در این مطلب آمده است: استاندارد دوگانه یعنی این که یک عمل را هم خوب بدانی و هم بد! از خودت و جناحت سر بزند میشود خوب و اگر از رقیب و جناح دیگر سر بزند میشود بد!
ما با نگاه و کلام و رفتاری چنین مواجهیم از معمرین و صاحب تریبونهائی که باید عدالت نه فقط در رفتار و گفتار که حتی در پندارِ شان هم نهادینه باشد اما قصه چیز دیگری است که میبینیم. با استناد به ادبیات حوزه اجتهاد، اجتماعیات و اقتصادیات را تحلیل میکنند. همان تحلیل را هم ملاک عمل خود میکنند و برای دیگران هم متر و معیار فرض میکنند.
آنجا که برای "مخطئ"[= خطا کننده] ثواب مینویسند، حوزه اجتهاد است و در ساحت نظر، مجتهد هم همه راههای مشخص را باید برود، ادله را برسی کند به نظر برسد آن وقت اگر "مصیب"[ =درست] بود و به حق رسید صاحبِ دو پاداش میشود؛ هم پاداش تلاش و اجتهاد و هم اجر رسیدن به حق. اما اگر همو کوشید و اجتهاد کرد ولی به حق مطلب نرسید و "مخطئ" شمرده شد، یک اجر را برای او می نویسند.
حکایت نظر این است اما مملکتداری و حکمرانی و مدیریت، نه ساحت نظر و اجتهاد نظری که میدان عمل است. عملکرد و نتیجه است که عیار فرد را تعیین میکند. با قصد قربت هم که خطا کند، "ضامن" است و باید جبران کند.
این که با نگاه انقلابی دولتِ فعلی به خطا برسد یا با مشرب دولت سابق، در عمل هیچ فرقی نمیکند. تازه خطای کسانی که خود را انقلابی میدانند و میخوانند، زیانش بیشتر هم هست چون هم خسارت مالی به بار میآورند و هم زیان معنوی میزنند به باور مردم.
خوب است اصحاب سخن و قلم، به ظرافتهایی چنین توجه داشته باشند و به جای خطاپوشی برای خود و فریاد در برابر لغزش دیگران، در برابر خطا زبان به فریاد داشته باشند.
فراوش نکردهایم موضع گیریهای هیجانی حضرات را در برابر دولت سابق. گاه حتی صواب آنان را هم به چشم "ذنب لایغفر" مینگریستند و سزامند مجازات میخواندند اما چون دور با دوستان افتاد، آنچه دیروز نشانِ بیعرضگی بود به یکباره شد امتحانِ امتحان الهی. با همان حرارت هم از آن دفاع میکنند که پیشتر حمله میکردند!