به گزارش
مردم سالاری آنلاین، دکتر «حسین راغفر» در افتتاحیه بیستودومین کنگره حزب مردمسالاری گفت: «توکودیدس» مشهور به «توسیدید» تاریخنگار یونانی و نویسنده تاریخ جنگ پلوپونزی در شرح وقایع جنگ پلوپونز بین آتن و اسپارت می نویسد آنها سالها درکنار هم با صلح زندگی می کردند اما آتنیها شروع به گسترش قلمرو کردند که منجر به شکل گیری جنگ شد. در نهایت با یک جنگ 27 ساله ، آتنیها متحمل شکست شدند.
وی در ادامه افزود: توسیدید معتقد بود که کتاب تاریخ جنگ پلوپونزی نه تنها درباره یک جنگ است که درباره گذشته و آینده است. کشف توسیدید از جوامع پیش از خود بوده است.
عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا ادامه داد: توسیدیدس مدعی است که این کتاب نه فقط وضوح درباره جنگ، بلکه در باب گذشته و حتی آینده است؛ آیندهای که مشابه با گذشته است. کشف او از تاریخ جوامع پیش از خودش و نیز جنگهای 27 ساله این است که قدرت و زور تنها منطق حاکم بر روابط بین ملتها هستند؛ نه اخلاق، نه عدالت و نه قانون. اینها همه ابزارهایی هستند که زور از آنها هر زمان که لازم است استفاده میکند.
وی افزود: سان تزو (Sun Tzu) نویسنده چینی در حدود 2300 سال پیش کتابی با عنوان هنر جنگ نگاشته است که به تعبیر بسیاری از محققین یکی از مهمترین کتابهای استراتژی در همه دوران است. سان تزو میگوید در دنیای واقع این منطق زور است که حاکم است و در مقابل منطق زور فقط زور پاسخگوست؛ اگرچه هیچ یک از راههای دیپلماسی را نباید بست. دیپلماسی را نباید مسدود کرد اما در دنیای واقع این زور است که حاکم است. او در این کتاب از استراتژی (راهبرد) و تاکتیک (تدبیر جنگی) سخن میگوید. استراتژی یک طرح کلی از اقدامات است که برای نیل به اهداف بلند مدت طراحی میشود، در مقابل تاکتیک یک اقدام به دقت طراحی شده برای نیل به یک هدف مشخص است. حکومتی که تاکتیک داشته باشد بدون استراتژی، فقط سر و صداست قبل از شکست (Tactics without strategy are the noise before defeat).
راغفر تصریح کرد: به نظر سان تزو «وحدت ملی» از شرایط اساسی برای پیروزی است. این وحدت زیر چتر حکومتی قابل تحقق است که برای بهزیستی مردم فداکاری میکند و به آنها ستم روا نمیدارد. نظریه سان تزو بر پایه «احسان و عدالت» استوار است. به بالا رفتن قیمتها و به اسراف و ریخت و پاشها، به مشکلات مربوط به تامین غذا و بار سنگینی که بطور اجتنابناپذیر بر دوش مردم گذاشته میشود به عنوان عوامل تضعیفکننده «وحدت ملی» مینگرد.
وی اظهار داشت: بنابراین قوانین و همه نهادها و سازمانهای بینالملل به همراه قدرتمندترین و موثرترین وسایل کنترل ذهن و قلب بشر یعنی رسانه، ابزارهای قدرتهای جهانی برای بهرهکشی از بقیه هستند و هر کجا کشوری خواهان استقلال از این شبکه شدیدا در هم تنیده قدرت جهانی باشد با همه قوا در هم کوبیده میشود. تاریخ دردناک مشحون از جنایات بردهداری و استعمار در جهان و مداخلات قدرتهای جهانی در کشور خود ما و نیز تجربه دهه نخست انقلاب اسلامی و تحمیل جنگ و تجربیات بسیار پرهزینه آن که پیامدهایش تا دههها با ما خواهد بود نشانههای آشکار و ملموس آن برای ملت ما است. بالغ بر 80 کودتا و سرنگونی حکومتها و تجاوز به ملتها و کشتار میلیونها انسان توسط آمریکا از اواسط دهه 1940 تا کنون همه نشانههای حاکمیت زور برای کنترل منابع جهان است. این تجاوزها با جنایات و کشتارهای بی سابقه در تاریخ بشر همراه بوده است. دانشگاه براون در آمریکا حدود دوسال پیش گزارشی از نتایج تجاوزهای آمریکا به عراق و افغانستان تهیه کرد و اعلام کرد که فقط در این دو کشور در اثر تجاوز آمریکا 4 میلیون نفر جان خود را از دست دادهاند.
جنایت بزرگ اسرائیلیها علیه بشریت
عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا با اشاره به اینکه امروز شاهد یکی از دهشتناکترین جنایات علیه بشریت در فلسطین هستیم، گفت: پرسش اساسی در مقابل همه کشورها این است که در مقابل این منطق زور حاکم بر جهان چه باید کرد؟ یک پاسخ، تمکین و بندگی است. امروزه شاهد هستیم که چگونه دولتهای صنعتی در مقابل جنایات بیسابقه اسرائیل، به عنوان یک ایالت جدا افتاده آمریکا، در فلسطین به حکم ارباب خود ایالات متحده، چشمها و گوشها را بستهاند و بقیه کشورهای منطقه از ترس پیامدهای اعتراض به این جنایات هولناک با تبهکاران جهانی همراهی و همکاری میکنند.
وی ادامه داد: اگر قرار باشد ملتها بخواهند استقلال نسبی داشته باشند، چه باید کرد؟ و استراتژی بهینه چیست؟ باید یک اقتصاد قدرتمند صنعتی بنیان نهاد که قادر به خلق ارزش افزوده باشد، چنین اقتصادی شدیدا وابسته به وجود نخبگان فکری به عنوان موتور محرک نوآوری و خلق ثروت در دنیای امروز است.
راغفر تصریح کرد: اشتغال کامل یکی از محورهای اساسی چنین اقتصادی است، نقش بخش خصوصی در سرمایهگذاریهای مولد و خلق شغل نقش کلیدی است. در این صورت میتوان امید به جامعه تزریق کرد و به دنبال آن وفاداری و همبستگی اجتماعی شکل میگیرد. قدرت سیاسی تنها با قدرت اقتصادی مقدور میشود و نه وابستگی هرچه بیشتر به فروش منابع طبیعی که وابستگی ذلتآور به دنیای خارج و فساد در داخل را سبب میشود.
توجه ایران به قدرت نظامی
وی یادآور شد: بر این اساس بعد از جنگ تحمیلی جمهوری اسلامی مبادرت به تقویت بنیه نظامی خود کرد تا شاید از تجربه مشابه تجاوز نظامی پیشگیری کند و خود را از طمع دیگران مصون دارد. بدون تردید توسعه صنایع نظامی و ظرفیتهای بازدارندگی از تجاوز دیگران به کشور، یکی از درستترین اقداماتی بوده است که پس از جنگ تحمیلی و در این 35 سال گذشته صورت گرفته است و این موفقیتها علت ترس و رشک بسیاری از کشورهای دیگر از جمله کشورهای همسایه و حقد و حسد آنها به دستاوردهای بزرگ ایران بوده است. اما این موفقیتها به هزینههای گزاف و بیسابقه رشد نابرابری، فقر و فساد گسترده و بیسابقه در داخل کشور محقق شده است. آن دستاوردها و این ناکامیها حکایت از این دارند که استراتژی انتخاب شده یک استراتژی بهینه نبوده است
عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا اظهار داشت: مرحوم مهندس بازرگان بعد از اینکه از قدرت کنار گذاشته شد در مصاحبهای اظهار داشت که اختلاف دیدگاه او با دیدگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی در این بود که رهبری وقت، ایران را برای اسلام میخواست اما ایشان اسلام را برای ایران؛ یا به عبارت دیگر، مسأله انتخاب بین امت یا ملت بود. و این انتخاب نخست بوده است که تاکنون پیگیری شده است. همین امر علت اصلی فراموش شدن مردم و جدایی تدریجی آنها از ارزشهای مستقر و استهلاک شدید سرمایه اجتماعی و اعتماد مردم به سیاستهای حاکم بوده است و علت همه اعتراضها و ناآرامیها و مهاجرتهای مغزها و سرمایههای مالی بیسابقه را نیز باید در پیامدهای همین استراتژی جستجو کرد.
غفلت از مسیرهای بهینه توسعه
وی تأکید کرد: پرسش این است که آیا این امکان وجود داشت که مسیر بهینهای را طی کنیم که نکردیم؟ قطعا وجود داشته است و هنوز هم این امکان وجود دارد اگر به ظرفیتهای ملت و مردم توجه میشد؛ اگر حضور و مشارکت مردم نادیده گرفته نمیشد؛ اگر استراتژی توسعه صنایع نظامی با استراتژی توسعه صنعتی در صنایع پیشبرنده صنایع دیگر و صنایع نوظهور صورت میگرفت، اگر هدف ایجاد اشتغال کامل برای همه ظرفیتهای انسانی کشور همراه میشد؛ اگر تخصیص همه منابع و فرصتها فقط به خواص و افراد درون قدرت محدود نمیشد؛ اگر حکومت به اجرای تعهدات خود در قبال مردم، مصرح در قانون اساسی پایبند میبود؛ در ارائه فرصتهای برابرساز آموزش و پرورش و آموزش عالی رایگان و نیز خدمات سلامت همگانی و رایگان کوتاهی نمیکرد، اگر فراهم کردن تسهیلات دسترسی به مسکن و سرپناه انسانی برای آحاد جامعه در دستورکار جدّی حکومت قرار میگرفت، اگر فرصتهای اشتغال و کار، که به عنوان یک حق همگانی در قانون اساسی شمرده میشود، در اولویت سیاستهای بخش عمومی قرار میگرفت، اگر سرمایههای انسانی جامعه و به ویژه نخبگان علمی با بیمهری مواجه نمیشدند و راه مهاجرت را به ماندن و ساختن وطن ترجیح نمیدادند.
راغفر افزود: دو عامل میتوانند مانع از تعرض قدرتمندان و بروز نابسامانیها به عنوان علت شکلگیری فساد شوند. یکی اخلاق است و دیگری علم. انسانها رفتار خود را با دو نوع محرک تنظیم میکنند یکی محرکهای درونی، یعنی اخلاق است که بازدارنده از ظلم و تعدی و خطاست و دیگری محرکهای بیرونی اعم از تشویقهای مادی متناسب با تلاش و شایستگی و نیز مجازاتهای متناسب با انحراف از وظایف قانونی است.
لزوم اصلاح دستمزد
وی با تأکید بر اینکه اصلاح نظام دستمزدی یکی از اصلیترین اقداماتی است که به پایبند شدن سرمایههای انسانی در کشور منجر خواهد شد، گفت: سرکوب دستمزدها یکی از دلایل فرار مغزها طی یک قرن گذشته در کشور بوده است. نیازمند به علم هستیم تا آرمانها را محقق کنیم. علم میتواند اهداف توسعه را محقق کند، فرصتهای رشد و اشتغال برای همه فراهم کند و چنین است که یک نسل تعلقاتش به ارزشها و آرمانها شکل میگیرد و وفاداری به جامعه رشد میکند. اگر هر جامعهای این دو یعنی اخلاق و علم را نداشته باشد فساد امری ناگزیر خواهد بود.
عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا اظهار داشت: اگر مردم شاهد رشد نابرابریهای برآمده از سیاستهای بخش عمومی باشند که برای عدهای از افراد درون قدرت امتیازهای باورنکردنی فراهم میکند و در اثر استغناء غوطهور در فساد هستند و از جمعیت کثیری از کودکان کشور فرصتهای آموزشی و خدمات درمانی را دریغ میکند، در چنین شرایطی وفاداری شکل نمیگیرد و وحدت ملّی سخت افسرده است.
وی در پایان تأکید کرد: هنوز هم فرصتهای احیاء جراحات و بافتهای آسیب خورده ایران عزیز وجود دارد. به این منظور لازم است یک استراتژی متوازن مبتنی بر آرمانهایی که بر اخلاق و علم استوار شدهاند و با مشارکت گروههای اجتماعی مختلف تبیین شود. نابرابریهای برآمده از سیاستهای 35 سال گذشته ترمیم شوند و گسلهای اجتماعی پدید آمده از نابرابریها پُر شوند و بارقههای امید- مقولهای که به شدت نابرابر میان برندهها و بازندههای سیاستهای سه دهه گذشته توزیع شده است - در جامعه روشن شوند. و اینهمه تنها با وجود یک عزم سیاسی برای انجام اصلاحات ساختاری در حذف انحصارهای بنگاههای حاکمیتی، اصلاحات نظامهای مالیاتی و بانکی امکانپذیر است و لازمه انجام این اصلاحات مبارزه قاطع و همهجانبه با فساد است.