۰
چهارشنبه ۳ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۵:۴۰
حشمت الله فلاحت پیشه:

برخلاف شعارها و اصول انقلاب،همواره سیاست‌های دافعه در ایران پر قدرت‌تر از سیاست‌های جاذبه بوده‌اند

پروژه ایران هراسی را در داخل می‌توان خنثی کرد؛نیازمند سیاست‌های نرم است
حشمت الله فلاحت پیشه، رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس: در اتفاقات اخیری که شکل گرفته، شما می بینید که برای نخستین بار جمعیت های زیادی به عنوان اعتراض در سراسر دنیا جمع شدند و جالب این است که نهادهای متعدد ایران که در خارج از کشور دارند حق مأموریت دلاری دریافت می کنند، نتوانستند حتی چند نفر را در جشن روز 22 بهمن جمع کنند؛ و این یک زنگ خطر واقعی بود.
برخلاف شعارها و اصول انقلاب،همواره سیاست‌های دافعه در ایران پر قدرت‌تر از سیاست‌های جاذبه بوده‌اند
به گزارش مردم سالاری آنلاین،حشمت الله فلاحت پیشه​ رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با تأکید بر اینکه یک کشور باید بتواند سیاستی را در پیش بگیرد که مردمان آن کشور در داخل و خارج به عنوان پشتوانه این سیاست عمل کنند، گفت: در اتفاقات اخیری که شکل گرفته، شما می بینید که برای نخستین بار جمعیت های زیادی به عنوان اعتراض در سراسر دنیا جمع شدند و جالب این است که نهادهای متعدد ایران که در خارج از کشور دارند حق مأموریت دلاری دریافت می کنند، نتوانستند حتی چند نفر را در جشن روز 22 بهمن جمع کنند؛ و این یک زنگ خطر واقعی بود.
مشروح گفت و گو با حشمت الله فلاحت پیشه را در ادامه می خوانید:
آقای عراقچی اخیرا نسبت به اجرای پروژه بدنام‌سازی، امنیتی سازی و مشروعیت ‌زدایی از جمهوری اسلامی در دنیا هشدار داده و تأکید کرد که «این اثرات خود را در روابط خارجی ما می‌ گذارد و باعث کاهش همکاری‌ های ما با کشورهای دیگر می ‌شود؛ یعنی فضایی را به وجود می ‌آورند که کشورها برای همکاری با ایران تردید پیدا کنند». از نظر شما چه عواملی باعث بروز چنین وضعیتی در سیاست خارجی ما شده است؟
واقعیت قضیه این است که به هر حال بخشی از نظریه جنگ سرد جورج کِنان در قبال ایران در حال اجرا است و اشتباهات مدیریتی در داخل با یک سیاست کلان علیه ایران همراه شده و چنین شرایطی را رقم زده گه اگر تدبیر مدیریتی شکل نگیرد، به نظر من بعضی از کشورهای دشمن ایران دنبال اجرای پروژه جرج کنان در قبال ایران هستند.
در زمان جنگ سرد که دنیای غرب برای رقابت با روسیه کلی هزینه می کرد، جرج کنان نظریه ای را مطرح کرد مبنی بر اینکه دنیای غرب می تواند به گونه ای عمل کند که ساختارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی روسیه جذابیتشان را برای خود روس ها و طرفداران و متحدانشان از دست بدهد. وقتی این جذابیت از دست برود و عملا پشتوانه ملی سیاست شکل نگیرد، طبیعتا سیاست های بلوک شرق منجر به شکست می شود و غرب می تواند به پیروزی بدون جنگ دست پیدا کند. چیزی که تحت عنوان مکمل این سیاست مطرح می کرد این بود که حتی مردم بلوک شرق مدینه فاضله خودشان را در غرب جست و جو کنند.
آقای رئیسی با یکی از پر تعدادترین هیأت های تاریخ مناسبات خارجی ایران به پکن سفر کرد
این سفر خیلی با تبلیغات مواجه شد، ولی در حد سه و نیم میلیارد دلار توافقنامه امضا کردند
هفت سال پیش پادشاه عربستان به پکن سفر داشت، چین با عربستان 75 میلیارد دلار موافقتنامه امضا کرد

اعتقاد من بر این است که این موضوع اثر خودش را در حوزه های مختلف دارد. یعنی اگر یک کشوری با چالش های مختلف در داخل و خارج مواجه باشد و به ویژه تنش های بین المللی خود را کنترل نکند، حتی دیگر کشورهایی که به عنوان متحد از آنها یاد می شود هم درجه اهمیت کمتری برای این روابط قائل می شوند. به عنوان مثال آقای رئیسی با یکی از پر تعدادترین هیأت های تاریخ مناسبات خارجی ایران به پکن سفر کرد و این سفر خیلی با تبلیغات مواجه شد، ولی در حد سه و نیم میلیارد دلار توافقنامه امضا کردند. این در حالی است که هفت سال پیش پادشاه عربستان به پکن سفر داشت و 65 میلیارد دلار توافقنامه امضا کرد و چند ماه بعد 10 میلیارد دلار متمم آن بود؛ یعنی 75 میلیارد دلار چینی ها با عربستانی ها موافقتنامه امضا کردند که به لحاظ قلمرو استراتژیک دو کشور با هم متفاوت بودند و حداقل ادعایی که طرف های ایرانی تحت عنوان روابط راهبردی دارند را نداشتند.
یک کشور باید بتواند سیاستی را در پیش بگیرد که مردمان آن در داخل و خارج به عنوان پشتوانه این سیاست عمل کنند
نهادهای متعدد ایران که در خارج از کشور دارند حق مأموریت دلاری دریافت می کنند
آنها نتوانستند حتی چند نفر را در جشن روز 22 بهمن جمع کنند؛ و این یک زنگ خطر واقعی بود
بنابر این، یک کشور باید بتواند سیاستی را در پیش بگیرد که مردمان آن کشور در داخل و خارج به عنوان پشتوانه این سیاست عمل کنند. در اتفاقات اخیری که شکل گرفته، شما می بینید که برای نخستین بار جمعیت های زیادی به عنوان اعتراض در سراسر دنیا جمع شدند و جالب این است که نهادهای متعدد ایران که در خارج از کشور دارند حق مأموریت دلاری دریافت می کنند، نتوانستند حتی چند نفر را در جشن روز 22 بهمن جمع کنند؛ و این یک زنگ خطر واقعی بود.
کمتر کشوری در دنیا به اندازه ایران دارای تنوع در نمایندگی های خارجی است
بسیاری از نمایندگی های خارجی شکل گرفته اند که در خارج از کشور دارند از پول بیت المال هزینه می کنند ولی عملا کارکرد موفقی نداشته اند
بخشی از نهادها تحت عنوان «مسلمان سازی» عمل می کنند
یکی از این نهادها در ژاپن بعد از شش سال توانست یک نفر را مسلمان کند
توجه زیادی به رفع مشکلات ایرانی ها در کشورها نمی کنند؛ عملا به کانون دشمنی و قهر تبدیل شده اند
کمتر کشوری در دنیا به اندازه ایران دارای تنوع در نمایندگی های خارجی است. بسیاری از نمایندگی های خارجی شکل گرفته اند که در خارج از کشور دارند از پول بیت المال هزینه می کنند ولی عملا کارکرد موفقی نداشته اند و بلکه حتی بعضا منجر به قهر ایرانیان در آن کشورها شده اند. علتش این است که نوع تعریفی که از «ملت» در ایران شده متأسفانه یک تعریف خارج از تعاریف متعارف هست. به عنوان مثال بخشی از این نهادها تحت عنوان «مسلمان سازی» عمل می کنند و توجه زیادی به رفع مشکلات ایرانی ها در آن کشورها ندارند؛ و عملا به کانون دشمنی و قهر تبدیل شده اند.
من توئیتی زدم مبنی بر اینکه یکی از این نهادها در کشور ژاپن بعد از شش سال توانست یک نفر را مسلمان کند ولی در طول همین شش سال از جمله دستگاه هایی است که همواره بودجه فزاینده ای را دریافت می کند در صورتی که کشور به شدت نیازمند بودجه است.
اگر واقعا در کشوری با نمایندگی های ایران همکاری نمی شود، دلیلی ندارد که آن نمایندگی ها به فعالیت ادامه دهند
بر خلاف شعارها و اصول اول انقلاب، همواره سیاست های دافعه در ایران پر قدرت تر از سیاست های جاذبه بوده اند
بسیاری از ایرانیانی که الآن در خارج از کشور هستند، سرنوشتی از برخوردهای دافعه ای در ایران را تجربه کرده اند

توجیهی که بعضا مسئولین وزارت خارجه برای کم رمق بودن اقداماتشان دارند این است که دولت های میزبان همکاری های لازم را با فعالیت های نمایندگی های ما ندارند. چقدر این توجیه را قابل قبول می دانید؟
اگر واقعا در کشوری با نمایندگی های ایران همکاری نمی شود، دلیلی ندارد که آن نمایندگی ها به فعالیت خود ادامه بدهند و هزینه های کلان را بر دوش کشور بگذارند. من این موضوع را قبول ندارم و معتقدم که بیش از هر چیز این موضوع ناشی از شکست مأموریت های این دستگاه ها است.
من معتقدم که بر خلاف شعارها و اصول اول انقلاب، متأسفانه همواره سیاست های دافعه در ایران پر قدرت تر از سیاست های جاذبه بوده اند. بسیاری از ایرانیانی که الآن در خارج از کشور هستند، سرنوشتی از برخوردهای دافعه ای در ایران را تجربه کرده اند. وقتی این صحبت را مطرح می کنیم متأسفانه برخی افراد صاحب ستون و صاحب تریبون بلافاصله با اتهام و توهین با افراد منتقد سیاست های دافعه ای برخورد می کنند. ولی بخش عمده افراد کسانی هستند که یا کشور توان حفظ آنها را نداشته و یا برخوردهایی صورت گرفته که عملا ایران جاذبه های خود را برای آنها از دست داده است.
تابوهای متعددی در کشور شکل گرفته و هیچ وقت کشور نتوانست به صورت قانونی و نهادمند از این تابوها بگذرد و عملا باعث شده که بسیاری از افراد احساس کنند شاید در خارج از ایران بهتر می توانند نفس بکشند.
متأسفانه بدترین شرایط در حوزه اقتصادی وجود دارد و کشور نه تنها برنامه موفقی برای جذب سرمایه نداشته بلکه حتی ایران به یکی از کشورهای سرمایه گریز در دنیای امروز تبدیل شده است. در حوزه های دیگر هم مثلا موضوع گشت ارشاد به رغم اینکه یک معضل بود ولی در نهایت هیچ کس برای آن قانونی ایجاد نکرد. مثلا یک زمانی نمادی از بی حجابی یا کم حجابی در خودرویی دیده شده، ما می بینیم که آن خودرو هنگام سفر در یک شهر غریب مورد توقیف قرار می گیرد؛ طبیعتا این منجر به یک قهر می شود به خاطر عاملی که هنوز قانونی در مورد آن وجود ندارد.
متأسفانه یک سری افراد به دنبال ملت سازی هستند
در صورتی که ملت ایران یکی از کهن ترین ملل دنیا است
متأسفانه یک سری افراد به دنبال ملت سازی هستند در صورتی که ملت ایران یکی از کهن ترین ملل دنیا است. همین دیروز یکی از مسئولین اعلام کرد که سیاست تبعه سازی اتباع بیگانه را در دستور کار قرار داده ایم. در دنیای امروز سیاست جذب اتباع بیگانه در قالب اصل مالکیت فکری شکل می گیرد. اصل مالکیت فکری یعنی یک انتخاب گزینشی از میان مهاجران صورت بگیرد؛ کسانی که می توانند در سطوح بالای علمی، فناوری و اقتصادی عمل کنند تابعیت تشویقی می گیرند. ولی ما در ایران می بینیم که نوع پذیرش مهاجرین هیچ وقت در کار مالکیت فکری نبوده است.
برخی که قلمشان نقش شمشیر بازی می کند و یا معروف به سیاست های خشن هستند عملا در جایگاه تصمیم گیری، تصمیم سازی و نظریه پردازی هستند
کسانی که سعی کرده اند روح لطیف تمدن ایرانی – اسلامی را نشان بدهند روز به روز بیشتر مغضوب می شوند
ایران هراسی که آمریکا و اروپا علیه ایران راه انداخته و روز به روز هم افزایش پیدا کرده، چقدر به گریز سرمایه ها از ایران و یا دست کم تردید سرمایه گذاران برای همکاری با ایران دامن زده است؟
در دنیای امروز اقتصاد به شدت همبسته شده و مرزهای فیزیکی از بین رفته اند؛ شاخص ها هستند که عمل می کنند. به عنوان مثال «امنیت سرمایه گذاری»، «امنیت کسب و کار» و «زندگی شاد» شاخص های جهانی هستند و مردم دنیا بر اساس این شاخص ها عمل می کنند. وقتی که ایران هراسی در دستور کار قرار می گیرد یک سیاست بیرونی است ولی در داخل هم اشتباهات مدیریتی زمینه های داخلی را برای اجرای این سیاست فراهم می کند، به طور طبیعی اثر خودش را دارد.
مثلا برخی سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری در ایران بعضا با یک سری موانع تابوگونه مواجه می شوند. از نگاه ایدئولوژیک دستگاه ها و نهادهای مختلف تا فساد حاکم در روند جذب سرمایه و مناسبات اقتصادی این شرایط را رقم می زند. متأسفانه در چند دهه اخیر برخی افراد که قلمشان نقش شمشیر بازی می کند، در مقام توهین و اتهام قرار دارند و یا معروف به سیاست های خشن هستند عملا در جایگاه تصمیم گیری، تصمیم سازی و نظریه پردازی هستند ولی کسانی که سعی کرده اند روح لطیف تمدن ایرانی – اسلامی را نشان بدهند را می بینیم که روز به روز بیشتر مغضوب می شوند.
طبیعتا ایران در داخل هم دشمنانی دارد که مسائل داخل ایران را بزرگنمایی می کنند
قیچی رد صلاحیت حدود و ثغور قانونی نداشته باشد، به همه حوزه ها کشیده می شود
کسانی که نگاه خودی و غیرخودی دارند، هرکسی در گروه آنها نباشد در گروه دشمن تعریف می شود
هرکسی با هر درجه ای از انتقاد به خارج از کشور رفته در جریانات اعتراضی شرکت می کند
طبیعتا ایران در داخل هم دشمنانی دارد که مسائل داخل ایران را بزرگنمایی می کنند. نوع رفتارهایی که در برخی کشورهای منطقه وجود دارد خشن تر از داخل ایران هست ولی دشمنان این کشورها کمتر از  ایران است و به همین دلیل آن کشورهای اصلا سیاستی شبیه ایران هراسی را تجربه نکرده اند. وقتی مسئولان کشور می دانند که با ایران هراسی مواجه هستند باید بهانه های لازم را در این زمینه از بین ببرند. مثلا دوگانه ای تحت عنوان «تخصص و تعهد» در ایران شکل گرفت و این دوگانه بیش از هرچیز منجر به فرار متخصصین از کشور و حاشیه نشین و خانه نشین کردن آنها شده است.
حتی ما می بینیم در مسائلی مثل حوزه اقتصادی هم این کار صورت می گیرد. من به یاد دارم زمان مسئولیتم رد صلاحیت گسترده ای در انتخابات اتاق بازرگانی شکل گرفته بود و مسئولین وقت پذیرفتند که این رد صلاحیت ها خارج از رویه بوده است. الآن هم ما می بینیم این کار صورت می گیرد. یعنی فعالان اقتصادی که مهمترین شاخصه آنها کمک به رشد اقتصادی کشور هست، عملا باید موانع گزینشی دیگر را تحمل کنند. وقتی در قبال ایرانی ها این برخورد می شود، طبیعتا در قبال خارجی ها تبدیل به یک تابوی غیر شکننده خواهد شد. وقتی که قیچی رد صلاحیت حدود و ثغور قانونی نداشته باشد، به همه حوزه ها کشیده می شود.
متأسفانه نوع نگاه برخی ها به مدیریت «قلعه مختاری» است. یعنی مختار به خونخواهی کسی برخاسته بود که با 72 نفر یارانش تاریخ سازی کرد ولی وقتی در تنگنا قرار گرفت هفت هزار نیروی خودش را در داخل قلعه عقب نشاند و در نهایت خون همه آنها و خودش ریخته شد.
نوع نگاه خودی و غیرخودی بزرگترین عامل دافعه است. کسانی که نگاه خودی و غیرخودی دارند، نگاه سیاه و سفید دارند؛ هرکسی در گروه آنها نباشد در گروه دشمن تعریف می شود. نتیجه اش این است که می بینیم هرکسی با هر درجه ای از انتقاد به خارج از کشور رفته در جریانات اعتراضی شرکت می کند. نگاه سیاه و سفید سیاسی بزرگترین عامل ضد تساهل در دنیای امروز است؛ تساهلی که برای اداره جامعه اصل اساسی است.
مسئولین به گونه ای عمل نکنند که ژست سیاست های ضد ایرانی منجر به کسب امتیاز برای دیگر بازیگران شود
کسانی مثل زلنسکی تا حتی رئیس جمهور چین، رئیس جمهور آذربایجان سعی داشتند با گرفتن مواضع ضدایرانی امتیاز کسب کنند
فضاسازی هایی که بعد از اعتراضات اخیر اتفاق افتاد، مثل اینکه صهیونیست ها گفته اند ایران دارد به 50 کشور اسلحه می دهد، اقدامی که رئیس جمهور چین در استفاده از نام جعلی برای خلیج فارس انجام داد، سخنان اخیر الهام علی اف علیه کشورمان و همچنین عدم دعوت از نمایندگان رسمی ایران در نشست امنیتی مونیخ چقدر در این نوع نگاه جامعه بین المللی به ایران اثرگذار بوده است؟
بنده همیشه هشدار داده ام، مسئولین جمهوری اسلامی به گونه ای عمل نکنند که ژست سیاست های ضد ایرانی منجر به کسب امتیاز برای دیگر بازیگران شود. متأسفانه ما می بینیم یک سری رفتارهای اشتباه باعث می شود که روز به روز این تبدیل به واقعیتی می شود که از کسانی مثل زلنسکی تا حتی رئیس جمهور چین، رئیس جمهور آذربایجان و دیگران سعی داشته باشند با گرفتن مواضع ضد ایرانی امتیاز کسب کنند.
این به معنای تحمیل انزوا به جمهوری اسلامی ایران است. متأسفانه برخی از افرادی که این انزوا را تحمیل کرده اند تعریفی را به مناسبات خارجی تحمیل کرده اند که هزینه اش را ملت ایران داده اند؛ آن تعریف «ملت – ملت» بود. یعنی وقتی دولت های مختلف علیه ایران موضع می گرفتند، موافقتنامه های مختلف منعقد نمی شد و یا اجرا نمی شد، می گفتند که ما با مردم دنیا کار می کنیم. چیزی که تحت عنوان کار با مردم دنیا مطرح می کردند هم فقط یک کار هزینه ساز برای کشور بود؛ ضمن اینکه باعث شد هر جایی که ایران بدون توجه به دولت ها با بخشی از مردم آنجا کار کرده، نفرت و دشمنی آن دولت ها را به دنبال آورده است.
این یک سیاست اشتباه است و در نهایت هم دچار دوگانگی شد و ما الآن می بینیم برخی از همان افراد صاحب این دیدگاه 12 میلیون مسلمان چینی را به عنوان تروریست معرفی می کنند که اوج دوگانگی در این نگاه ملت محور است. همین نگاه باعث شده که عملا برای این افراد ملت غریب باشند و توجهی به ملت ایران نمی کنند؛ و هرکسی از ایران خارج شده را با یک نگاه می رانند. فردای همین مصاحبه افرادی که قلم و شمشیر در دست دارند به جای اینکه شرایط را درک کنند اتهام و توهین را روانه می کنند، ولی نکته جالب این است که کسانی که اتهام و توهین دیده اند خانه نشین شده اند و به چیزی هم نرسیده اند؛ ولی کسانی که همواره کشور را به سمت سراشیبی انزوا سوق داده اند صاحب جایگاه، نظر، تصمیم و مشورت هستند.
پروژه ایران هراسی را در داخل می شود خنثی کرد
ایران تحت هیچ شرایطی نباید از سیاست های دفاعی خودش کناره گیری کند
مقابله با ایران هراسی نیازمند سیاست های نرم است؛ و اینکه ایران را برای ایرانیان دلنشین کنیم
به نظر شما دستگاه سیاست خارجی و مشخصا نمایندگی های ایران در خارج از کشور برای خنثی کردن پروژه بدنام سازی ایران و یا ایران هراسی باید چه کارهایی انجام بدهند؟
اعتقاد من بر این است که پروژه ایران هراسی را در داخل می شود خنثی کرد. یعنی اگر زمینه ای برای هراس نباشد، ایران هراسی نتیجه نمی گیرد. بخشی مربوط به سیاست های دفاعی کشور است که کاملا قابل دفاع هست. من معتقدم ایران تحت هیچ شرایطی نباید از سیاست های دفاعی خودش کناره گیری کند و بنده کسی بوده ام که همواره در کمیسیون تلفیق بیشترین دفاع را از بودجه دفاعی کشور کرده ام. اما بخش عمده آن سیاست نرم است. من معتقدم که مقابله با ایران هراسی نیازمند سیاست های نرم است؛ و اینکه ایران را برای ایرانیان دلنشین کنیم. اگر ایران را برای ایرانیان دلنشین کنیم ایرانیان خارج از کشور هم دنبال هرگونه راهکار جایگزین و یا سیاست های اعتراضی نمی افتند.
واقعیت تلخ این است که در داخل کشور عده ای چنین نگاهی ندارند. تا زمانی که این نگاه وجود دارد، ایران برای ایرانیان دلنشین نخواهد شد. لازمه اش این است که به گونه ای نهادمند با تابوزدایی و گسترش امکان فعالیت های سیاسی و اقتصادی سالم، ایران برای ایرانیان دلنشین شود. آن موقع است که نظریه جرج کنان در مورد ایران نتیجه نمی دهد و در غیر این صورت من معتقدم که ایران همچنان گرفتار سیاست دافعه ای خواهد بود.
منبع:جماران
کد مطلب: 190069
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *