دیپلماسی ایرانی: سفر علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه کشورمان به مصر اخوانی نقطه تحولی در روابط تهران و قاهره محسوب می شود. به ویژه که محمد مرسی، رئیس جمهوری مصر از محمود احمدی نژاد، همتای ایرانی خود برای سفر به مصر دعوت رسمی به عمل آورد. اما این سفر با یک اتفاق عجیب نیز همراه شد. برگزاری کنفرانس ضد ایرانی در قاهره توسط جریان های سلفی تجزیه طلب مورد حمایت عربستان هم زمان با سفر صالحی به مصر سوال های بسیاری را به وجود آورد که در حقیقت توهینی به هیئت ایرانی محسوب می شود. در حالی که با روی کار آمدن دولت محمد مرسی در مصر و تمایل به عادی سازی روابط از سوی دو طرف، انتظار بهبود روابط تیره به جای مانده از نظام سابق را طلب می کند، برگزاری چنین نشست هایی جایی بسی تامل و تعجب است. دیپلماسی ایرانی با محمد علی سبحانی، کارشناس مسائل خاورمیانه و سفیر سابق ایران در اردن و لبنان گفت وگویی درباره دستاوردهای سفر صالحی و دلایل برگزاری این کنفرانس هم زمان با سفر او داشته است که در زیر می خوانید:
با توجه به اینکه دو سال از تحولات مصر می گذرد و دیگر مبارکی در این کشور وجود ندارد، ایران همواره در صدد بهبود روابط با این کشور بوده است. در همین راستا علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه کشورمان سفری به قاهره داشته است، شما این سفر را چگونه ارزیابی می کنید و دستاوردهای آن را چه می دانید؟
به باور من این سفر جهت گیری خوبی در رابطه با تلاشی که برای برقراری رابطه با مصر می شود، به حساب می آید. همچنین فعالیتی که برای تبیین دقیق تر موضع ایران در قبال سوریه در حال انجام است. ما شاهد تغییرات محسوسی در این زمینه هستیم که در چارچوب سیاست خارجی این دولت قدمی رو به جلو محسوب می شود. اما این مساله که هم زمان اجلاسی از گروه های تجزیه طلب ایرانی در قاهره برگزار شده و سفارت ایران و دستگاه امنیتی که در مسائل منطقه مدعی هستند از این مساله بی اطلاع بوده اند، باعث تاسف است.
مرسی رئیس جمهوری مصر از یک سو اعلام کرده بود که ایران و مصر یک روح در دو کالبد هستند و از سوی دیگر مشاور محمد مرسی در این کنفرانس ضدایرانی جزء یکی از سخنرانان بوده است. شما این تناقض و سیاست مرسی را در قبال ایران چگونه تفسیر می کنید؟
باید در این جا بر نکته ای تاکید کرد که نباید تعارفات دیپلماتیک را در هیچ زمانی با سیاست های واقعی و ملی دولت ها اشتباه گرفت. این گفته محمد مرسی نیز یک تعارف دیپلماتیک است، در حالی که واقعیت های مصر و ایران واقعیت های جدی است که ریشه در اختلاف های دو کشور و موضوعات مورد توجه دو طرف دارد. سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که چرا پس از دو سال که از جنبشی که عنوان انقلاب بر آن گذاشته شده، می گذرد همچنان این روابط به مرحله قابل توجهی نرسیده است.
در ایران پس از تحولات مصر متوقع بودند که این رابطه دچار تحولی به سمت مثبت شود، اما تا به امروز اتفاقی نیفتاده است و باید علل و عوامل این مساله تبیین شود که بخشی از آن به نقاط ضعف دیپلماسی و سیاست در ایران بر می گردد و بخش دیگر آن به واقعیت هایی که در مصر و ایران وجود دارد، اینها مواضعی است که با حرف و سخن حل نمی شود، بلکه باید اقدامات و تلاش هایی از دو طرف صورت بگیرد تا برخی ابهامات و اختلاف ها حل شوند. این مساله که چنین تصور شود در مصر جنبشی رخ داده و نیروهای اسلامی به قدرت رسیده اند و دولت مصر را برای چهار سال در اختیار خواهند گرفت، برای بهبود رابطه ایران و مصر کافی خواهد بود، تصوری اشتباه است. بلکه به باور من اگر حتی نیروهای ملی در انتخابات پیروز می شدند، شاید مسیر رابطه ایران و مصر هموارتر می شد. ضمن آن که باید اشاره کرد که حوادث سوریه نیز کمک کرده تا رابطه تهران قاهره پیچیده تر شود، به دلیل آن که مصری ها و به ویژه دولت اسلام گرای مصر مدعیان حمایت از مخالفین دولت بشار اسد هستند و این درحالی است که ایران از دولت بشار اسد حمایت کرده و البته اخیرا مواضع متفاوت تری اتخاذ کرده است، در حالی که ایران صرفا و یک جانبه از اسد حمایت نمی کند و شاید یک بعد مهم سفر صالحی به قاهره نیز همین باشد که ایران تلاش می کند تا تببین کند که از روند همراهی و وحدت تمامی نیروها در سوریه حمایت می کند.
بنابر این به طور خلاصه باید گفت مساله سوریه نه تنها تاثیر خود را در روابط ایران و مصر گذاشته بلکه بر روابط اکثریت کشورهای عربی با ایران نیز تاثیرات منفی خود را داشته است. محمد مرسی در تهران در افتتاحیه کنفرانس اسلامی با صراحت در مورد سوریه صحبت کرد و در گفته های دیگر خود نیز هر گونه رابطه با ایران را به عدم حمایت ایران از دولت سوریه منوط کرده است.
چندی پیش شاهد بودیم مرسی گفته بود امنیت کشورهای حاشیه خلیج فارس امنیت مصر است، پیام تلویحی مرسی از این موضوع چه بوده و آیا وجود رقابت عربستان و یا کشورهای حاشیه خلیج فارس با ایران در خصوص مصر یکی از دلایل اصلی عدم برقراری روابط مثبت تهران قاهره است؟
من در موضوع مصر و کشورهای حاشیه خلیج فارس بحث رقابت ایران و عربستان را از این زاویه نمی پذیرم. مساله مصر و عربستان موضوع جداگانه و بسیار پراهمیتی است و نباید به آن نگاه ساده انگارانه ای داشت. مساله مصر و عربستان به تفاوت های بسیار عمیق میان حاکمان مصر و عربستان نسبت به جامعه، سیاست، فقه و ارزیابی آنها از مبانی اسلامی مربوط است. در نتیجه اختلاف عمیقی میان دو کشور شاهد هستیم. البته از نظر سیاسی این مصری ها و سعودی ها هستند که در جهان عرب به گونه ای با یکدیگر رقابت کرده اند و اختلافات آنها به این موضوع برمی گردد. به ویژه آنکه امروزه اخوانی ها با رای نسبتا بالایی در مصر توانستند نقش بیشتری را ایفا کنند و جریانات اسلامی و نیروهای مردمی در کشورهای حاشیه خلیج فارس گرایش بیشتری به اخوان المسلیمن و به تفکری که دموکراسی را پذیرفته، دارد.
به عبارت دیگر اخوان نگاه جدیدی به دین و زندگی دارد که خود را با پدیده های مدرن سیاسی تطبیق داده و از سوی دیگر با تشکیل در حکومت شرکت کرده و به معنای روشن تر شکست و پیروزی در قالب دموکراسی را پذیرفته است. این روند با دولت عربستان سعودی یا سایر کشورهای امیرنشین حاشیه خلیج فارس بسیار متفاوت است، چرا که امیرنشین ها خود را مالک این کشورها می دانند و نگاه آنها به دین سبک و سیاق دیگری را ترویج می کند. این اختلاف ها امروزه بسیار زیاد شده است. به عنوان مثال مسائلی که در کویت، امارات و سایر این کشورها وجود دارد و همچنین مساله مصری ها با دولت فعلی عربستان سعودی مساله رقابت و اختلاف عمیق فکری در تنوع نگاه به تفکر اسلامی است که نقش دین در حکومت و نقش امیر و سلطان و رئیس جمهور است. جنبشی که در کشورهای عربی رخ داده و به ویژه در مصر که مهم ترین کشور عربی محسوب می شود، تاثیر قابل توجهی در به وجود آمدن جنبش هایی در این کشورها است. بنابراین باید در انتظار اختلاف های عمیق تری از آنچه امروزه شاهد آن هستیم، باشیم.
در این مرحله شاید بتوان گفت که ایران می تواند از وجود چنین شکافی استفاده کند و با توجه به اینکه ایران از نظر ساختار سیاسی شباهت زیادی با مصر دارد،اگر بتواند مسائل و مشکلات خود را با مصر به سمت بهبودی سوق دهد، خواهد توانست در رابطه خود با مصر حتی از عربستان هم نزدیکی بیشتری پیدا کند.
به نظر شما واکنش و دیپلماسی ایران در مقابل برگزاری کنفرانس ضد ایرانی و هم زمانی آن با سفر وزیر امور خارجه ایران چه باید باشد و چرا هیچ اعتراضی از سوی مقامات به این مساله نشده است؟
به باور من در وهله اول پیشگیری چنین مساله ای مهم تر است، به معنای دیگر اگر وزیر امور خارجه از برگزاری کنفرانس مجموعه ای از تجزیه طلبان اطلاع داشت این سفر را انجام نمی داد. اما در وهله دوم باید گفت که نیاز به کار دیپلماتیک بیشتری وجود دارد و ضرورت دارد که تصویر ایران را در دنیای عرب و جهان امروز بهبود بخشیم. متاسفانه امروزه تصویری منفی از ایران وجود دارد و در خصوص وضعیت حقوق بشر گزارش هایی علیه ایران منتشر می شود و موارد نقض را میزان زندانیان سیاسی اعلام کرده اند. چنین مسائلی سبب شده تا ذهنیت هایی چه بسا اشتباه از ایران در تفکر رهبران کشورهای مختلف ایجاد شود. یادمان نرفته است که در انتخابات امریکا مساله ایران به موضوعی تبدیل شده بود که کاندیداها برای کنترل خطر ایران با یکدیگر رقابت می کردند و یا تبلیغاتی که در داخل ایران وجود دارد نیز ناشی از دیپلماسی ضعیف است.
با توجه به تنوع سیاسی، اجتماعی و قومی و مذهبی که در ایران وجود دارد، نیاز به دیپلماسی و برنامه ریزی دقیق و گسترده داخلی است تا وحدت و یکپارچگی تقویت شود. همانطور که شاهد هستیم امروزه منطقه شرایط دشواری را تحمل می کند و ایران نیز باید دیپلماسی قوی را در چنین دوره ای چه در داخل و چه در خارج داشته باشد. این ضعف ها موجب شده تا تصویر ایران در ذهن رهبرانی همچون رهبران دولت اسلام گرای مصر نیز به مرحله ای برسد که برگزاری چنین کنفرانسی و راه دادن تجزیه طلبان ایرانی به کشورشان، مساله ساده ای انگاشته شود و حتی این کنفرانس هم زمان با سفر علی اکبر صالحی برگزار شود. به باور من این موضوع تاثیرات منفی در روابط ایران و مصر خواهد گذاشت که باید بخشی از آن را به حساب اشتباه های دیپلماتیک خود بگذاریم.