به گزارش
مردم سالاری آنلاین، در طول سالها، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در خط مقدم اولویتهای سیاست خارجی پکن قرار داشتند؛ چراکه چین قصد دارد امنیت انرژیاش را تقویت کند، رشد اقتصادی خود را تسریع ببخشد و رابطه مالی و تجاریاش با این گروه از بازیگران را از طریق ایجاد زیرساختهای و توسعه ارتباطهای از راه دور تقویت کند؛ حوزههایی حیاتی برای تحقق طرح بلندپروازانه کمربند و جاده چینی.
انرژی، حلقه اصلی اتصال چین به خاورمیانه
چین با تکیه بر سرمایهگذاری استراتژیک در بخشهای حیاتی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به یکی از شرکای اصلی اقتصادی چندین کشور این منطقه تبدیل شده است.
در همین راستا ناظران میگویند در آینده انتظار میرود همزمان با کمرنگ شدن نقش ایالات متحده، پکن حضور خود در خاورمیانه را برجستهتر کند.
نشریه دیپلمات در این باره نوشته که به واسطه رویکرد اقتصاد محور پکن، حجم تجارت میان چین و کشورهای حاشیه خلیج فارس در طول سالها افزایش یافته و از همین رو پکن به بزرگترین سرمایهگذار منطقه و شریک تجاری پیشروی برای کشورهای شورای همکاری خلیج فارس تبدیل شده است.
براساس ارزیابی های انجام شده، حجم تعاملات در سال 2021 به بیش از 330 میلیارد دلار رسیده، پکن در سال 2020 جایگزین واشنگتن به عنوان بزرگ ترین شریک تجاری خاورمیانه شد. تقاضای عظیم انرژی چین هسته اصلی روابط تجاری این کشور با بازیگران خاورمیانه را شکل می دهد. خاورمیانه بزرگ ترین تامین کننده نفت و گاز چین است بالاخص آن که این منطقه نیمی از واردات نفت چین را به خود اختصاص داده.در سال 2020 پکن 176 میلیارد دلار نفت خام از منطقه وارد کرد و چین را به بزرگ ترین وارد کننده نفت خام جهان تبدیل ساخت. این میزان نزدیک به نیمی( 47 درصد) از واردات رسمی منطقه را تشکیل می دهد که بخش عمده آن مرتبط با عربستان است.
تفاوت پکن با رقبای تشنه انرژی
از منظری دیگر چین دارای ویژگی متمایز کننده ای است که موجب شده این کشور از دیگر شرکای تشنه انرژی متمایز شود. برخلاف نگرش قطبی ایالات متحده به منطقه، پکن با تمرکز بر تفاهم مبتنی بر اصل برد- برد و نگرشی غیر مداخله گرایانه توانسته روابط دیپلماتیک آرامی را با بسیاری از کشورهای خاورمیانه تعریف کند.
روابط دیپلماتیک و اقتصادی چین با کشورهای خلیج فارس نیز فرصت های جدیدی را برای اقتصادهای نفتی ایجاد کرده است. بسیاری از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بیش از اندازه به درآمدهای نفتی وابسته هستند با این همه به واسطه جاه طلبی های خود می خواهند وابستگی شان به سوخت های فسیلی را تمام کنند.
کشورهای شورای همکاری خلیج فارس با مشارکت پکن این توان را دارند تا اقتصادی متنوع داشته باشند و همزمان سرمایه گذاری مستقیم خارجی را هم جذب کنند. از همین رو کشورهای عرب مایل به گسترش همکاری با چین در زمینه انتقال فن اوری، توسعه، زیرساخت ها و انرژی های تجدید پذیرهستند.
در مقابل این پس زمینه، انتظار می رود سرمایه گذاری چینی در منطقه حتی بیش از این افزایش یافته و رشد کند. هرچند سرمایه گذاری چین در خاورمیانه طی چند سال گذشته کاهش یافته است. رشد سرمایه گذاری چین در خاورمیانه از منظر تنوع اقتصادی بسیار متفاوت است. به عنوان مثال در 15 سال گذشته، سرمایه گذاری های چین در عربستان به شکلی گسترده در حوزه فن آوری، انرژی های تجدید پذیر و هسته ای، مالی، لجستیک، تولید تسلیحات و ارتباطات توزیع شده است. چنین تنوع اقتصادی به رهبران چین اهرم های بیشتری برای تقویت ر.وابطشان با بازیگران خاورمیانه خواهد داد.
خیز اژدهای زرد برای رقابت در حیاط خلوت واشنگتن
به باور ناظران روابط اقتصاد چین و کشورهای حوزه خلیج فارس پس از اولین نشست سران چین و اعراب که در 9 دسامبر 2022 در ریاض برگزار شد و همچنین میانجیگری پکن جهت احیای روابط دیپلماتیک میان تهران و ریاض وارد عصر تازه ای شده است. فعل و انفعال های چین در خاورمیانه نیز گمانه زنی های بسیاری را به دنبال داشته است.
گروهی از کارشناسان در غرب پکن را به تلاش برای غصب نفوذ ایالات متحده در خاورمیانه متهم کردند؛ منطقه ای که از آن تحت عنوان حیاط خلوت آمریکا هم یاد می شود. با این همه پیشتر چین این اتهام ها را رد کرده و با انتشار گزارشی در باب همکاری های چینی و عربی در عصر جدید اعلام کرده که تمایلی برای به چالش کشید هژمونی واشنگتن در خاورمیانه را ندارد و در عوض خواهان توسعه مشارکت مبنتی بر اصل برد برد برای چین و شورای همکاری خلیج فارس است.
اما تحلیلگران بر این باورند که تحول اخیر، یعنی خیز چین برای میانجیگری میان ایران و عربستان، دو قدرت رقیب در منطقه که با ابتکار عمل مستقیم «شی» اجرایی شد نشان از آن در که پکن از لاک خود بیرون آمده به آرامی تلاش دارد تا نقش خود را نه قاب متحد اقتصادی، بلکه در قامت قدرتی برتر در خاورمیانه تثبیت کند.
کودتا برای نفوذ بی رقیب
آنگونه که نشریه دیپلمات نوشته خواه پکن در خاورمیانه انگیزه های پنهان داشته باشد یا نه، پس از دو رخداد، یعنی نشست رهبران چین و اعراب و میانجیگری پکن جهت احیای روابط یپلماتیک میان تهران و ریاض، عصر تازه ای از قدرت نمایی چین در خاورمیانه کلید خورده است؛ عصری که از آن تحت عنوان کودتای چینی هم یاد می شود؛ کودتایی که می تواند روابط پکن و کشورهای حوزه خلیج فارس را متحول کرده و همزمان روابط اقتصادی شان را ارتقا دهد.
ناظران می گویند پکن مصمم به تعریف مشارکت استراتژیک جامع با جهان عرب و گسترش روابط اقتصادی با قدرت های منطقه ای در خاورمیانه است. هرچند به باور آنها تا تحقق این امر راه زیادی برای کنار گذاشتن واشنگتن و نفوذ بیرقیب باقی است. هرچند تنش های اخیر میان آمریکا و عربستان در باب تصمیم اتخاذ شده در اوپک پلاس (تنش های که ظاهرا آرام شده اما در پشت پرده هنوز شعله ور است) در کنار متغیرهای دیگر چون کم رنگ شدن تعهدات و ضمانت های امنیتی واشنگتن به کشورهای عرب موجب شده تا این گروه از بازیگران به چین نزدیک تر شوند؛ نزدیکی که قادر است هژمونی واشنگتن در خاورمیانه را به چالش بکشد. علاوه بر این، نقشآفرینیهای پکن در خاورمیانه پتانسیل شکل گیری فرایند برد - برد را برای بازیگران حاشیه خلیج فارس دارد به گونه که هم متحدان منافع خود را تضمین کنند و در عین حال قدرت بیش از حد کشورهای رقیب متعادل شود.