; ?>; ?>
به گزارش مردم سالاری آنلاین، نعمت الله ایزدی، سفیر جمهوری اسلامی ایران در اتحاد جماهیر شوروی طی سال های ۷۰-۱۳۶۹ و فدراسیون روسیه طی سال های ۷۳- ۱۳۷۰ در نشست «جنگ ایران و عراق؛ چگونگی و چرایی نقش دیگر کشورهای جهان» که روز گذشته با ابتکار انجمن علمی مطالعات صلح ایران، مرکز مطالعات اوراسیای دانشگاه تهران و موزه تصاویر معاصر برگزار شد به بیان نقش شوروی در جنگ تحمیلی پرداخت.
جنگ ایران و عراق منفعتی برای شوروی نداشت
به گزارش خبرنگار جماران، نعمت الله ایزدی سخنان خود را با اشاره به اینکه شخصا تفاوت چندانی در الگوهای رفتاری اتحاد جماهیر شوروی سابق با فدراسیون روسیه امروز نمی بیند، آغاز کرده و گفت : من هیچ سند مستدلی مبنی بر اینکه شوروی در شروع جنگ تحمیلی دست داشت، پیدا نکرده ام. به لحاظ تحلیلی هم به نظر نمی رسد که آغاز جنگ عراق با ایران منفعتی برای شوروی داشته باشد. دلیل عمده آن هم این بود که با انقلاب اسلامی ایران، رژیم پهلوی که کاملا در اختیار اهداف آمریکا و امپریالیسم در منطقه بوده تغییر کرده و جمهوری اسلامی روی کار آمده که مهم ترین ویژگی آن ضد آمریکایی بودن است.
وی افزود: اگر فرض را بر این بگیریم که جنگ می تواند حداقل خسارت هایی را برای یک کشور به بار آورد، این برای شوروی که منافعی هم در ایران داشت، قابل قبول نبود. ما پیش از جنگ با شوروی ها در برخی موارد اختلاف هایی داشتیم که مهمترین آن بحث افغانستان و لشکرکشی نظامی آنها به این کشور بود. مسائل دیگری هم مانند قطع صادرات گاز ایران به این کشور وجود داشت، اما به نظر من هیچکدام از این اختلاف ها نمی توانست دلیلی باشد که شوروی، عراق را به سمت جنگ با ایران تحریک کند.
ایزدی گفتک دلیل مهم دیگری که آن را باید در زمره استراتژی کلان شوروی در منطقه دانست این است که اساسا این کشور ایران را در ساختاری که برای خود در منطقه تعریف کرده بود یک حلقه مفقوده می دانست که بعد از انقلاب به نحوی پیدا شده بود. بنابراین برای شوروی از دست دادن ایران یا تلاش برای به جان هم انداختن ایران و عراق که قرار بود در یک حلقه تسبیح قرار بگیرند، منفعتی نداشت. اتفاقا همه تلاش ها شوروی این بود که یک عمق استراتژیک برای حاشیه جنوبی خود پیدا کند. در مطالبی در بنیاد مطالعاتی هریتیج اشاره شده که شوروی قبل از جنگ به ایران اطلاع داد که صدام قرار است به شما حمله بکند. من در داخل هم روایت های دست اولی از افراد در تایید این ادعا شنیدم. اما از دید من حتی اگر این روایت ها را هم درست بدانیم، زمان این اطلاع رسانی به گونه ای نبوده که تأثیری در جنگ داشته باشد. از آن مهم تر اینکه من در تمام دورانی که درگیر مذاکره مستقیم با شوروی بودم هیچ گاه از زبان آنها چنین چیزی را نشنیدم.
شوروی اعلام بی طرفی کرد اما بی طرف نبود
سفیر وقت ایران در شوروی با اشاره به اینکه اعلام بی طرفی روسیه با اعمال بی طرفی متفاوت است، گفت : شوروی فقط اعلام بی طرفی در جنگ کرد و هیچگاه اعمال بی طرفی نکرد. البته عراق هم تا زمان فتح خرمشهر نیاز آنچنانی به شوروی نداشت. در زمانی که جنگ شروع شد حدود 1000 نفر از مشاوران شوروی در خدمت ارتش صدام بودند و از آن کشور هم خارج نشده بودند. در آن مقطع هشت سال از زمان شروع قرارداد دوستی و مودت 1972 میان شوروی و عراق گذشته بود و تمامی آنچه قرار بود در این دوره عملیاتی شود انجام شده بود. بنابراین اعلام بی طرفی شوروی هم می توانست نوعی توجیه رفتار آنها در صحنه بین الملل باشد.
وی یادآور شد: زمانی که فتح خرمشهر صورت می گیرد و جمهوری اسلامی ایران اعلام می کند که ما در این نقطه متوقف نمی شویم، ورق جنگ برمی گردد. در این فضا این عراق است که تبدیل به حلقه مفقوده برای شوروی می شود. با فرسایشی شدن جنگ، شوروی به این نتیجه رسید که مهم ترین هدف آنها باید ممانعت از پیروزی جمهوری اسلامی ایران باشد چرا که این پیروزی باعث از دست رفتن دو حلقه مفقوده از دست روسیه می شود. دومین هدف آنها این بود که صدام که با شوروی وقت ارتباط های گسترده ای دارد سقوط نکند. سومین هدف روسیه - البته در اواخر جنگ- این بود که ایران هم سقوط نکند؛ چرا که این سناریو هم می توانست برای شوروی وقت به معنای بازگشت به عقب باشد، ضمن اینکه شوروی جایگزینی هم برای جمهوری اسلامی ایران نداشت.
بعد از ایران و عراق، شوروی مهم ترین کشور درگیر جنگ بود
ایزدی در ادامه با اشاره به اینکه بعد از فتح خرمشهر ، شوروی شروع به مدیریت اهداف خود در جنگ ایران و عراق کرد، افزود: بعد از ایران و عراق، مهم ترین کشور درگیر در جنگ نه امریکا نه اروپا و نه کشورهای عربی بلکه شوروی بود. شوروی بیش از همه منافع داشت، اهدافی هم تعیین کرده و اهرم هایی هم در اختیار داشت. نکته مهم دیگر این است که هم عراق و هم ایران در آن زمان معتقد بودند که شوروی به طرف مقابل کمک می کند، اما سال 1367 وقتی جنگ تمام می شود رابطه شوروی هم با عراق و هم با ایران چند برابر گسترش پیدا می کند. این نشان می دهد که مدیریت شوروی در این جنگ بسیار حساب شده بوده و توانست ایران را که از کمک های این کشور به عراق شکایت بسیار داشت با خود همراه کند به گونه ای که بعد از پایان جنگ رابطه ایران و شوروی بهتر از رابطه این دو قبل از جنگ می شود.
ایزدی با اشاره به اینکه به نظر می رسد جمهوری اسلامی ایران امروز هم از همان الگوی رفتاری در قبال روسیه تبعیت می کند، می گوید: امروز هم اگر روسیه هر رأی منفی علیه جمهوری اسلامی ایران در نهادهای بین المللی به شمول شورای امنیت بدهد، باز هم ما به سراغ این کشور خواهیم رفت.
فتح خرمشهر و چرخش سیاست شوروی
ایزدی در ادامه سخنانش گفت: شوروی بعد از فتح خرمشهر توسط ایران و اعلام این مسئله از سوی ایران که ما وارد خاک عراق خواهیم شد و تا سقوط صدام از پای نمی نشینیم، بی طرفی اعلامی را هم کنار گذاشت و بیشتر به سمت این رفت که کم و کاستی های قرارداد 1972 با صدام را جبران کند. سفر صدام در این رابطه بسیار تاثیرگذار بود و البته تعامل هایی هم با تهران داشتند که بالاترین آن سفر وزیر خارجه وقت ما به مسکو بود. زمانی که گورباچف رهبری حزب را در شوروی در دست گرفته و تفکر نوین مبتنی بر تنش زدایی را در سیاست خارجی پیگیری کرد، مسائل تا حدودی تغییر کرد. او معاون وزیر خارجه خود را به تهران فرستاد تا تهران را در جریان بخشی از جزئیات دیدار گورباچف با رئیس جمهور وقت امریکا قرار دهد.
وی گفت: این روند اطلاع رسانی به تهران درباره آنچه میان شوروی و آمریکا می گذشت در سطوح مختلف تا مدتی ادامه داشت، اما پس از مدتی با مشاهده بی میلی طرف ایرانی پایان یافت. در تمام این تماس ها به تهران گفته شد که موضوع جنگ ایران و عراق در دستور کار دیدار مقام های شوروی و آمریکا قرار دارد. این مسأله هم بسیار طبیعی بود چرا که شوروی در دو موضوع افغانستان و ایران، بازیگری تاثیرگذار بود و همین مساله در گفت و گوهای مقام های این کشور با آمریکا به محور تبدیل شده بود. پس از روی کار آمدن گورباچف، تغییر لحن و رویکرد شوروی در قبال جنگ ایران و عراق مشهود بود. آنها به سمت تشویق دو طرف برای پایان دادن به جنگ از طریق مذاکره حرکت کردند.
پیشگویی معاون وزیر خارجه شوروی از پذیرش قطعنامه توسط ایران
آخرین سفیر ایران در شوروی افزود: در یکی از سفرهایی که معاون وزیر خارجه وقت شوروی به ایران داشت، قطعنامه 598 هنوز برای رأی گیری در شورا ارائه نشده بود. این مقام در دیدار با آقای جواد لاریجانی گفت که «در شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه دندان داری در شرف تهیه و تصویب است که شما لاجرم این قطعنامه را می پذیرید و جنگ تمام خواهد شد.» این روایت متعلق به یک سال و اندی قبل از پایان جنگ است. آقای جواد لاریجانی با همان ذهنیتی که در آن زمان نسبت به جنگ وجود داشت خطاب به مقام شوروی گفت: «این دندانهایی که شما میگویید مصنوعی هستند و ما آنها را می کشیم.» او هم پاسخ داد که «آقای لاریجانی اتفاقا این دندان ها بسیار واقعی هستند و شما هم این قطعنامه را می پذیرید.» این سخنان چیزی فراتر از پیش بینی بود و می توان آن را پیشگویی خواند. معاون وزیر خارجه وقت شوروی به صراحت به ما گفت که ما جهت جنگ را به سمتی می بریم که شما قطعنامه را می پذیرید. این اتفاق هم در نهایت رخ داد . من نام این را هم مدیریت شوروی در قبال جنگ می گذارم.
وی ادامه داد: فردای روزی که ما قطعنامه را پذیرفتیم آقای ورنسف، معاون وزیر خارجه شوروی از بغداد به تهران آمد. او در ملاقات به من گفت که «من دیروز نزد صدام بودم. پوشه ای را به او تحویل دادند و او حین مطالعه برگه ها دائما تعجب می کرد. از او سوال کردم آیا اتفاقی رخ داده ؟ صدام در پاسخ گفت: «باور نمی کنید، اما ایرانی ها قطعنامه را پذیرفتند.» به نظر می رسید که شوروی تصور نمی کرد جمهوری اسلامی ایران اینگونه قطعنامه را بپذیرد. ورنسف در ادامه سخنانش به من گفت: «این قطعنامه متضمن خاتمه جنگ است اما متضمن پایان اختلاف های شما و عراق نیست . شما بدانید که سازمان ملل با هدف پایان جنگ این قطعنامه را تهیه کرده است و من به شما پیشنهاد می کنم که اختلاف های خود با عراق را از مسیر سازمان ملل حل نکنید بلکه تلاش کنید آنها را از مسیر دوجانبه حل و فصل کنید. من می دانم که این کار برای شما و عراق آسان نیست و ما میزبانی این مذاکرات را می پذیریم.» او در ادامه سخنانش باکو را به عنوان میزبان این مذاکرات میان ایران و عراق پیشنهاد داد.
روسیه، رفتار ایران را مدیریت می کند
در ادامه این نشست، نعمت الله ایزدی در پاسخ به پرسشی درباره مقایسه الگوی رفتاری امروز فدراسیون روسیه با اتحاد جماهیر شوروی در قبال ایران گفت: رفتاری که روسیه امروز با ایران در بحث هسته ای دارد دقیقا همان الگویی است که اتحاد جماهیر شوروی سابق در برابر ایران در قبال جنگ داشت. هرکاری که امروز روسیه در پرونده های مربوط به ایران انجام می دهد، در قالب منافع ملی خود این کشور تعریف می شود. اگر روسیه احساس کند که ایران برای تبدیل شدن به برگ امتیاز مسکو در برابر ایالات متحده باید به یک نقطه برسد، تلاش می کند ایران را به آن نقطه برساند. روسیه، ایران را مدیریت می کند و محور این مدیریت هم بر اساس منافع ملی روسیه است.
او با اشاره به اینکه ایران ناگزیر از داشتن حدی از روابط با روسیه است، گفت: این به مصلحت ما نیست که با کشوری به این بزرگی و برخوردار از ظرفیت و توانایی قابل توجه رابطه متشنجی داشته باشیم. رابطه ایران و شوروی در سالهای پایانی پهلوی هم توسعه یافته و به همکاری های تسلیحاتی رسیده بود. نکته اینجا است که این رابطه حد و حدودی دارد. ما نباید در رابطه با روسیه از این حدود عدول کنیم. اینکه ما یک روز همه تخم مرغ های خود را در سبد روسیه بگذاریم و روز دیگر با بهبود رابطه با آمریکا، روسیه را فراموش کنیم سمّ مهلکی است که تاکنون چندبار طعم آن را چشیده ایم. تا زمانی که روابط جمهوری اسلامی ایران با دنیا متوازن نشود و نتوانیم از همه ظرفیت های بین المللی استفاده کنیم، روسیه و چین دندان های ما را شمرده و می دانند که ما چاره ای جز اینکه سراغ آنها برویم، نداریم.