به گزارش
مردم سالاری آنلاین، با توجه به تبصره فروش نفت توسط صندوقهای اجتماعی (لشکری، سازمان تامین اجتماعی) در مصوبه دولت، این نکات حائز اهمیت خواهد بود:
این روش در دولتهای گذشته پیشنهاد شده بود و توسط کارشناسان نفت و اقتصاددانان بررسی شده و تقریبا همگی این روش را مردود و غیر کارشناسی اعلام نموده بودند.
با توجه به اعمال تحریمها در بخش بانک و بیمه و نفت از سوی ایالات متحده آمریکا هیچ گونه درگاه مالی برای برقراری LC و سوئیفت وجود ندارد و با توجه بهعدم عضویت ایران در FATF، انواع فروش سازمانی برای شرکتهای حقوقی و سازمانها مقدور نخواهد بود.
در این صورت تنها راه فروش از طریق اشخاص حقیقی میماند که آن هم ۳۰٪ هزینهها و در نهایت درآمد را برای فروشنده کاهش خواهد داد و خطرات دستگیری، اخذ اتهام پولشویی، سرقت و سایر خطرات دیگر را نیز در پی دارد.
فروش نفت از طریق کشتیها در مرزهای بین المللی نیز خطرات دزدان دریایی و فروش به سمن بخس را به دنبال خواهد داشت. فقط میماند مصرف داخلی نفت و مشتقات و میعانات نفتی برای شرکتهای شستا تامین اجتماعی که عدد آنهم با بررسیهای بهعمل آمده به ۱۵ هزار میلیارد تومان نخواهد رسید.
پرسش اینجاست با توجه به جمیع موارد کارشناسی که مورد اشراف سازمان برنامه بوده است، بازهم سازمان تامین اجتماعی میتواند از محل فروش نفت ۱۰۰ هزار میلیارد تومان فروش داشته باشد؟
آیا تجربه بابک زنجانیها برای ما درس عبرت نشده است و دوباره برای دور زدن تحریم دنبال روشهای جدید میگردیم؟
سازمان تامین اجتماعی و هلال احمر جزو تحریمها نبوده که با این روش آنها نیز تحریم خواهند شد. میماند حوزهی بودجهای در کشور که پرداختن به دیون ممتازه حقوق بازنشستگان اولویت اول آن باید باشد. این مهم تحققپذیر است، به شرط آنکه هزینههای بخشهای تبلیغاتی، صداوسیما، بنیاد شهید و بنیاد مستضعفان و... کسر شده و ۱۵۰ هزارمیلیارد تومان این بخشها به سازمان تامین اجتماعی اختصاص یابد.
شایان ذکر است که در برنامه ششم توسعه طی ۵ سال باید دیون سازمان تامین اجتماعی تسویه میشد که نه تنها این مهم نادیده گرفته شده بلکه مصوبات بودجه سالهای گذشته نیز اجرا نشده است. در این میان تامین اجتماعی هیچ چارهای جز حذف گروههای حمایتی مورد نظر دولت از صندوق خود را ندارد. وقتی دولت به تعهدات خود عمل نمیکند، چرا هر سال هزاران میلیارد تومان برای خودش تعهدات ایجاد میکند؟