* متاسفانه به دلیل محدودیتهای اقتصادی، معیشت مردم به خطر افتاده و تنش در جامعه شدت گرفته است. باید اذعان کرد که گرانیها بنیان خانوادهها را تهدید میکند و آسیبهای اجتماعی، طلاق و ... پررنگ میشود. شرح این شرایط نشان میدهد، مردم گرفتاری را به معنای واقعی تجربه میکنند که این اصلا زیبنده نظام اسلامی نیست.
* ایران دارای ظرفیتهای بسیار ممتازی است که با آن میتوان هم از بحران خلاص شد هم به رشد اقتصادی رسید تا از این طریق آرامش لازم به لایههای مختلف جامعه تزریق شود اما متاسفانه مدیرانی قرار است شرایط را مدیریت کنند که به طور آشکار و غیرقابل انکاری کارآمدی لازم را جهت استفاده از ظرفیتهای موجود در کشور برای بهبود معاش مردم ندارند. در واقع در این مقطع زمانی تصمیمگیری به دست کسانی افتاده است که فاقد تخصص و تجربه لازم هستند و به همین دلیل نمیتوانند فعالیتی توام با کارآمدی داشته باشند. این در شرایطی است که همه جناحهای مختلف سیاسی افرادی را دارند که میتوانند کشور را از این دشواریها نجات بدهند.
امروز مردم برای تهیه دارو مشکل دارند، برای رفتن به مطب مشکل دارند، حالا اگر افرادی به بیماریهای خاص مبتلا شوند، گرفتاریشان اظهرمنالشمس میشود. چون داروها به راحتی پیدا نمیشود و اگر هم پیدا شود، پول کلانی میخواهد. من گزارشی خواندم که حکایت از آمار بالای مهاجرت پزشکان و پرستاران داشت. چرا باید کسانی که میلیاردها تومان برای تحصیلشان هزینه شده است تا دکتر و پرستار شوند، به دلیل نبود امکانات باید از کشور بروند؟ این اگر خسارت عظیم نیست، پس چیست؟ این به هیچ وجه زیبنده ما و مملکت نیست.
* مجلس یازدهم در حالی ماههای پایانی خود را سپری میکند که فقط ۷ درصد مصوباتش به اقتصاد و معیشت ربط دارد که همه میدانند، این آمار با هیچ متر و معیاری برای کم کردن دغدغههای معیشتی مردم کافی نیست. در واقع رفع مشکل معیشت نیازمند تدابیر اصولی و بنیانی است. یعنی نمایندگان باید قانونهایی را برای کوتاه کردن مانعهای اقتصادی تعبیه کنند تا اصلاح معاش مردم محقق شود. یادمان نرود بر اساس آموزههای مکتب انسانساز حضرت علی (ع) مسئولین موظف هستند، همه شرایط و امکانات رفاه مردم را فراهم کنند.
* دولت این روزها به طور انکارناپذیری ناکارآمد است؛ این در حالی است که با شعار کاهش گرانیها از مردم رای گرفتند. دولتی قرار است مشکلات مردم را کم کند که به وضوح به لحاظ نیروی انسانی در بخش مدیریتی ضعفهای زیادی دارد. دولت طبیعتا باید بهترین ظرفیتهای نیروی انسانی را دعوت به کار کند.
* دستور و تصمیمهای لحظهای در این کشور باید ممنوع باشد؛ یعنی هر تصمیمی که رییس جمهوری، معاون رییس جمهوری، وزیر فلان وزارتخانه یا معاون بهمان ارگان اتخاذ کرد، باید توسط ۵ چهره دانشگاهی تایید شوند تا تصمیمهایی حکیمانه گرفته شود و خیالمان راحت باشد که طرح ابلاغی برای گرهگشایی مناسب است.
* گروهی روی کار هستند که اولویتهای ذهنیشان با چیزی که دغدغه مردم است، زمین تا آسمان فرق دارد. یعنی اصلا برایشان مهم نیست که مردم در چه وضعیتی گیر کردهاند و موضوعهایی را پیگیری میکنند که برای جامعه کمترین اهمیتی ندارد. در واقع گوشت ۴۵۰ هزارتومانی برای قارونهای سیاسی مهم نیست زیرا به قدری پول دارند که درکی از گرانیها ندارند. واقعا این سوال وجود دارد که چرا باید آدم سیاسی که میلیاردر و تریلیاردر است، به فکر معیشت مردم باشد، در حالی که به راحتی میتواند گوشت ۴۵۰ هزارتومانی بخرد؟ در واقع همین قارونهای سیاسی یکی از دلایل اوضاع بد اقتصادی فعلی هستند.