به گزارش
مردم سالاری آنلاین، هم میهن نوشت: آمارهای دیگری هم هست که به علت حساسیتهای رسمی به آنها نمیپردازیم. ولی همان ۲۰۰ نفر هم خیلی زیاد است، چون هر کس که فرزند و برادر یا خواهر و همسری دارد میداند که نبود هر کدامشان چه مصیبتی است. چه از این طرف و چه از آن طرف، درنهایت فرقی نمیکند؛ همه انسان و ایرانی هستند. با این حال اعدام محسن شکاری با همه کشتههای قبلی فرق دارد. زیرا این چیزی بیش از مرگ یک نفر بود. چون این اعدام باید مبتنی بر اراده حکومت و مطابق قانون باشد. سایر مرگها را میتوان به اتفاقات معمول در میدان اعتراضات یا خطاهای فردی و... منسوب کرد، ولی این اعدام واجد یک پیام رسمی و مهم است و به همین دلیل، هم در خارج و هم در داخل کشور بازتاب گستردهای پیدا کرده است. در نتیجه به نظر میرسد وضعیت ایران وارد مرحله جدیدی شده است که چهبسا بازگشتناپذیر گردد. فارغ از جزئیات وضعیت حقوقی این پرونده سرعت رسیدگی به آن بهتنهایی این پیام را منتقل میکند.
فارغ از اینکه حکم محسن شکاری مترادف اجرای عدالت باشد یا نه، نفس صدور و اجرای فوری آن در زمانی بسیار کوتاه، نشانگر اراده رسمی در برخورد شدید با اعتراضات است. این پیام از طرف مقابل چگونه دریافت خواهد شد؟ دریافت کشورهای دیگر روشن است و آن را نمیپذیرند همچنان که ما هم چنین رفتاری را درباره مردم کشورهای دیگر نمیپذیریم. از این رو اقدامات ایذایی آنان بیشتر خواهد شد و احتمالا کشورهای اندکی هم که در کنار ایران هستند، فاصله بیشتری خواهند گرفت. مواضع آنان در طول ۲۴ساعت گذشته مشهود است و فقط باید منتظر تبعات عملی این مواضع بود.
در داخل و به احتمال فراوان، بخشی از معترضان جدی بهسوی خشونت روی خواهند آورد. بهویژه که گزارشهای رسمی و تاییدشده، از ورود سلاحهای فراوان به داخل کشور خبر میدهد. ضمن اینکه وضعیت استانهای مرزی که دچار تنش هستند، بالقوه بحرانزا است.
بخش دیگری از معترضان ناامیدتر از اصلاح امور خواهند شد و خطر این ناامیدی کمتر از خطر ورود بخشی از آنان به چرخه خشونت نیست. این اعتراضات هر نتیجهای داشت در وجود این نتیجه تردید نبود که مردم را نسبت به آینده و بهبود امور از طریق مسالمتآمیز و اصلاحطلبانه امیدوارتر کرده بود. این فرصتی است برای ساختار سیاسی که نباید آن را از دست بدهد. افراد ساکت و مخالف یا ناراضی که اغلب مردم را تشکیل میدهند و از ابتدا هم امیدی به ثمربخشی اعتراضات نداشتند، ناامیدتر و منفعلتر میشوند و این برای حیات عمومی جامعه از زهر کُشندهتر است.
همه اینها به یکسو، چشمانداز عمومی از آینده ناامیدکنندهتر خواهد شد. زیرا ساختار رسمی معتقد است که بهدنبال ایجاد اعتماد، امید و مشارکت مردم است. تردیدی نباید داشت که این اقدام و تداوم آن بهبود هر سه مولفه را به محاق برده و بدتر خواهد کرد.
بهطور مشخص ابراز امیدواری میکنیم که این جریان در همینجا متوقف شود و با شناخت دقیق علل و انگیزههای اعتراضات راهی برای تامین مطالبات مردم گشوده شود.