به گزارش
مردم سالاری آنلاین به نقل از اکوایران ،اوجگیری آلودگی هوا در تهران و بسیاری از شهرهای دیگر امسال از ابتدای آذر آغاز شد؛ یعنی چند هفته زودتر از سالهای قبل. واکنش دولت به تشدید و البته پایداری آلودگی هوا، تعطیلی مدارس، دانشگاهها، مهدهای کودک و مراکز آموزشی بود. این وسط، وزارت کشور، شوراهای شهر و روستا، شهرداریها و بویژه شهرداری تهران هم واکنش خاصی نداشتند و غیر از یکی دو اظهارنظر، زحمت دیگری را به خودشان تحمیل نکردند. بماند که رئیس سازمان محیط زیست هم بعد از کلی حرف و فشار و اعتراض، بالاخره چند هفته قبل گفت که «خبرهای خوبی!» درمورد اجرای قانون هوای پاک در راه است؛ راهی که البته ظاهرا مسدود است و قرار نیست به مقصد منتهی شود.
این وضعیت دستگاههای اجرایی است. نهادها و دستگاههای نظارتی هم چندان حال بهتری ندارند. مجلسیها ترجیح دادهاند بیشتر سرگرم بودجه و حمایت از صیانت و بودجه گرفتن برای یک سریال خاص و نوسانات ارزی باشند و کاری به آلودگی و سرما و گاز و سیستم آموزشی ندارند و برای شوراییها هم این روزها کاری مهمتر از توجیه فیش حقوقی سی و چند میلیونی دختر یکی از اعضایشان نبوده و کاری به ضعف مدیریت شهری ندارند و دستگاه قضا هم که مشغله این روزهایش کاملا هویداست و فقط یکی دو بار درمورد اجرا نشدن قانون هوای پاک صحبتهایی کردند که نمیدانیم نتیجهاش چه شد.
از همان روز نخست آذر امسال روند تعطیلیها آغاز شد. نخستین قربانی، مدارس هستند و والدین شاغلی که اداراتشان تعطیل نمیشود ولی فرزندشان مدام خانهنشین میشود و باید برای نگهداری و مراقبت از او در ساعات روز فکری کنند؛ مسئولیتی که کاملا به گردن خودشان است و دولت هیچ برنامه و دغدغه و راهحلی برایش ندارد.
هرچند دولت نام تعطیلیهای اخیر را «آموزش غیرحضوری» گذاشته است و کلاسهای آنلاین هم کم و بیش برگزار میشود، اما خود وزیر آموزش و پرورش گفته بود که این نحوه آموزش «کارایی لازم را ندارد»؛ ضمن اینکه دانشگاهها عموما تعطیل شدهاند، نه غیرحضوری. حتی اگر با اغماض نام تعطیلی را از روی وضعیت این روزهای نظام آموزشی برداریم و بر همان عنوان آموزش غیرحضوری تکیه کنیم، کیست که نداند با این اوضاع نابسامان اینترنت و اختلالات گاه و بیگاه شبکه آموزشی شاد و آماده نبودن برخی مدارس و خانوادهها برای اعلام ناگهانی تعطیلی مدارس، تنها سایهای و اسمی از آموزش باقی میماند.
یکی از مادرانی که فرزندش در مقطع دبستان تحصیل میکند، به اکوایران میگوید در گروهی که بچههای کلاس پیامهایشان را با معلمشان رد و بدل میکنند و باید فایلهای آموزشی و عکسِ تکالیف بچهها در آنجا ارسال شود، مادران و بچهها مدام از قطعی و کندی اینترنت گلایه دارند و من هم با همین مشکل مواجه هستم؛ ضمن اینکه برخی ویدئوها و فایلهای ارسالی از سوی معلم، به درستی دریافت نمیشود یا دانلود آن زمان زیادی میبرد و عملا کلاس تمام میشود.
همچنین، مادر یک بچه اولدبستانی که شاغل است، به اکوایران گفته تعطیلیهای هفتههای اخیر برنامه زندگیمان را به هم ریخته و هر شب باید خبرها را چک کنیم تا ببینیم برنامهمان برای فردا چیست. مگر مادربزرگها و پدربزرگها چقدر توان دارند که مدام از بچه ما مراقبت کنند؟ تکلیف والدین شاغل چیست؟ کسانی که کمکحال ندارند باید چکار کنند؟
اینها البته گویا دغدغه مردم است و دغدغه دولت نیست. بعد از اینکه طی اتفاقی نادر و بیسابقه مدارس را بخاطر آلودگی هوا دو هفته پیوسته تعطیل کردند و طی یک ماه تعداد روزهای تعطیل، بیشتر از غیرتعطیل شده بود، وزیر آموزش و پرورش خیلی سفت و محکم گفت که تعطیلی راهکار خوبی نیست و دانشآموزان آسیب میبینند. «یوسف نوری» آخر آذر گفته بود: «به سبب تعطیلیها نگران دانشآموزان هستیم. با وجود زحمات بسیار معلمان عزیز، آموزش مجازی کارایی لازم را ندارد و پیشنهاد کردم که تعطیلی نداشته باشیم و آقای رئیسجمهور هم بر عدم تعطیلی مدارس مگر در موارد خیلی استثنا تاکید کردند.»
وزیر آموزش و پرورش آنقدر از نامه خودش و همراهی رئیسجمهور خرسند بود که طی یکی دو روز باز هم این سخنان را تکرار کرد. چند روز بعد، در حالی که برف اندکی در تهران باریده بود و به گواه مشاهدات میدانی در همان روز تردد آسانی حتی در شمال تهران برقرار بود، مدارس منطقه یک پایتخت را تعطیل کردند. چند روز مدارس بعد از آن باز هم بخاطر آلودگی پیاپی تعطیل شد، در روزهای اخیر بخاطر کمبود گاز و سرما و برودت هوا و صرفهجویی در مصرف گاز تعطیل شد و امروز (دوشنبه 27 دی) هم دوباره بخاطر آلودگی هوا. هواشناسی هم که گفته این وضعیت تا آخر هفته ادامه دارد و بنابراین احتمال تعطیلی پیاپی، بالاست. تازه این همه تعطیلی تنها مربوط به کمتر از چهار هفته است؛ یعنی درست از زمانی که وزیر آموزش و پرورش گفت «تعطیل نمیکنیم.»
یک سمت ماجرا این است که هم بر اساس منطق و هم بر اساس قانون، در شرایط هوای «ناسالم برای تمام گروهها» یا زمانی که سرما و برف و یخبندان از حد معمول فراتر میرود، مدارس باید تعطیل شوند؛ اما سمت دیگر ماجرا که مهمتر هم هست، این است که اصلا چرا آلودگی هوا باید اینقدر بیشتر شود و هیچ راهحلی هم نداشته باشد؟ چرا باید وضعیت مدیریت شهری و سراسری در مملکت اینطور باشد که دمای منفی 2 درجه (میانگین دمای سردترین روز تهران) و برفی که آنقدرها هم نباید حاد به نظر برسد، تبدیل به یک وضعیت استثنایی و مستحق تعطیلی باشد؟ چرا یکی از گازخیزتزین کشورهای جهان باید با زمستانی سخت و کمگاز درگیر باشد؟ چرا در شرایطی که هیچکدام از این مشکلات حل نشده، مشکل دیگری درمورد اینترنت پیش پای ملت گذاشته میشود تا بعد از دو سال و اندی تجربه دورکاری و آموزش غیرحضوری، حالا از یک ارتباط ساده مجازی هم عاجز باشند؟
در هفتههای اخیر دولت نهتنها به این پرسشها پاسخ عملی و اجرایی نداده، بلکه با اظهاراتی بعضا عجیب، غیرکارشناسی و وعدههای دروغین نمک به زخمِ سربازکرده ملت پاشیده است. نمونه سادهاش، اظهارات شاذ وزیر آموزش و پرورش است که پیشتر به آن اشاره شد؛ وزیری که گویا نمیداند «استثنا» وقتی هر روز تکرار میشود، اسمش «قاعده» است؛ نمیداند اختیار برخی تعطیلیها اصلا دست او نیست که بخواهد وعدهاش را بدهد؛ نمیداند وقتی آنطور محکم حرفی میزند و تکرار میکند، والدین بینوا ممکن است به حرفش اعتماد و روی آن حساب کنند اما یکی دو روز بعد باز هم تعطیلی پشت تعطیلی را ببینند؛ نمیداند وقتی میگوید «تعطیل نمیکنیم» و بعدش بارها تعطیل میشود، در واقع به مردم دروغ گفته است. البته، شاید هم همه اینها را میداند!
این سو، نهادی نظارتی به نام مجلس شورای اسلامی است که در تمام مدتِ مورد اشاره، نه سوالی از وزیر آموزش و پرورش پرسیدهاند، نه حرفی از استیضاحش به میان آمده، نه تذکری، نه نطقی، نه مصاحبهای، نه...؛ اصلا انگار وظیفه نظارتی مجلس شامل وزارتخانهای به نام آموزش و پرورش نمیشود.
تا اینجای کار، دستکم در دو ماه اخیر، چون گویا مشکلاتِ قبلی مردم کم بود، سردی و کمگازی و تعطیلی و آلودگی و یخبندان و برودت هوا و مشکلاتِ آن بستری که برخی در ایران به اشتباه «اینترنت»ش مینامند هم اضافه شده یا بدتر شده است. حالا، تازه اواخر دیماه است و هنوز بیش از دو ماه از زمستان باقی مانده است. از اسفندِ شب عید و آخر سال و شلوغ و گران و پرمشغله هم که بگذریم، بهمن معمولا ماه سردی است؛ سرد و آلوده. پس تا فرصت باقی است، همچنان تعطیل کنید!