به گزارش
مردم سالاری آنلاین، جو بایدن تمایل زیادی دارد تا به نقل قول پدرش استناد کند« من را با خدا مقایسه نکنید، من را با جایگزینم مقایسه کنید». در یک جهان موازی، این توصیه خوبی برای هر آن کسی است که میانه مبارزه دولتی یا انتخاب سیاستی بسیار دشوار قرار دارد. اما ر جهان امروز که یک قطبی سازی محرک حاکم است؛ مقوله ای که تقریبا هر موضوعی را به یک بازی اخلاقی تبدیل می کند؛ بازی که در چارچوبش نیروهای خیر را در برابر نیروهای شر قرار می دهد، غالبا گزینه های معقول تر و واقعبینانه تر را کنار می زند.
رویارویی موافقان و مخالفان احیای برجام
به گزارش اکو ایران، آرون دیود میلر، عضو ارشد بنیاد کارنگی با اشاره به توافقنامه بازنگری شده هسته ای با ایران که شاید هرگز منعقد نشود، یادداشتی در فارین پالسی منتشر کرد و با اشاره به مواضع مخالفان و مدافعان احیای این توافق نوشت؛ «منتقدان توافق با مواضع رادیکالشان صرفا به تنشها دامن می زنند. این در حالی است که مدافعان توافق -چهره هایی چون کریس مورفی، سناتور دموکرات ایالات متحده- باورهایی دارند که توسل بدان ها میتواند جهان را به مکان امن تری تبدیل کند.
نگاه منفی آمریکایی ها به توافق با ایران
بحث در باب چشم انداز این توافق هسته ای در حال حاضر، بحثی است که صحبت در باب آن در
آمریکا ناخوشایند است و اگر توافق منعقد شود، شاید استدلالهای طرح شده در باب آن سمیتر هم شود. پس آنگونه که میلر نوشته، ما نباید هرگونه توافق درحوزه هسته ای با ایران را به سان یک توافق کامل لحاظ کنیم، بلکه می بایست آن را براساس نسخه جایگزینش مورد قضاوت قرار دهیم.
به باور او، رابرت مالی، نماینده ایالات متحده در امور ایران که مذاکرات را رهبری می کرد پیش از این هدف حملات شخصی ناعادلانه قرار گرفته است، طبیعتا در صورتی که او و چهره هایی چون او بر تداوم رایزنی ها اصرار کنند، در داخل هدف حملات شدیدی قرار بگیرند. پس آنگونه که میلر نوشته همانگونه که بحث در باب حکمت و کارآمدی توافق ادامه دارد، مشاهدات سیاسی ناخوشایندی هم به ما دهن کجی می کنند؛ مشاهداتی که هم مخالفان و هم مدافعان باید آنها را لحاظ کنند.
خیال باطل بایدن
هر توافق تازه ای دارای جنبه های منفی خواهد بود و ما باید در باب کاستی ها صادق باشیم. میلر در این باره نوشته، در شرایطی که دولت بایدن به شکلی غیرواقعی به داشتن توافقی طولانیتر و قدرتمندتر از توافق سال 2015 امید داشت، باید اذعان کرد که هرگونه توافق جدید هم می تواند کوتاه تر باشد و هم ضعیف تر.
صرفا به این دلیل که در چهار سال گذشته، پس از خروج دونالد ترامپ از توافق، ایران دانش و ظرفیت هسته ای اش را افزایش داده است. صنعتی که به ادعای میلر بخشی از آن توسط آژانس بین الملل تحت نظارت قرار ندارد.
ستون فقرات توافق اولیه، غنی سازی اورانیوم و استفاده از سانترفیوژهای پیشرفته را محدود می کرد. حالا در صورت احیای توافق احتمالی بازده زمانی اعمال این محدودیت کوتاه تر خواهد بود.
فرصت های اقتصادی احیای برجام برای ایران
میلر مدعی است که بازگشت به برجام به ایران فرصت می دهد تا به دارایی های مسدود شدهاش دسترسی پیدا کند و مهم تر از آن اینکه نفت خود را در بازاری به فروش برساند که بهای انرژی در آن به شکل قابل توجهی افزایش یافته است. به ادعای میلر دسترسی ایران به این حجم پول این فرصت را فراهم می کند تا تهران نفوذش در منطقه را افزایش دهد.از همین رو به ادعایش بازگشت به برجام می تواند نفوذ ایران در منطقه را حداقل تا پایان این دهه تحت تاثیر قرار دهد.
توافقنامه تراکنشی به جای توافقنامه تحولی
همانگونه که کریم سجادپور، کارشناس مسائل ایران فعال در بنیاد کارنگی برای صلح بین الملل استدلال می کند، تا زمانی که سیاست خارجی ایران بر پایه دشمنی با آمریکا تعریف شده باشد، بعید است تغییری در رویکرد تهران و واشنگتن ایجاد شود. در همین راستا میلر هم بر این باور است که توافق جدید به خودی خود مانع از توسعه برنامه هسته ای ایران نمی شود بالاخص آن که به نظر میرسد که نسخه احیا شده احتمالی (در صورتی که مذاکرات از سرگرفته شود) به جای آن که توافقی تحولی باشد، توافقنامهای تراکنشی خواهد بود.
میلر در ادامه به یادداشت ادعایی دنیس راس، یکی از اعضای برجسته موسسه واشنگتن فعال در امور سیاست خاور نزدیک که در فارین پالسی هم منتشر شده، اشاره کرد و مدعی شد که احیای توافق هسته ای مشکل برنامه هسته ای ایران را حل نمی کند. این همان گزاره ادعایی است که منتقدان توافق بدان اشاره دارند و می گویند تا سال 2031 مجموعه ای کلیدی از محدودیت ها علیه غنی سازی اورانیوم و استفاده از سانترفیوژهای پیشرفته غروب خواهد کرد. به ادعای منتقدان احیای توافق حتی نمی تواند زمینه را برای تغییر روابط میان ایالات متحده و ایران هموار کند. بسیاری از آنها به مقوله عدم اعتماد گسترده میان طرفین اشاره دارند.
موقعیت سیاسی دشوار بایدن
توافق امضا شده در سال 2015 میان ایران و طرفین برجام، به باور مدافعانش توافقی ناقص بود اما در عین حال کارکردی بود که محدودیت هایی را بر برنامه هسته ای ایران اعمال می کرد و به آژانس این فرصت را می داد تا از نزدیک فعالیت های هسته ای ایران را رصد کند. با این همه تمامی معادلات با خروج ترامپ از این توافق در می 2018 بر هم ریخت.
تصمیم دولت ترامپ برای رقم زدن این سناریو بر دو فرض استوار بود: نخست این که ایران در واکنش به تحریم های هسته ای، منفعل خواهد ماند و در عرصه هسته ای فعالیت هایش را متوقف خواهد کرد. دومین فرض این بود که ایران در طول زمان به واسطه فشارها برای دستابی به توافق بهتر امتیازاتی را در اختیار غرب قرار می دهد. دو فرض نادرست که هیچکدام محقق نشد.
با این همه مدافعان کمپین فشارحداکثری استدلال می کنند که اگر کمپین فشارهای حداکثری افزایش می یافت و ایالات متحده همزمان گزینه نظامی را نیز آماده می کرد و جامعه بین الملل مصمم تر از هر زمان به موج تحریم ها می پیوست، نتایج ممکن بود با نتایج امروز متفاوت باشد.با این همه این فرضیه هم نادرست چرا که امروز آنگونه که کشورهای غربی مدعی اند ایران تا پایان سال 2022در آستانه هسته شدن قرار دارد (این در حالی است که ایران بارها اعلام کرده که خواهان سلاح هستهای نیست و نخواهد بود).
در شرایط کنونی توافق با ایران می تواند هزینه های سیاسی زیادی را بر جو بایدن تحمیل کند چرا که امروز خارج از نهاد امنیت ملی و سیاست خارجی واشنگتن، نهادها و چهره های کمی در آمریکا از توافق استقبال می کنند. از همین رو در برابر پیشروی ایران در عرصه هستهای، دولت آمریکا نیز در شرایط دشواری قرار دارد. جمهوری خواهان وحتی چهره های دموکرات اساسا مخالف هرگونه توافق با ایران هستند؛ این مخالفت ها در نامه ها و قطعنامه هایش لمس می شوند. ماه می اکثریتی دو حزبی در سنا از جمله 19 چهره دموکرات از قطعنامه غیر الزام آوری حمایت کردند که بر مبنای آن به کاخ سفید در باب جنبه های منفی بازگشت به برجام هشدار دادند.
هراس از تکرار سناریوی اوکراین در خاورمیانه
به نوشته آرون دیوید میلر پاسخ به چرایی مخالفت نمایندگان با احیای توافق آسان است. به همان اندازه که آمریکا از منظر ایران بازیگر خوبی نیست، ایالات متحده نیز نگاه مشابهی دارد و مدعی است که تهران در صورت دستیابی به سلاح هسته.ای می تواند نفوذش را بیش از این در منطقه گسترش دهد. از همین رو بایدن ماه جولای مدعی شده بود که ایران هسته ای می تواند عاملی محرک در منطقه قلمداد شود و زمینه را برای وقوع جنگ منطقه ای هموار کند. بایدن با استناد به خواسته های جنگ طلبانه اسرائیل چنین استدلالی را مطرح کرد و نسبت به نبردی که می تواند خلیج فارس را درگیر کند، هشدار داد.
طبیعتا در شرایطی که بایدن درگیر نبرد در اوکراین است، وقوع جنگ احتمالی در خاورمیانه نتیجه ای ندارد جزء بی ثباتی بیشتر، سقوط بازارهای مالی و افزایش بهای نفت. با این همه بایدن ناچار است تا از تب تند داخلی بکاهد، این مقوله در آستانه برگزاری انتخابات میان دوره ای نوامبر برای او شاید با اهمیت تر باشد.
دیوید میلر با استناد به جمله چرچیل وقتی گفته بود بدترین گزینه در قیاس با سایر گزینه باید مورد قضاوت قرار بگیرد، مدعی است که حتی اگر توافق را خوب ندانیم اما باید اذعان کنیم که این گزینه در قیاس با سایر گزینه های دیگر معقول تر است. فعلا برخی از مخالفان بر افزایش تحریم ها مانور می دهند و گروهی دیگر بر گزینه نظامی تاکید میکنند. با این همه کسانی هستند که به دنبال راه حلی معتدل هستند.
هیچکدام از گزینه های رادیکال طبیعتا نمی تواند راه مناسبی برای دولت بایدن جهت خروج واشنگتن از بحران کنونی قلمداد شود چرا که به ادعای میلر و چهره های چون او توسل به هرکدام از این گزینه ها می تواند به تشدید تنش های منطقه ای کمک کند و فاجعه منطقه ای رقم بزند. فعلا به واسطه به بن بست رسیدن مذاکرات (آنگونه که وب سایت فری بیکن مدعی شده است) چشم اندازی برای بازگشت به برجام وجود ندارد. طبیعتا امروز دنیا نه تنها جای امن تری نخواهد بود، بلکه میدان برای جایگزین شدن گزینه های بدتر به جای گزینه های بد هموار شده اشت.