به گزارش
مردم سالاری آنلاین، نرخ تورم نقطهای از ۷/ ۳۴درصد به ۱/ ۴۸درصد و نرخ برابری ریال-دلار از ۲۶۲هزار ریال در مقابل یک دلار به حدود۳۵۰ هزار ریال افزایش یافته و این همه، در کمتر از یک سال اتفاق افتاده است و متاسفانه چشماندازی از تغییری مثبت نیز در پیشرو نیست.
شاید چونان بازی بسکتبال که تعداد گلهای دورقمی و سهرقمی برای تماشاگران آن غیر عادی نیست، ذهن مردم ما نیز با نرخ های تورم دورقمی و فزاینده خو گرفته، اما اقتصاد و چارچوبهای نظری آن بیشتر متناظر بر بازی شبیه به فوتبال است که در آن به سختی میتوان گل زد و تفاوتها و تغییرات جزئی است.
نرخ تورم ۱/ ۴۸درصد به زبان ساده میگوید در یک سال گذشته تقریبا نیمی از حاصل کار و سرمایه هر ایرانی توسط دولت و در خفا از جیب او برداشته شده و این فرای مالیات و عوارض مستقیمی است که دولت از او گرفته است. میگوییم دولت؛ چرا که تورم جز نتیجه سیاستهای پولی و مالی دولت نیست. میگوییم خفا؛ چون از صاحب مال، یعنی مردم، اجازه برداشت گرفته نمیشود! برای درک دقیق رقم ۳۵درصد افزایش در نرخ برابری ریال-دلار نیز، خود را با دوستی کاملا مشابه، اما فعال در کشوری دیگر مانند یکی از کشورهای جنوب خلیجفارس مقایسه کنید که در ابتدای سال از ثروتی یکسان برخوردار بودهاید و در طول سال نیز به یک اندازه کار کردهاید؛ اما در انتهای سال، دارایی شما، ۳۵درصد از دوست خارجیتان کمتر است! منصف باشید، چه کسی در چنین چارچوب اقتصادی با میل و اشتیاق فعالیت میکند؟ کیست که هرسال (با اجازه و بیاجازه) بیش از ۷۰درصد از درآمد جاری او گرفته شود و هر روزه بهرهمندیاش از خدمات عمومی نیز کم و کمتر شود؛ اما همچنان میل به کار کردن داشته باشد؟ و مگر نظام اقتصادی هست که برای رشد به کار و فعالیت نیاز نداشته باشد؟ آهای عدالتخواهان، این بیعدالتی نیست؟ آتیه چنین سیستم اقتصادی را چه پیشبینی میکنید؟
در زمان انتخابات ریاستجمهوری، رئیسجمهور در بیان برنامههای خود برای اداره امور اقتصادی کشور اظهار کردند: «...و اقتصاددانان را برای حل مشکلات کشور به خط خواهم کرد.» آقای رئیسجمهور، سه هفته پیش اتفاقی افتاد که نشان داد نیاز نیست اقتصاددانان را به خط کنید. آنان همواره برخط (Online) هستند. ۳۴۹نفر از آنها با ۳۴۹نظر متفاوت خواستند که ۳۵۰مین نظر نیز باشد. از سرشناسترین اقتصاددان ایرانی تا گمنامترین آنها حضور داشتند و نشان دادند که همه همچنان دغدغه ایران را دارند. جناب رئیسجمهور، اقتصاددانان ایرانی برخط هستند، نمایشگر را روشن کنید و ضربدر روی علامت بلندگو را بردارید تا صدای آنها را بشنوید. آقای رئیسجمهور، اعداد فوق چونان هر گلی در بازی فوتبال که حاصل دهها و صدها پاس و استراتژی و تغییر استراتژی است، برآیند هزاران سیاست اجرایی در بدنه دولت و فرای آن است. این اعداد را نمیتوان با شعار و یک یا دو اقدام تند و سریع و انقلابی مهار کرد. شاید در فوتبال گاهی به تصادف و بر حسب شانس، تاکتیک «علی اصغری» جواب بدهد و گلی زده شود؛ اما در اقتصاد، صدای خوش مهار تورم و کنترل نرخ ارز تنها از نوازندگانی هماهنگ و مبرز که در دستگاه مینوازند، برمیخیزد. جناب رئیسجمهور، باور کنید اینها اصلا عدد نیستند که آنها را به گونه دیگر محاسبه کنیم یا قبول نداشته باشیم، حقایقی از رفاه ایرانیان در طول زمان و در مقایسه با سایر ملل هستند و تنها برای اینکه ما آنها را بهتر بفهمیم در قالب اعداد نمایش داده میشوند. این شاخصها کیفیت اداره اقتصاد کشور را منعکس میکنند و از پیام آنها گریزی نیست.
جناب رئیسجمهور، اقتصاددانان ایرانی برخط هستند، این دولت است که برونخط (Offline) است، آن را برخط کنید.