سمیح ایدیز ستون نویس
پایگاه المانیتور در مقاله ای با عنوان «تمجید از میانجیگری اردوغان در معامله غلات اوکراین محدودیت هایی دارد» نوشت:
رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه به دلیل توافقی که با آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد در ۲۲ ژوئیه در استانبول برای رسیدن غلات اوکراینی به بازارهای جهانی امضا کرد، تمجیدهای گستردهای دریافت کرد.
حامیان اردوغان او را به عنوان رهبری معرفی می کنند که جهان را از گرسنگی نجات داد و او سعی خواهد کرد از این امر برای منافع خود در داخل کشور استفاده کند، جایی که تردیدها در مورد شایستگی دولت او در حال افزایش است.
مشاوران او امیدوارند که این مساله موجب تقویت حمایت داخلی ضعیف او قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال آینده شود. حمایت عمومی از اردوغان به دلیل فروپاشی اقتصادی ترکیه که عمدتاً به دلیل سیاست های غیرمتعارف اوست، کاهش یافته است.
ستایش اردوغان از جانب غرب به خاطر میانجیگری او با دبیرکل سازمان ملل، نوعی داستان موفقیت است که او برای بهبود وجهه بین المللی خود نیز به دنبال آن بوده است.
آیا او می تواند از این معامله برای غلبه بر وجهه مخدوش خود در ایالات متحده و اروپا و ایجاد زمینه برای بهبود روابط با غرب، استفاده کند؟
مایکل کراولی از نیویورک تایمز در تیتر مقاله خود در ۲۳ ژوئیه، احساس واشنگتن را منعکس کرد: «رهبر ترکیه با وجود کمک به توافق اوکراین همچنان برای بایدن دردسر است».
کراولی نوشت: «در مجموع، اقدامات اردوغان - و توانایی محدود بایدن برای مهار آنها - بر موقعیت منحصر به فرد رهبر ترکیه به عنوان یک متحد نظامی که اغلب در تضاد با دستور کار متحدان غربی اش است، تأکید می کند».
رویکرد سرسختانه اردوغان و اصرار این کشور بر خرید سامانه های دفاع هوایی اس-۴۰۰ ساخت روسیه که منجر به اخراج از برنامه پیشرفته تولید هواپیماهای جنگنده F-۳۵ شد، یک شکست استراتژیک برای ترکیه بود. آنکارا در حال حاضر چاره ای جز انتخاب دومین گزینه و تلاش برای خرید جت های جنگنده F-۱۶ از ایالات متحده نداشته و در حال حاضر سخت مشغول لابی در واشنگتن است.
کنگره آمریکا، جایی که روابط آمریکا و ترکیه در سالهای اخیر بدتر شده است، هنوز باید متقاعد شود. این کشور خواستار تضمین های امنیتی از ترکیه در مورد حریم هوایی یونان و شمال سوریه قبل از تایید فروش F-۱۶ است. اردوغان هم در موقعیتی نیست که تسلیم چنین خواسته هایی شود.
ترجیح اردوغان برای دیپلماسی سخت، که اغلب از طریق کانال های نامنظم انجام می شود، بسیار بیشتر با شخصیت او سازگار است تا نقش یک دولتمرد خیرخواه. او بهعنوان یک پوپولیست باتجربه از طریق دیپلماسی بلندگو رشد میکند و معتقد است که این امر با گروههای مذهبی ملیگرا که به حمایتشان تکیه میکند، خوب است. برای مثال، این صداها او را به خاطر موضع منفی او در مورد درخواست سوئد و فنلاند برای عضویت در ناتو تحسین میکنند.
با این حال، دیپلماتهای کهنهکار هشدار میدهند که اختلاط سیاست داخلی و سیاست خارجی برای دستیابی به دستاوردهای سیاسی همیشه به امنیت بلندمدت و منافع اقتصادی ترکیه آسیب رسانده است.
علی تویگان، سفیر بازنشسته ترکیه تاکید کرد: بدترین دشمنان یک سیاست خارجی سالم، عجله، لفاظی های تهاجمی و لاف زنی هستند.
تویگان در وبسایت خود Diplomatic Opinion نوشت: «دولت با افتخار آن را سیاست خارجی قاطعانه جدید ترکیه میخواند، اما در واقعیت، ثابت کرده است که بازنده است. ما ترکها باید از خود بپرسیم که چرا تقریباً در هر موضوعی با یک جبهه گسترده علیه خود روبرو هستیم. چگونه است که ما به نقطه ای رسیده ایم که حتی نگرانی های قابل درک ما با خصومت و در بهترین حالت با بی تفاوتی مواجه می شود؟».
لفاظی های تهاجمی اردوغان و موضع ظاهراً سازش ناپذیر او در مورد بسیاری از مسائل، ائتلاف هایی را ایجاد کرده است که قبلاً وجود نداشتند. حمایت قوی که متحدان سنتی غربی آنکارا و شرکای منطقهای سابق آنکارا در زمینه حقوق اکتشاف انرژی در شرق مدیترانه به یونان میدهند، نمونهای بارز است.
در جاهای دیگر می توان به ترکیب غیر محتمل ایالات متحده، اروپا، روسیه و ایران در مخالفت با عملیات نظامی اردوغان علیه یگانهای مدافع خلق کرد (YPG) در شمال سوریه اشاره کرد.
اردوغان بر سر دوراهی قرار دارد. به نظر می رسد او مصمم است به رویکرد تندرو خود در قبال آمریکا و اروپا بچسبد، اما ترکیه نمی تواند بدون حمایت غرب بر بحران اقتصادی فعلی خود غلبه کند و اگر بحران اقتصادی فروکش نکند شانس انتخاب مجدد او در سال ۲۰۲۳ به خطر خواهد افتاد.
بنابراین، اردوغان اکنون در حال تلاش برای بهبود روابط با کشورهای منطقه ای است که قبلاً از آنها جدا شده بود. هدف او تقویت اقتصاد از طریق روابط بهتر با امارات، عربستان سعودی و اسرائیل است. او همچنین در حال بررسی راه هایی برای برقراری مجدد روابط با مصر است.
او به دلیل حمایت شدیدی که از اخوان المسلمین به ویژه پس از بهار عربی کرد، با همه این کشورها درگیری جدی داشت. اردوغان در آن زمان معتقد بود که تظاهرکنندگان در خیابان های عربی - که بسیاری از آنها پرتره های او را حمل می کردند - او را به عنوان رهبر تعیین کننده آینده خاورمیانه معرفی خواهند کرد. اما این نتیجه به جایی نرسید و در نهایت او مجبور شد لحن شدید ضد اسرائیلی و طرفدار اخوان المسلمین خود را کاهش دهد. نیاز او به کار با نظم منطقه ای مستقر، تمایل ایدئولوژیک او را برای به قدرت رسیدن احزاب اسلام گرا مانند حزب عدالت و توسعه (AKP) در تمام طول منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا مغلوب کرد.
امارات، عربستان سعودی و اسرائیل به اقدامات اخیر آنکارا پاسخ مثبت داده اند. با این حال، آنها در حال حاضر در موقعیت قوی تری قرار دارند، زیرا این اردوغان است که چاره ای جز جستجوی روابط بهتر با آنها ندارد.
با این حال، اکثر تحلیلگران بر این باورند که اردوغان موضع سخت خود را در قبال غرب حفظ خواهد کرد، زیرا او معتقد است که این همان چیزی است که طرفدارانش می خواهند.
در همین حال، غربیها این سوال را مطرح میکنند که آیا ترکیه اردوغان اصلاً به گروه غرب تعلق دارد یا خیر؟
آنالنا بربوک، وزیر امور خارجه آلمان، عکس اردوغان در حال عکس گرفتن با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه و ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران، پس از نشست سران آنها در تهران در ۱۹ ژوئیه را غیرقابل درک دانست.
این تصویر سه رهبر خندان را نشان میدهد که دستهایشان را در هوا گرفتهاند و دست در دست هم در حالت پیروزی قرار دارند. بربوک در مصاحبه ای با تلویزیون آلمان گفت: این واقعیت که رئیس جمهور ترکیه در این عکس است، به بیان مؤدبانه، یک چالش است.
مارک والاس و مادلین جولسون، رهبران پروژه دموکراسی ترکیه مستقر در نیویورک، معتقدند که ناتو باید آماده تعلیق عضویت ترکیه باشد. آنها در متنی نوشتند: «اگر قوانین ناتو به گونهای تغییر میکرد که تعلیق موقت کشورهای عضو تا زمانی که رهبران آنها خود را مجدداً با ارزشها و منافع ائتلاف هماهنگ کنند در آن گنجانده می شد، اردوغان چشمانداز عواقب واقعی اقتصادی و استراتژیک اقدامات خود را درک میکرد».
اگرچه بحث در میان جامعه بینالمللی در حال افزایش است، اما مکانیسمی برای تعلیق یا اخراج یک کشور عضو از ائتلاف وجود ندارد و چنین چشماندازی حتی در محیط امنیتی به سرعت در حال تغییر امروز بعید است. تحلیلگران می گویند که این مکان استراتژیک ترکیه در نقشه است، که ترکیه را به غرب پیوند می دهد نه ارزش های لیبرال دمکراتیک مشترک و این اهمیت با حمله روسیه به اوکراین افزایش یافته است.
آنها می افزایند که اردوغان سعی دارد از قرارداد صادرات غلات به نفع خود در داخل و خارج استفاده کند اما توافق هنوز قابل اجرا نبوده است و نشانه ها دلگرم کننده نیستند. برای تبدیل مجدد ترکیه به شریک قابل اعتماد غرب، اردوغان باید به جای آینده سیاسی خود، گسترده فکر کند و آینده ترکیه را در نظر بگیرد اما بسیاری او را به عنوان رهبری که قادر به انجام این کار باشد نمی بینند.