم ندارد. سريالهاي کرهاي هم، که طي سالهاي اخير از تلويزيون پخش شده، بيشتر بر آلام و مصيبتهاي زنان استوار است تا مردان. در اين ميان مردان تا جايي مطرح اند که بتوانند به شکوفايي شخصيت زنان کمک کنند.
«هتل شگفتانگيز» نمايش استعاري است از کره خاکي، کره اي که در آن انسان، مسافر غريبي است که چند صباحي ساکن است. اما شگفتانگيز اينجا است که هستي و کليت وجودش را انسانهاي ديگر به بازي گرفته و تحقير کرده اند. اسباب چنين حقارتي را انسان پديد ميآورد و اين شگفتانگيز است. نمايش تمام مولفههاي يک اثر شرقي به ويژه کره اي، را داراست. مهمترين ويژگي اثر لحن شاعرانه اي است که در اغلب آثار مشابه مشاهده ميشود. توصيفاتي که در کلمات و لحن جملات و کلام اثر به چشم ميخورد، نشان دهنده لطافت و حسي است که چه بسا از شخصيت زنان سرچشمه گرفته است. با بررسي و نگاهي دقيق به گفتار و کلمات به کار رفته در ديالوگهاي نمايش، شاعرانگياي را، که در پس کلام وجود دارد، ميتوان درک کرد. اين موضوع همچون کشيدن پرده پرنياني بر گفتار است که مهمترين اثرش تقويت بار احساسي نمايش و کلام آن است.
از سوي ديگر، همچون آثار مشابه کرهاي، شاهد حجم عظيمي از عصبيت و انرژي مضاعف در صحنه نمايشيم که اثر را نسبت به ديگر آثار متمايز ميکند. گويي يکي از وظيفههاي اصلي نمايش، ايجاد حجم بزرگي از احساسات و غليان عواطف در صحنه است تا تماشاگران را بيش از ديگر آثار تحتتاثير قرار دهد. نمايش بيشتر بر مولفههاي حسي تاکيد ميکند تا شاخصههاي هنري و زيباييشناسي. زنان و مردان هر کدام وظيفه دارند تا بخشي از بار روايي داستان را بر دوش بکشند و به کمک يکديگر مجموعه و کل اثر را به سرانجام مقصود برسانند.
نمايش اثري داستان محور است که تعهد اصلي خود را بر بازگو کردن داستان نمايش بنا نهاده است. هرچند چنين برداشتي به خودي خود امتياز منفي اي براي نمايش محسوب نميشود، اما نوع روايت در اثر با ديگر اجزاي آن هماهنگي ندارد؛ به طوري که بسياري از بخشهاي نمايش، به سادگي و در نهايت کم تحرکي، فقط روايت ميشوند. روايت و استفاده از عناصر روايي مهمترين بخش در ساختار هر نمايش است که نويسنده و کارگردان «هتل شگفتانگيز» در اين بخش کمتر به نمايشگذاردن وقايع پرداخته و همين نقطه ضعف بزرگ اثر شده است. جدا از اين نکته، نمايش از فقر ايدههاي بکر، براي رونمايي از مفاهيم نهفته در اثر، به شدت رنج ميبرد؛ به طوري که در بسياري از مواقع روايت خود را با کم رمق ترين و کم تاثيرترين شکل ممکن بيان ميکند. داستان اثر هرچند موضوعي تازه نيست، اما در ميان خيل ماجراهاي اتفاق افتاده در آثار مشابه، قابل اعتناست. چهار زن غارت شده و به يغما رفته بازيچه دست سربازاني شده اند که غارتگران سرزمين و تمام زندگي شان اند. افقي روشن در پيش روي نيست و همه آمال و آرزوهاي آنان از بين رفته است. در چنين موقعيتي يادآوري لحظههايي که لطافتي شاعرانه در آن موج ميزند، شيرين و دوستداشتني است.
نميتوان از «هتل شگفتانگيز» حرف زد، اما از دکور زيبا و پرمفهومش سخني نگفت. سازهاي چوبي و پلهاي که يادآور کاخهاي فاخر کره و سلطنتهاي رو به زوال است که ساکنان آن اغلب زنان و مردان ددمنشياند که به جز استعمار ديگران سودايي در سر ندارند. نمايش استفاده درستي از دکور ميکند. سه برج چوبي در سه گوشه صحنه نشان دهنده قدرت نمايي افراد نظامياست؛ آدمهايي که همه چيز را زير چکمهها و دستورات نظامي له کرده و از بين برده اند. چهار پلکان چوبي هم در وسط صحنه جايگاه چهار زن قهرمان نمايش است؛ زناني که به ناروا از خانواده خود جدا شده و حال در تبعيدي، که ديگران برايشان ساختهاند، زندگي ميکنند.
«هتل شگفتانگيز» روايت داستاني است که ژاپنيها از جنگ کره ساخته و پرداختهاند و حالا کرهايها آن را به صحنه ميبرند که اين خود نکته مهمي است. اينکه به کشور و مناسبات فرهنگي و اجتماعي خود از ديد آدمهايي بنگري که زماني دشمن بودند، موضوع بکر و نابي است. بازيها بار حسي و عاطفي زيادي در خود نهفته دارد؛ به طوري که کرهايها را افرادي احساسي معرفي ميکند. «هتل شگفتانگيز» هرچند از آثار شاخص جشنواره محسوب نميشود، اما فرصت مناسبي است براي ديدن نمايشي از شرق.