به گزارش
مردم سالاری آنلاین،صادق زیباکلام استاد دانشگاه در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
چند وقتی است که این فکر بسروقتم آمده که چقدر جای «نلسون ماندلا» در اپوزیسیون امروز ایران خالی است. آنچه این فکر را مثل خوره بجانم انداخته، حجم هولناکی از خشونت است که فضای سیاسی ایران را انباشته کرده. مصداق خشونت فقط برخورد حاکمیت در خیابان با معترضین یا برپایی چوبههای دار باتهام «محاربه» نیست. خشونت بدتر و مذمومتر، که در حقیقت «محاربه» را توجیه میکند، خشونت گفتاری است. خشونتی که «کیهان» و برخی از تندروها مروج آن هستند.
تندروها البته تنها مروجین خشونت نیستند. گفتمان برخی از اپوزیسیون، بالأخص بسیاری از براندازان، آن روی دیگر سکۀ کیهان و «محاربهگران» است. کلام آنان سرشار از خشونت، اهانت، ناسزای سیاسی و در یک کلام، تحملناپذیری مخالفین است. همانگونه که قائل به شعار معروف «هرکه با ما نیست، دشمن ماست» میباشد، براندازان هم هرکه با آنها نیست را دشمن میپندارند.
تندروها مخالفینشان را مزدور، اغتشاشگر، اوباش، نفوذی، وابسته و... میخوانند، و براندازان هم متقابلاً منتقدینشان را مزدور نظام، وسطباز، معاملهگر، فریبکار و حتی خائن خطاب میکنند. آقای خاتمی یا فرد دیگری توصیه به «غیرخشونت» مینماید. بلافاصله براندازان، که برخی هم روشنفکر هستند، سخیفترین اهانتها را بوی روا میدارند. فردایش نوبت «کیهان» است که همان توهینها را نثار وی کند.
آیا اگر اشاعهدهندگان گفتمان خشونت، روشنفکران و چهرهها و شخصیتهای برانداز از تریبونهای فارسیزبان خارج از کشور باشند، عمل آنها انقلابی، ستودنی و مردمی است؟ در مقابل، گفتمان خشونت «کیهان» و حکومتیان تندرو محکوم و غیرمردمی؟
خشونت خشونت است؛ صرفنظر از آنکه چه کسی آن را بکار میبرد. تندروهای داخل، یا براندازان خارج. عدم تحمل منتقد، توهین و بیاحترامی به مخالف، خود را مطلق حقیقت و حقیقت مطلق پنداشتن، خود را انقلابی و مردمی و دیگران را وابسته، مزدور، غیرمردمی و منحرف خواندن، مذموم، غیراخلاقی و ناشی از خودبزرگبینی و استبداد است. همان استبدادی که اتفاقاً براندازان وعدۀ رهاسازی از آن را میدهند.
...
ذات نایافته از هستیبخش
کی تواند که شود هستیبخش؟