به گزارش مردم سالاری آنلاین، انفعال و سکوت انتخاباتی در اکثریت طیف های اصلاح طلب مشهود است، قانون جدید انتخابات از یک سو و عملکرد نهادهای اجرایی و نظارتی از سوی دیگر نوعی رخوت را به این جریان تزریق کرده است.
برخی دیگر از طیف از اصلاح طلب نیز که نگاه صندوق محور به انتخابات دارند منتظر اعلام نتایج بررسی صلاحیت ها در شورای نگهبان هستند تا متناسب با آن نوع مواجهه خود با انتخابات را مشخص کنند.
در همین راستا، مرتضی الویری، چهره سیاسی اصلاحطلب بر این باور است که اصلاحطلبان از انتخابات فاصله گرفتهند و این موضعگیری انتخاب اصلاحطلبان نبوده بلکه عواملی نظیر قانون انتخابات و رفتار نهادهای انتخاباتی فاصله گرفتن از اصلاحطلبان را به آنها تحمیل کردند.
او به سکوت خاتمی، عبدالله نوری و موسوی خوئینی ها نیز اشاره می کند و معتقد است؛«اگر الان خاتمی صد بار هم کلمه «تکرار» را تکرار کند، یقیناً هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.»
در ادامه گفتگوی خبرگزاری خبرآنلاین با مرتضی الویری، نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی را میخوانید:
*******
*آقای الویری! در فاصله دو ماه مانده به انتخابات مجلس دوازدهم، ارزیابی شما از رویکرد جریان اصلاحات در انتخابات به چه صورت است؟ آیا اصلاحطلبان موضع سکوت و فاصله گرفتن از انتخابات را مدنظر قرار میدهند و در راستای بازسازی افکارعمومی و بدنه خود گام برمیدارند یا تاکتیک صندوق محوری را در پیش گرفته و منتظر نتیجه احزار صلاحیتها هستند یا ...؟
اگر چه یک فرد اصلاحطلب هستم اما در جایگاهی قرار ندارم که از طرف اصلاحطلبان اظهارنظر کنم، بنابراین مطالبی که میگویم نظرات شخصی خودم است. به اعتقاد بنده اصلاحات انتخابات محور تا اطلاع ثانوی منتفی است چراکه هیچ زمینهای برای حضور اصلاحطلبان وجود ندارد.
وضعیت به نحوی است که بسیاری از اصلاحطلبان از ثبتنام در انتخابات امتناع کردند و اکثریت قریب به اتفاق آنهایی هم ثبتنام کردند، ردصلاحیت شدند، بنابراین میتوان گفت که زمینهای برای حضور اصلاحطلبان در انتخابات و اصلاحگری از طریق به دست گرفتن مجلس، منتفی است. در این شرایط اصلاحطلبان باید منتظر باز شدن فضای مناسبی برای یک انتخابات سالم بنشینند. فعالیتهای اصلاحطلبی در حوزه اجتماعی و اصلاحات جامعه محور تنها راه پیشروی اصلاحطلبان است.
*در نتیجه به نظر شما اصلاحطلبان در انتخابات آینده راه فاصله گرفتن از انتخابات را مدنظر قرار دادند؟
بله، اصلاحطلبان از انتخابات فاصله گرفتند البته تأکید میکنم که راه نجات کشور حضور مردم در انتخابات است اما همانطور که اشاره کردم این راه متأسفانه توسط مجریان انتخابات مسدود شده، در نتیجه وقتی میگویم شرکت در انتخابات آینده موضوعیت ندارد به معنی قهر با انتخابات نیست بلکه برگزاری انتخابات سالم و راهیابی نمایندگان واقعی مردم به مرکز تصمیمسازی و تصمیم سازی کشور که مجلس است، را راه نجات کشور می دانم اما همانطور که اشاره کردم برگزارکنندگان انتخابات و حاکمیت نه تنها این راه را بر روی اصلاحطلبان بلکه حتی راه را بر روی اندیشمندان، صاحب نظران و افراد مستقل بسته است.
*دلیل این تصمیم می تواند عملکرد هیئتهای اجرایی دولت فعلی و سابقه شورای نگهبان در ردصلاحیت ها باشد؟
همه مراحل برگزاری انتخابات قابل نقد و انتقاد است. قانون انتخابات شرایط نامزدها و کاندیداها را به نحوی ساماندهی کرده که بسیاری از افراد مستقل و خوش فکر امکان حضور در انتخابات را پیدا نمیکنند. برای مثال وقتی در شرایط نامزدها التزام عملی به ولایت فقیه آورده میشود، طبیعتاً چنین شرطی میتواند به شدت محدودکننده باشد چراکه هیئت اجرایی در مرحله اول و هیئت نظارت در مرحله دوم میتواند بیان کند که التزام عملی این فرد برای ما احراز نشده است.
ممیزین انتخاباتی که نمیتوانند در مافیضمیر افراد حضور داشته باشند و باورهای آنها را مورد کنکاش قرار دهند لذا صحبت من این است که مشکل در مرحله اول به قانون انتخابات برمیگردد، مرحله دوم مربوط به نظارت استصوابی است که به عنوان غربالگری مرحله دوم مطرح میشود و توسط شورای نگهبان صورت میگیرد و مرحله سوم شامل اتفاقاتی است که در مجلس شورای اسلامی صورت میگیرد.
به این ترتیب که متأسفانه بسیاری از مصوبات مجلس توسط شورای نگهبان رد میشود. مشکل دیگر وجود مراکز قانونگذاری موازی مجلس است که این نهاد را از جایگاه اصلی خود تهی کرده است. همه این عوامل باعث میشود که شرایط برگزاری انتخاباتی که آزاد، سرنوشتساز و تأثیرگذار باشد بر روی مردم بسته شود.
*با توجه به اینکه رهبر انقلاب بر مشارکت حداکثری و شور انتخاباتی تأکید کردند، پیش بینی می کنید منویات ایشان بر عملکرد شورای نگهبان تأثیرگذار خواهد بود؟ به این ترتیب که این شورا با دست بازتری صلاحیتها را مورد بررسی قرار دهد؟
بنده امید ندارم که توصیههای رهبر انقلاب بر روی عملکرد شورای نگهبان نسبت به نحوه احراز صلاحیتها تاثیرگذار باشد چراکه گرههای اساسی در قانون انتخابات و نحوه بررسی صلاحیتها وجود دارد. از اینرو به فرض هم که اگر اندک گشایشی به وجود بیاید، شرایط به نحوی است که بسیاری از نیروهای کارآمد و خوشفکر که به درد مجلس میخورند، در انتخابات ثبتنام نکردند، بنابراین وقتی آنها ثبتنام نکردند، به فرض هم رویکرد هیئت نظارت هم تغییر کند و بخواهد افرادی را تایید صلاحیت کند، در میان کاندیداها کسی وجود ندارد که بتواند از این فضای نسبتاً باز استفاده کند.
*با توجه به اینکه به حضور چهرهها در انتخابات اشاره کردید، در حال حاضر شاهد سکوت چهرههایی نظیر خاتمی، عبدالله نوری و موسوی خوئینیها درباره انتخابات هستیم، به نظر شما افراد مذکور سکوت کردند و یا در حال برنامهریزی برای انتخابات آینده هستند؟
ارزیابی بنده از سکوت خاتمی، عبدالله نوری و موسوی خوئینیها به این ترتیب است که آنها هم نسبت به روند برگزاری انتخابات معترض هستند و احساس میکنند شرایط نامساعد است و نهادهای حاکمیتی به اندازهای بد عمل کردند که اگر همه این بزرگواران مردم را تشویق به انتخابات کنند، مردم به همچین تقاضایی لبیک نخواهند گفت.
*منظور شما این است که اگر حتی فردی مانند خاتمی از مردم بخواهد در انتخابات شرکت کنند، مردم لبیک نخواهند گفت؟
بنده فکر میکنم خاتمی که یکبار کلمه «تکرار» را به کار برد و منجر به شور و هیجان در انتخابات شد، اگر الان صد بار هم کلمه «تکرار» را تکرار کند، یقیناً هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.
*در حال حاضر اخباری مربوط به فعالیتهای انتخاباتی عارف منتشر شده، آیا عارف به این اندازه از مقبولیت در میان اصلاحطلبان برخوردار است که بتواند برای انتخابات آینده لیستی ارائه دهد؟
در حال حاضر بحث مقبولیت عارف مطرح نیست، مردم چشم و گوش بسته نیستند که اگر چهره مقبولی از آنها بخواهد پای صندوقهای رأی بیایند، این کار را انجام دهند. مردم تجربه گذشته را در اختیار دارند و مشاهده میکنند که چگونه نامزدهای مورد اقبال آنها مورد بیتوجهی قرار گرفتند و ردصلاحیت شدند.
به عبارت دیگر مردم حد اقل تجربیات ۲ انتخابات اخیر را پیش روی خود دارند. بر همین اساس احساس میشود که یک قهر فراگیر و عمومی به وجود آمده و اگر چهره مقبولی بخواهد به این عرصه ورود پیدا کند، طبیعتاً خود را قربانی کرده است.
*یعنی عارف هم نمیتواند لیستی ارائه دهد؟
خیر، بنده چنین امیدی ندارم.