به نظر من از زمانی که آقای احمدی نژاد به طرف همان مبانی که در دولت های گذشته وجود داشت چرخش کرد، انتقادات اصولگرایان از ایشان افزایش یافت.
احمدی نژاد را انحراف یافته از اصولگرایی می دانم.
احمدی نژاد در دولت دهم نشانه هایی از خود بروز داده که می خواهد در قدرت باقی بماند.
ایشان برای آنکه بتواند در قدرت باقی بماند به شیوه های دولت های گذشته تمسک می جوید.
این که ایشان تلاش می کند با استفاده از امکانات دولتی در قدرت باقی بماند خلاف قانون اساسی است.
«احمدینژاد»، از تقابل با رانتخوران تا شباهت به هاشمی و خاتمی!
احمدی نژاد یک باند سیاسی تشکیل داده که فرقی با حزب ندارد. این باند سیاسی برای بقای ایشان در قدرت تلاش می کند.
احمدی نژاد از زمانی که همان رویکرد دولت های گذشته را پیدا کرد (که البته از سوی مردم پس زده شده است) هرگز مورد تایید مردم قرار نگرفت و مردم قطعا این تمایل را پس خواهند زد.
احمدی نژاد در دولت دهم تلاش محسوسی می کند برای آنکه در شکل گیری دولت آینده تاثیر بگذارد. این امر اظهر من الشمس است.
احمدی نژاد در حال گرایش از توده به دولت نخبگان است و در حال ورود به داد و ستد با نخبگان است.
احمدی نژاد در دولت نهم با باند حاکم بر دانشگاه آزاد در تعارض بود و این موضوع را به درستی و بر اساس اصولگرایی پدیده ای در برابر عدالت اجتماعی و مغایر با حقوق اساسی جامعه می دید؛ اما در دولت دهم در حال معامله گری با آن است.
احمدی نژاد می داند که اگر تمایل به بقا در قدرت دارد ساز و کار توده به کار او نمی آید، چون توده ها را نمی توان آلوده کرد اما نخبگان را می توان آلوده کرد.
احمدی نژاد بر خلاف قانون اساسی که عملکرد دولت باید در چارچوب مصوبات مجلس باشد، قصد دارد از ابزار یارانه برای تبلیغات انتخاباتی استفاده کند.
تغییرات گسترده ای که ایشان در حال انجام آن است برای تاثیرگذاری بر انتخابات آینده است و این خلاف است.
احمدی نژاد در دولت دهم از رویکرد عدالت اجتماعی که هدف اصلی آن ارتقای جایگاه توده ها است به سمت ماندگاری در قدرت چرخش پیدا کرده و این چرخش خیلی از عملکردهای امروز ایشان را کاملا قابل فهم می کند.
در دولت نهم این حرف درست است اما در دولت دهم کجا رویکرد مقابله با رانتخواران وجود دارد. آقای احمدی نژاد در حال دادن امتیازهای ویژه به برخی از رانت خواران است.