به گزارش مردم سالاری آنلاین؛ شعار رفع فقر تا پایان سال ۱۴۰۰ از سوی ابراهیم رئیسی نه تنها محقق نشد بلکه سفره مردم متاثر از اصلاحات اقتصادی کوچکتر شد. رئیسی از وعده جلوگیری از گرانی هم عبور کرد و با امضای خود در نامه ای از مجلس خواست قیمت کالاهای اساسی را افزایش دهد. پرواضح است که فقر به جز جنبه اقتصادی یک پدیده ناخوشایند اجتماعی به حساب میآید و به طور ذاتی یک مشکل و آسیب است اما به این معنا نیست تمام افرادی که زیر خط فقر زندگی میکنند، افرادی نابسامان و برای اجتماع مشکلساز هستند بلکه فقر زمینهساز بروز آسیبهای اجتماعی است که باعث ایجاد زمینه کجروی در افراد میشود.
امانالله قراییمقدم، جامعه شناس و آسیب شناس اجتماعی با اشاره به تاثیر افزایش فقر بر آسیبهای اجتماعی گفت: با بررسی هر یک از آسیبهای اجتماعی از جمله تنفروشی، روسپیگری، دزدی باید گفت بروز این آسیبها به دلیل فقر است. وقتی افراد توانایی تأمین معاش خود و خانواده خود را ندارند به طور طبیعی روحیه و نشاط لازم را برای پذیرش اصول ایدئولوژی دین، مذهب و اخلاق را از دست میدهند و در این شرایط هم مذهب و هم عزت انسان مورد آسیب قرار میگیرد. در این شرایط افراد تحقیر شده و چارهای جز پیوند با آسیبهای اجتماعی ندارند، با بررسی هر یک از آسیبها میتوان گفت که هیچ فردی به خودی خود به سراغ تکدیگری، اعتیاد، روسپیگری نمیرود بلکه این آسیبها به دلیل عدم تمکن مالی و مشکلات اقتصادی در سطح بالایی قرار دارد.
او با تاکید بر اینکه فقر مادر آسیبهای اجتماعی است، عنوان کرد: فقر با بسیاری از مسائل و آسیبهای اجتماعی از جمله بیماریهای روحی و روانی، افزایش مرگومیر، شکست تحصیلی، انواع هنجارشکنیها و قانون گریزیها، خشونت، پرخاشگری، اعتیاد، جرم و مصرف دارو ارتباط دارد، وقتی جامعهشناسان و کارشناسان مسائل اجتماعی به بررسی علل و عوامل بروز آسیبهای اجتماعی در جامعه میپردازند در نهایت به فقر میرسند و از آن به عنوان مادر آسیبها یاد میکنند.به طور کلی باید در نظر داشت که فقر با بسیاری مسائل و آسیبهای اجتماعی از جمله ضعف، تندرستی، افزایش مرگومیر، بیماری روانی، شکست تحصیلی، جرم و مصرف دارو ارتباط معناداری دارد. البته باید گفت فقر زمینه ساز بروز آسیبهای اجتماعی است اما خود به معنی آسیب اجتماعی نیست چرا که بسیاری از افراد فقیر در جامعه زندگی میکنند که نه تنها آسیبی برای جامعه نیستند بلکه در مقابل تأثیرات مثبتی در پیشبرد اهداف اجتماعی بر عهده دارند. از سوی دیگر باید یادآور شد که فقر در هر جامعهای به عنوان یک مشکل و آسیب شناخته میشود که باعث ایجاد کشش و زمینه بروز کجرویها در افراد خواهد شد اما با این وجود نمیتوان گفت که تمام افراد فقیر مشکلساز هستند، بلکه فقر به عنوان یک آسیب اجتماعی میتواند بستر بروز بسیاری از ناکامیها را فراهم کند.
این آسیب شناس ادامه داد: تحقیقات نشان میدهد هر گاه افراد بنا به هر دلیلی شغلی مناسب نداشته باشند و یا اینکه از نظر اقتصادی در تنگنا قرار داشته باشند با ایجاد کوچکترین مساله بدترین بازتاب اجتماعی را از خود نشان میدهند به گونهای که در بیشتر موارد شاهد ایجاد دعوا و نزاع هستیم.
قرائی مقدم با بیان اینکه کودکان فقیر قربانیان ناتوان هستند، گفت: تقریباً همه تأثیرات ممکن فقر بر زندگی کودکان تأثیر دارد. زیرساختهای ضعیف، بیکاری، فقدان خدمات اولیه و درآمد بر نداشتن تحصیلات، تغذیه بد، خشونت در خانه و بیرون از آن، کار کودکان، انواع و اقسام بیماریها منعکس میشود. یکی از تأثیرات فقر بر رشد کودکان این است که باعث میشود رفتار ضداجتماعی داشته باشند. تبعیض و محرومیت اجتماعی معمولاً آنها را به خشونت بیشتر و کنترل نفس کمتر در واکنش به اتفاقات استرسزا مجبور میکند. آنها که در کودکی معمولاً مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاند، رویکرد سازنده ضعیفتری برای کنار آمدن و برخورد با مشکلات دارند.
او با اشاره بر تأثیر فقر بر سلامت روانی کودکان تصریح کرد: بزرگ شدن در فقر کودکان را در معرض سطوح بالاتری از استرس قرار میدهد که میتواند به مشکلات روانی در زندگی آینده منجر شود. محققان گزارش کردهاند، کودکانی که در فقر بزرگ شدهاند با احتمال بیشتری به کاهش در حافظه کوتاهمدت فضایی دچار میشوند. این مطالعه همچنین نشان داده است که چنین کودکانی به نظر میآید بیشتر در معرض رفتارهای ضدجامعه و خشن مانند قلدری کردن باشند. کودکان فقیر بیشتر از همتایان خود در خانوادههایی با درآمد متعادل احساس فقر میکنند.
این جامعه شناس درخصوص تاثیر فقر در بروز آسیبهای اجتماعی گفت: اثرات روانی منفی ناشی از رشد یافتن در فقر شاید ریشه در استرس داشته باشد. با فقر شما در معرض بسیاری از استرسها قرار میگیرید. هر کسی در زندگی خود استرس دارد ولی خانوادههایی با درآمد کم بیشتر با این معضل درگیرند. این مسأله فقط در مورد کودکان صادق نیست بلکه خانوادههایشان نیز چنین هستند، بنابراین تراکم زیادی از استرس وجود خواهد داشت.
قرائی مقدم با اشاره به تاثیر منفی فقر بر زنان عنوان کرد: هر چند فقر واقعیتی تلخ است و زن و مرد هم نمیشناسد اما فقر در زنان، ابعاد و عمق بیشتری دارد و میتواند نقطهای بر آغاز بسیاری از آسیبهای اجتماعی و تهدیدی برای سلامت کل جامعه باشد. از سویی نرخ جمعیت زنان سرپرست خانوار در دهههای اخیر رشد گستردهای داشته است. در کنار افزایش نرخ رشد جمعیت، این گروه تغییرات کیفی مانند تغییر ترکیب سنی، تحصیلی، درآمدی و فقر اقتصادی را نیز تجربه کردهاند که مسائل مبتلا به آنان را به مرور از یک پدیده اجتماعی نسبتاً طبیعی به موضوع اجتماعی از جنس آسیب تبدیل کرده است. زنانی که مهارت و توانمندی لازم برای به دست آوردن شغلی که تأمینکننده درآمد و نیاز خانواده تحت سرپرستی خود را ندارند، به ناچار وارد بازار کار غیر رسمی و ناامنی میشوند که مقدمه برای ورود آنها به چرخهای از آسیبهای اجتماعی است.