همشهری نوشت: از نگاه غلط افکارعمومی، حکومت بهدلیل برخورداری از قوهقهریه همچون پلیس، دستگاههای امنیتی و قضایی میتواند از حقوق خود دفاع کند و این افراد هستند که فاقد این ابزارند و نمیتوانند از خود نسبت به ظلمی که بر آنها روا داشته شده، دفاع کنند.
روزانه صدها مطلب در شبکههای مجازی در رابطه با فرزندان رهبرمعظم انقلاب میچرخد و اتهامهای سراسر دروغ به بیت رهبر انقلاب زده میشود و هیچکسی از خود سؤال نمیکند این حجم مطالب دروغ چرا و با چه هدفی منتشر میشود؟
این در حالی است که حتی مخالفان و بلکه فراتر از آن دشمنان رهبری، بهصراحت بر سلامت زندگی شخصی معظمله و خانواده ایشان اذعان دارند. تا جایی که عطاءالله مهاجرانی که از منتقدان جدی حکومت محسوب میشود و با توجه به اقامتش در خارج، هیچ نیازی به تعریف و تمجید از نظام سیاسی ایران و رهبری آن ندارد، در مقابل دهها دوربین و خبرنگار میگوید: «من آیتالله خامنهای را خوب میشناسم و میدانم که در تمام زندگی اقتصادی خود و خانوادهاش، نقطه سیاه که هیچ، حتی یک نقطه خاکستری هم نمیتوان یافت.» یا «حسین یزدی» که از عوامل حکومت طاغوت بوده و از رهبران فعال مخالف انقلاباسلامی در خارج از کشور بهحساب میآمد و در سال1398به پاس خدمات او، فرح پهلوی مراسم بزرگداشتی برای او برگزار کردهاست، در رابطه با امامخمینی(ره) و حضرت آیتالله خامنهای، رهبرحکیم انقلاب میگوید:«هیچشکی در پاکی امامخمینی و رهبر انقلاب، آیتالله خامنهای وجود ندارد و در رابطه با رهبری هیچچیزی که به ضرر آنها باشد، هویدا نشدهاست».
چرا با وجود آنکه چنین سخنانی در رابطه با رهبر انقلاب در فضایسیاسی و مجازی داخل و خارج منتشر میشود، افکارعمومی تحتتأثیر دروغهای شاخدار و خبرسازیهای مسموم شبکههای خبری در توییتر، اینستاگرام و... قرار میگیرند؟ چگونه است که برخورد یک مأمور گشتارشاد با زنی که مبانی و چارچوبهای شرعی جامعه را زیرپا گذاشتهاست، ظلم محسوب شده و خبرآن «ترند» توییتر میشود، اما انتشار هزاران دروغ به شخصیتی که دوست و دشمن بر سلامت اخلاقی و اقتصادی او و خانوادهاش اعتراف میکنند، ظلم محسوب نمیشود؟
رهبری مسئول سیاستهای کلان نظام است و بهصراحت میتوان گفت هیچ سیاستی در نظام وجود ندارد که رهبری انقلاب سیاست کلان آن را تاکنون ابلاغ نکرده باشند؛ چشمانداز 20ساله، سیاستهای کلان شورای انقلابفرهنگی، سیاستهای کلان آموزشعالی، آموزشوپرورش، حتی این اواخر سیاستهای کلان در حوزه تأمیناجتماعی و دهها سیاست کلان دیگر.
چرا با وجود اینکه رهبریانقلاب وظیفه خود را بهنحواحسن انجام دادهاند، باز نوک پیکان حمله در ضعفها و کاستیها به سمت ایشان نشانه میرود و افرادی که خود روزگاری نهچندان دور در این کشور مسئولیت داشتهاند، تلاش نمیکردند که با اجرای این سیاستهای کلان حرکت کشور در ریل درست قرار بگیرد و امروز در جایگاه مدعی قرار گرفته و حرفهای آنها از شبکههای دشمن پژواک میشود. آیا این ظلم آشکار دیگری به نظام نیست؟
رفتار برخی روسایمجلس را در دورههایی نمیتوان فراموش کرد. در زمان حیات امام راحل مصوبهای را مجلس میخواست به تصویب برساند. برخی نمایندگان که نگاه امام(ره) را نسبت به آن موضوع میدانستند، به مرحوم هاشمیرفسنجانی میگفتند این مصوبه خلاف نظر امام(ره) است و ایشان میگفتند برای تصویب قیام بفرمایید و با یک قیام و قعود مصوبهای از مجلس میگذشت که خلافنظر امام(ره) بود.
در دوران رهبری آیتالله خامنهای نیز روسای مجلسی بودند که وقتی به آنها گفته میشد این مصوبه خلافنظر و سیاستهای کلی فلان بخش ابلاغ شده از سوی رهبری است، بهصراحت میگفتند شما تصویب کنید، من نظر رهبری را جلب میکنم.