یک استاد برجسته خارج فقه و اصول در حوزه علمیه اصفهان با اشاره به اینکه نهضت حسینی(ع) از مصادیق بارز امر به معروف و نهی از منکر است، گفت: نگاه ما به امر به معروف و نهی از منکر خیلی نگاه تحقیرآمیزی است و به امر به معروف و نهی از منکر خیلی کوچک نگاه می کنیم. در اجتماع کنونی ما امر به معروف و نهی از منکر، به قول استاد شهید مرتضی مطهری عزیز، در حد موی دخترکان، زلف زیبارویان و یقه، آستین و لباس پسرکان آمده است. امر به معروف اینقدر حقیر نیست که منحصر به چنین موارد کوچکی باشد. مصداق واقعی امر به معروف و نهی از منکر این است که ما به کارگزاران حکومتی خودمان، وظایف آنها را متذکر شویم.
مشروح گفت و گو با آیت الله شیخ هادی نجفی اصفهانی را در ادامه می خوانید:
مستحضر هستید که در مورد امر به معروف بسیار سخن گفته و نوشته شده است؛ اما علاقه مند هستیم که ارکان امر به معروف و مقصود امام حسین(ع) از امر به معروف را از زبان شما بشنویم.
آیات شریفه ای از قرآن کریم دال بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر است. به عنوان نمونه، آیه 104 سوره آل عمران می فرماید «وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ».
می دانیم که امر به معروف و نهی از منکر از فروع دین ما است و فقهای عظام از هزار سال پیش تا کنون کتاب امر به معروف و نهی از منکر را تدوین کرده اند. همچنین می دانیم که داستان نهضت حسینی(ع) از مصادیق بارز امر به معروف و نهی از منکر است.
همان گونه که خود امام حسین(ع) در نقلی بر سر قبر جدّشان رسول خدا(ص) می فرمایند «اَللّهُمَ اِنّی اُحِبُّ المَعرُوف وَ انکِرُ المُنکَرَ» یا در وصیت خطاب به برادرشان محمد حنفیه مرقوم می فرمایند «و إنّی لَم أخرُجْ أَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً و إنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإصلاحِ فی اُمَّةِ جَدّی اُرِیدُ أن آمُرَ بِالْمَعرُوفِ و أنهی عَنِ الْمُنکَرِ و أسِیرُ بِسیرَةِ جَدّی وَ أبی عَلیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیه السّلام».
بنابر این، خود امام حسین(ع) نهضتشان را از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر می دانند و در خطبه ای می فرمایند «أ لاَ تَرَونَ أنَّ الحَقَّ لا یُعمَلُ بهِ، و أنَّ الباطِلَ لا یُتَناهى عَنهُ، لِیَرغَبِ المُؤمنُ فی لِقاءِ اللّه ِ مُحِقّا ، فإنّی لا أرَى المَوتَ إلاّ سَعادَةً ، و لا الحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ إلاّ بَرَما .». یعنی آیا نمی بینید به حق عمل نمی شود و از باطل نهی نمی شود؟! در این صورت که به حق عمل نمی شود و از باطل نهی نمی شود، سزاوار است مؤمن به لقاء پروردگارش علاقه مند باشد.
یا در روایت دیگری خطاب به اشراف کوفه می فرمایند « أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَدْ قَالَ فِی حَیَاتِهِ مَنْ رَأَى سُلْطَاناً جَائِراً مُسْتَحِلًّا لِحُرُمِ اللَّهِ نَاکِثاً لِعَهْدِ اللَّهِ مُخَالِفاً لِسُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ یَعْمَلُ فِی عِبَادِ اللَّهِ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ ثُمَّ لَمْ یُغَیِّرْ بِقَوْلٍ وَ لَا فِعْلٍ کَانَ حَقِیقاً عَلَى اللَّهِ أَنْ یُدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ».
بنابر این، نهضت حسینی(ع) طبق بیان و فرمایش خود صاحب نهضت، که اباعبدالله الحسین(ع) هستند، از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر است. ما باید وصیتنامه امیرالمؤمنین(ع) پدر بزرگوارشان را ببینیم که مستند صحیح در کافی شریف نقل شده است. آنجا هم امیر(ع) می فرمایند «لَا تَتْرُکوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْی عَنِ الْمُنْکرِ فَیوَلَّی عَلَیکمْ شِرَارُکمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلَا یسْتَجَابُ لَکمْ». یعنی ترک امر به معروف و نهی از منکر نکنید، چرا که ولایت از آن بدان خواهد شد و بعد از آن دعای شما به اجابت نمی رسد». این هم وصیت امیر(ع) پدر امام حسین(ع) در لحظات آخر حیاتشان در بستر شهادت است.
مطلبی که هست و زیاد مورد پرسش قرار می گیرد، این است که آیا امر به معروف و نهی از منکر جنبه عمومی دارد و بر همگان واجب است؟ باید ببینیم خود حجج الهیه در این باب چه فرموده اند. در کتاب رسائل الشیعه، جلد 16، صفحه 126، حدیث اول باب دو از ابواب امر و نهی، روایتی را از کافی کلینی نقل می کند از اباعبدالله(ع) که می فرمایند یک واجب همگانی نیست. امر به معروف و نهی از منکر شروطی دارد و شروط آن را خاص می کند. امر به معروف و نهی از منکر قدرت می خواهد، باید مورد اطاعت واقع شود، عالم باشد که معروف چیست و منکر کدام است؛ نه اینکه امر به معروف و نهی از منکر بر ضعیف در مقابل قوی واجب باشد؛ ضعیفی که علم به معروف و باطل ندارد.
جالب است که امام حسین(ع) دلیل فرمایش خودشان را همین آیه ای می آورند که من در صدر سخنان اشاره کردم و می فرمایند در آیه، تعبیر «منکم» یعنی آیه برای افراد خاص است و بر همه شما واجب نیست که دعوت به معروف و نهی از منکر کنید. آیه دیگری را اشاره می کنند که می فرماید از میان قوم موسی(ع) افرادی هستند که دعوت به حق می کنند؛ و تمام قوم موسی(ع) نگفته است.
نگاه ما به امر به معروف و نهی از منکر خیلی نگاه تحقیرآمیزی است
به امر به معروف و نهی از منکر خیلی کوچک نگاه می کنیم
به قول شهید مطهری امر به معروف در حد موی دخترکان، زلف زیبارویان و یقه، آستین و لباس پسرکان آمده است
برداشت من از فرمایشات شما این است که امام حسین(ع) برای احیای احکام فقهی به کربلا نرفته و برای اقامه عدل و گفتن سخن حق در برابر سلطان جائر رفته است. منظور شما همین است؟
همین روایتی که از رسائل الشیعه برای شما خواندم در آخرش این طور دارد که «قَالَ مَسْعَدَةُ : وَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ یَقُولُ وَ سُئِلَ عَنِ اَلْحَدِیثِ اَلَّذِی جَاءَ عَنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِنَّ أَفْضَلَ اَلْجِهَادِ کَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ مَا مَعْنَاهُ - قَالَ هَذَا أَنْ یَأْمُرَهُ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ وَ هُوَ مَعَ ذَلِکَ یَقْبَلُ مِنْهُ وَ إِلاَّ فَلاَ». یعنی حتی این روایت نبوی را امام صادق(ع) از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر می گیرند. نهضت حسینی(ع) قطعا از مصادیق این روایت نبوی شریف است که «إِنَّ أَفْضَلَ اَلْجِهَادِ کَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ»؛ بازگشت همین «کَلِمَةُ عَدْلٍ» به امر به معروف و نهی از منکر است.
یعنی نگاه ما به امر به معروف و نهی از منکر خیلی نگاه تحقیرآمیزی است و به امر به معروف و نهی از منکر خیلی کوچک نگاه می کنیم. در اجتماع کنونی ما امر به معروف و نهی از منکر، به قول استاد شهید مرتضی مطهری عزیز، در حد موی دخترکان، زلف زیبارویان و یقه، آستین و لباس پسرکان آمده است. امر به معروف اینقدر حقیر نیست که منحصر به چنین موارد کوچکی باشد.
کسی منکر وجوب حجاب شرعی برای بانوان نیست
اینکه شما امر به معروف و نهی از منکر را اینقدر کوچک کنید که منحصر به «زلف زیبارویان» شود، خیلی معنای کوچکی از امر به معروف است و تحقیر شده است
کسی منکر وجوب حجاب شرعی برای بانوان نیست. حجاب دستور خداوند در قرآن کریم و سنت پیامبر خاتم(ص) است؛ اما اینکه شما امر به معروف و نهی از منکر را اینقدر کوچک کنید که منحصر به «زلف زیبارویان» شود، خیلی معنای کوچکی از امر به معروف است و تحقیر شده است. نهضت حسینی(ع) با آن عظمت، از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر است. همین نهضت مرحوم امام خمینی(س) در ایران، از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر است. شما ببنید این نهضت بیش از 60 سال پیش تا کنون در این مملکت چه حوادثی را رقم زده، چه جانفشانی هایی پای آن شده و چه شهدایی بر اساس آن تقدیم شده است. همه اینها از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر است.
وقتی نهضت حسینی(ع) با آن عظمت و در روزگار معاصر ما نهضت امام خمینی(س) از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر باشد، تنزل دادن امر به معروف و نهی از منکر در حد زلف دخترکی یا لباس پسرکی، ظلم به امر به معروف و نهی از منکر است. اگرچه آن هم حکم خدا و واجب شرعی است و باید مراعات شود.
چرا بعضی از فقها حجاب را الزامی نمی دانند؟
آن مطلب دیگری است که حجابی که واجب شرعی است، آیا حکومت هم نسبت به آن حق مداخله دارد یا اینکه حکومت نسبت به آن حق مداخله ای ندارد؟ آن امری ماورای وجوب حجاب شرعی است. الآن اگر به من اجازه بدهید وارد آن بحث نشوم.
مصداق واقعی امر به معروف و نهی از منکر این است که ما به کارگزاران حکومتی خودمان، وظایف آنها را متذکر شویم
پس امروزه مصداق واقعی امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ما چیست؟
مصداق واقعی امر به معروف و نهی از منکر این است که ما به کارگزاران حکومتی خودمان، وظایف آنها را متذکر شویم. تحت این عنوان که این آقایان لازم است چه کارهایی را انجام بدهند و در صورتی که موفق شدند کارها و وظایف خودشان را انجام بدهند، هیچ منتی بر این دولت ندارند؛ بلکه جز انجام وظیفه خود کاری را انجام نداده اند. اما در فرض اینکه ترک وظیفه و ترک فعل کنند، و آنچه که بر عهده آنها است انجام ندهند، باید مورد بازخواست قرار بگیرند.
این ملت صدها هزار شهید تقدیم کرده، برای نهضتی که امروز به اینجا رسیده است. خانواده شهدا، جانبازان، ایثارگران، این همه خون که ریخته شده و این همه سرمایه که پای این نظام رفته است، ما دیگر نمی توانیم ببینیم که کارگزاری خطا کند، کارگزاری بخواهد به شیوه آزمون و خطا حکومت کند، کارگزاری نه تنها ترک وظیفه و فعل کند بلکه دست درازی به بیت المال و اختلاس را انجام بدهد. مصادیق امر به معروف و نهی از منکر در روزگار ما دزدی دزدان، غارتگری غارتگران، تجاوز به حقوق عامه و تجاوز به بیت المال مسلمین است.
باید اینها برای مردم بیان شود و کسانی که می خواهند رد گم کنند و راه را به اشتباه نشان بدهند و خودشان می خواهند از این امر به معروف و نهی از منکر فرار کنند که مردم بر آنها نظارت عالیه نداشته باشند و شفافیت در اعمال و کردارشان وجود ندارد، یک اموری را علَم می کنند و تحت عنوان مصادیق امر به معروف و نهی از منکر در دست و پای نابخردان می گذارند. یعنی به جای اینکه شفاف سازی امور مالی کلان دولت و دستگاه های اجرایی عملی شود، به جای اینکه شفاف سازی حقوق کارگزاران باشد، به جای اینکه پرونده های دادگستری شفاف سازی و مستندات احکام روشن شود، در دست و پای افراد نابخرد این را قرار می دهند که موهای این دخترک پیدا است، یا لباس آن زن چگونه است، یا صورت آن سومی چگونه آرایش شده و یا آن جوان چه لباسی به تن دارد.
_امر به معروف و نهی از منکر مصادیق بزرگی دارد و ما باید آن مصادیق بزرگ را متصدی شویم
اینها رد گم کردن و راه را بی راهه رفتن است. اینها مصادیق را خلط کردن است؛ مصادیق اصلی را رها کردن و به مصادیق جزئی و حقیر پرداختن است. اگرچه احکام شرعیه در جای خودش نسبت به حجاب و ستر بانوان همه محترم است، اعتبار دارد، واجب است و می پذیریم؛ اما امر به معروف و نهی از منکر مصادیق بزرگی دارد و ما باید آن مصادیق بزرگ را متصدی شویم؛ و اختصاص امر به معروف و نهی از منکر به این مصادیق حقیر کاری است که سارقان بیت المال، اختلاسگران و کسانی که می خواهند از قدرت خودشان سوء استفاده کنند راه را عوضی نشان می دهند و مردم را به این سمت هدایت می کنند تا خودشان نفس راحتی بکشند و کسی به آنها تعرضی نکند و از آنها سؤال و جواب نخواهد و نگوید شما که متصدی امور هستید، پس چرا وضعیت کنونی به این حال رسیده است.
_امر به معروف و نهی از منکر را از یک واجب عام و همگانی مثل نماز و روزه خارج می کنم؛ چون شرط دارد
شرطش این است که باید آمر به معروف و ناهی از منکر معروف و منکر را بشناسد
بسیاری از کسانی که در روزگار ما متصدی می شوند اصلا نمی دانند معروف چیست و منکر کدام است
بعضی ها توجیه می کنند که امر به معروف زمامداران کار و وظیفه هر کسی نیست و فقط افرادی که جایگاه زمامداران را می دانند می توانند نقد کنند. آیان این امر به معروف همگانی است؟ یعنی باید این ظرفیت پیدا شود که همه زمامداران و حاکمان را نقد کنند یا اینکه کار هرکسی نیست و عده خاصی باید منتقد باشند؟
من اول خدمت شما عرض کردم، بر اساس معتبره مسعدة بن صدقه، امر به معروف و نهی از منکر اصلا یک تکلیف همگانی نیست؛ تکلیفی است که به افراد خاصی اختصاص دارد. خود آقایان فقها در شرایط امر به معروف و نهی از منکر می فرمایند کسی که می خواهد امر به معروف و نهی از منکر کند باید معروف را از منکر تشخیص دهد. کسی که نمی داند معروف کدام است و منکر کدام است، چگونه می خواهد امر به معروف و نهی از منکر کند؟! باید بداند معروف عبارت است از چیزی که به حکم شرع یا عقل انجام آن واجب یا مستحب است؛ و همچنین منکر چیزی است که به حکم شرع یا عقل انجام آن قبیح، حرام یا مکروه است.
طبیعتا قدرت تشخیص این با همگان نیست. لذا من از اول امر به معروف و نهی از منکر را از یک واجب عام و همگانی مثل نماز و روزه خارج می کنم؛ چون شرط دارد. شرطش این است که باید آمر به معروف و ناهی از منکر معروف و منکر را بشناسد. بسیاری از کسانی که در روزگار ما متصدی می شوند اصلا نمی دانند معروف چیست و منکر کدام است.
مطلب دوم در شرایط امر به معروف و نهی از منکر این است که باید احتمال اثربخشی بدهد؛ یعنی بداند که امر به معروف و نهی از منکرش اثر می کند. اگر احتمال اثربخشی ندارد، چه نتیجه ای دارد؟!
_در بسیاری از امر به معروف و نهی از منکرها برخی از مفاسد جاری می شود
با توجه به این مصادیقی که حضرتعالی اشاره کردید و معضلاتی که در جامعه ما هست، منظور شما از خواصی که می توانند امر به معروف کنند چه کسانی است؟
این یک حد وسط بین عامه و خواص است. یعنی امر به معروف و نهی از منکر نه اختصاصی افراد خاصی است که شما مثل دولت سعودی یا برادران بعضی آقایان در طالبان دایره امر به معروف و نهی از منکر درست کنید و امر به معروف و نهی از منکر را مختص به آن دایره خاص بدانید. نه اختصاص به خاص الخواص دارد و نه آنچنان همگانی است که همه موظف هستند انجام بدهند. امر به معروف و نهی از منکر یک واجب کفایی و مشروط است؛ هرگاه که شرط این واجب مشروط وجود داشته باشد، برای کسی که شرطش وجود دارد واجب می شود اما برای کسی که شرط در حق او تحقق ندارد، به طور طبیعی حکم به وجوب هم در حق او برداشته می شود.
در بسیاری از امر به معروف و نهی از منکرها برخی از مفاسد جاری می شود. یعنی به جای اینکه اصلاح مطلب باشد، شما به فسادهایی برخورد می کنید که با عرض معذرت من نمی توانم در این مصاحبه عمومی آنها را بیان کنم. آن جایی که شما با امر به معروف و نهی از منکر به مفسده ای می رسید که آن مفسده عبارت از زیان جانی، آبرویی یا مالی نسبت به شخص آمر به معروف و ناهی از منکر یا نزدیکان او یا نسبت به شخص ثالث است، در این صورت خود آقایان علمای عظام فرموده اند که دیگر امر به معروف و نهی از منکر وجوبی ندارد.
_آیا بر کسی که به استطاعت نرسیده حج واجب است؟! امر به معروف و نهی از منکر هم چنین است
در این صورت چه کسی باید متولی آن باشد؟ آیا حکومت، اقشار مردم، افراد نخبه یا مراجع هستند؟ نقش مراجع در این جریان چه می شود؟
آیا بر کسی که به استطاعت نرسیده حج واجب است؟! امر به معروف و نهی از منکر هم چنین است. هرکس که می داند معروف چیست و منکر کدام است، سه شرط هم دارد؛ احتمال اثربخشی بدهد، بداند شخصی که دارد مرتکب می شود قصد ادامه و تکرار گناه را دارد و سوم اینکه مفسده ای بر این امر به معروف و نهی از منکر مترتب نباشد. کسی که این شرایط در حق او تمام باشد، امر به معروف و نهی از منکر بر او واجب است. پس نه اختصاص به حکومت دارد و نه اینکه همه آحاد را می گیرد.
آیا حکومت حج می رود؟! آیا بر تک تک مسلمین حج واجب است، مثل نماز که بر آنها واجب است؟! بر همگان صلاة و صیام واجب است اما امر به معروف و نهی از منکر واجب است بر کسانی که شرایطش را دارند، هرکس شرطش را داشته باشد، چه مرجع و چه مقلد و عامی باشد، به شرطی که این شرایط را داشته باشد، امر به معروف و نهی از منکر برای او واجب می شود.
_در امر به معروف و نهی از منکر داریم راه را خطا می رویم
نقش رسانه ها و شبکه های اجتماعی در تحقق این فریضه الهی چیست؟
کاری که بر عهده رسانه ها اعم از مطبوعات، رادیو، تلویزیون و فضای مجازی قرار می گیرد، معرفی امر به معروف و نهی از منکر و بیان احکام و مصادیق آن است. همان گونه که سکوت علمای اسلام نسبت به خلاف شرع و ظلم جایز نیست، رسانه ها همین حکم را دارند. باید نسبت به تقویت اسلام و روشن شدن احکام اسلام و مخالفت با ظلم و ستم روشنگری داشته باشند. باید اهمّ فی المهم کرد. در جامعه کنونی ما منکراتی داریم که بسیار اهمیت دارد؛ باید اول به آن منکرات بپردازیم. تار موی دخترک و لباس پسرک هم سر جای خودش منکری است، اما کدام منکر اول باید رسیدگی شود؟ آیا اختلاس اختلاسگران، دزدی دزدان، ظلم ظالمان و سرقت بیت المال باید مورد رسیدگی و نهی از منکر قرار بگیرد یا تار موی دخترک زیباروی و آستین و بند کفش پسرک؟
لذا ما بر حسب ظاهر در امر به معروف و نهی از منکر داریم راه را خطا می رویم، باید از منکرات بزرگ شروع شود و افرادی هم که شرایطش را دارند امر به معروف و نهی از منکر کنند. ما شرایط امر به معروف و نهی از منکر را برداشته ایم، همگانی کرده ایم و به جای مسائل اصلی و اهم به مسائل بسیار بسیار بسیار جزئی جلوی پا افتاده پرداخته ایم و خودمان را مشغول اینها کرده ایم؛ و برای این بیچارگان گشت ارشاد گذاشته ایم. پس برخی از آقایان مسئولین که وعده داده بودند ما برای مسئولین و دست اندرکاران گشت ارشاد می گذاریم، آیا گشت ارشاد آنها به این برخوردهای ناپسند و زشت تبدیل شد؟ برخوردهایی که دل هر انسانی را به درد می آورد و کسی نمی تواند این برخوردها را بپذیرد.
امیدواریم که به برکت روشنگری اندیشمندان، امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ما به جایگاه اصلی و واقعی خودش برگردد. امر به معروف و نهی از منکر مراتب رفتاری و گفتاری دارد و مرتبه سوم استفاه از زور و قدرت و اجبار است. بنابر این اولا این مراتب باید مراعات شود؛ ثانیا یک روزگاری ممکن بود اگر شما به دخترکی که موی پریشان کرده است، نگاه تندی می کردید این نگاه او را نسبت به انجام وظیفه حجاب خودش بیدار می کرد اما در این روزگاران آن نگاه تند و رفتار خشن نتیجه نمی دهد و بلکه نتیجه عکس می دهد؛ موجب اسلام گریزی و دین گریزی می شود.
در روزگار ما آنچه که نتیجه می دهد، رفتار با مهربانی و دوستانه برخورد کردن است. یعنی به جای نگاه غضب آلود، نگاه مهربان، مودت آمیز و رفتار دوستانه است. با دوستی و محبت می توانید اینها را به سمت دین برگردانید؛ نه با تیزی، تندی و خشونت. با گفتار مهربان، دوستی، رفق و محبت است که دین جلو می رود و افراد به سمت دین سر فرود می آورند. اما با رفتار و گفتار تند و تیز و خشن، در روزگار ما دین گریزی حاصل می شود.
بنابر این، متصدیانی که شرایط امر به معروف و نهی از منکر را دارند باید روزگار را هم بشناسند. در روزگار ما رفتار و گفتارها باید بر اساس مهربانی، محبت، دوستی و صمیمیت باشد تا قدرت جاذبه پیدا کند و اثرگذار باشد. اگر به جای رفق، محبت، مهربانی و دوستی از خشونت، شدت، حدت و رفتار تند و گفتار تحقیرآمیز استفاده شود، نتیجه معکوس خواهد داشت. اینها هم باید مورد دقت قرار بگیرد.
به عنوان خاتمه بحث خاطره ای را از رهبر معظم انقلاب عرض می کنم تا افرادی بدانند راه را اشتباه می روند. رهبری معظم انقلاب یک صبح زودی که برای کوهپیمایی مشرف شده بودند، در راه یک پسر و دختر را می بینند که از کوه سرازیر شده اند. پسر و دختر چشمشان به ایشان می افتد و سلام می کنند؛ رهبری فقط سؤال می کنند که آیا شما با هم محرم هستید؟ پسر و دختر می گویند ما با هم محرم نیستیم. ایشان می گویند می خواهید با هم ازدواج کنید؟ پسر و دختر جواب می دهند ما همدیگر را دوست داریم و می خواهیم با هم ازدواج کنیم. ایشان می فرمایند هر وقت خواستید ازدواج کنید من برای شما عقد می خوانم. این پسر و دختر یکی دو روز بعد با خانواده هایشان به دفتر ایشان می روند و ایشان عقدشان را جاری می کنند.
با عقدی که ایشان برای آنها خواندند آیا این منکر خود به خود برطرف نشد؟! اگر ایشان می فرمودند دخترک و پسرک را تعزیر کنید، نتیجه ای داشت؟! ایشان با عقلانیت کامل مسأله منکر را از آن وسط حل کردند و اینها زن و شوهر شدند؛ این برخورد صحیح، عقلانی و شرعی است. ای کاش کسانی که می خواهند متصدی شوند، چنین برخوردهای اخلاقی، عقلانی و شرعی را یاد می گرفتند و اینچنین عمل می کردند./جماران